داوود محمدی، سردبیر سابق روزنامه ایران:

«ایران» فقط ارگان دولت نیست

مهراوه خوارزمی

مهراوه خوارزمی

سیاست

85886
string(855) "[{"name":"a","aspect":"16:9","width_small":"480","width_medium":"720","width_large":"960","_sy":"1","_sx":"1","_r":"0","_h":"707.2775200005485","_w":"1257.3822577787528","_y":"154.65233900428586","_x":"312.51840598845837","source":"\/news\/photo\/1403\/11\/03\/6070f7121666975bf16922282ea1069b.jpg","_pr_css":"display: block; width: 244.317px; height: 137.428px; min-width: 0px !important; min-height: 0px !important; max-width: none !important; max-height: none !important; transform: translateX(-39.7675px) translateY(-19.6793px);"},{"name":"b","aspect":"1:1","width_small":"480","width_medium":"720","width_large":"960","_sy":"","_sx":"","_r":"","_h":"","_w":"","_y":"","_x":"","source":""},{"name":"c","aspect":"16:6","width_small":"720","width_medium":"960","width_large":"1250","_sy":"","_sx":"","_r":"","_h":"","_w":"","_y":"","_x":"","source":""}]" «ایران» فقط ارگان دولت نیست

داوود محمدی سردبیری «ایران» را از اسفند ۱۳۹۴ تا اسفند ماه سال ۱۳۹۶ بر عهده داشت.

به گزارش گروه سیاسی ایران آنلاین، دو سال پایانی دولت اول روحانی که روزنامه ایران محل طرح دیدگاه‌های انتقادی و رویکردهای سیاسی اجتماعی مختلف بود. در سی سالگی «ایران» با او گفت‌و‌گو کردیم تا از تجربه‌اش برای تبدیل «ایران» به پل ارتباطی دولت و مردم بگوید.

شما سابقه سردبیری در روزنامه‌های مستقل متعددی را داشتید، از جمله سرمایه و بهار و نهایتاً هم از روزنامه شرق، به «ایران» آمدید و بعد از مدتی هم به سردبیری آن منصوب شدید. روزنامه ارگان دولت بودن چه فرصت‌ها و محدودیت‌هایی در جریان سردبیری‌تان ایجاد کرد؟

ارگان دولت ‌بودن «ایران» مسلماً بدون مزیت نیست و حتی مزایای متعددی دارد. بر خلاف رسانه‌های مستقل که برای شناخته شدن، آگهی گرفتن و پوشش هزینه‌های انتشار، راه دراز و دشواری در پیش دارند؛ حمایت بودجه‌ای دولت از روزنامه ایران، سبب شده این روزنامه، بویژه در سال‌های اخیر که چالش‌های مالی، به تهدیدی جدی علیه رسانه‌ها تبدیل شده و علت تعطیلی برخی از آنها بوده، با چالش مالی جدی و ماندگار، کمتری مواجه شود و از گرداب ناهمخوانی دخل و خرج، جان سالم به‌در برد. برهمین اساس، اعضای تحریریه روزنامه هم امنیت شغلی بالاتری داشته‌اند و از تعدیل‌ها و کاهش نیروهای اجباری و پی‌در‌پی مصون بوده‌اند.

با همه این مزایا، ارگان دولت بودن می‌تواند محدودیت‌هایی را هم برای روزنامه ایجاد کند. البته اینکه انتظار می‌رود، «ایران» در چهارچوب اهداف دولت فعالیت کند، مطالبه‌ای غیرطبیعی نیست اما مشکل از آنجا شروع می‌شود که برخی مقامات و مدیران، از واقعیات حاکم بر رسانه‌ها آگاه نیستند یا این واقعیات را نادیده می‌گیرند. در دهه‌های گذشته تعداد روزنامه‌ها محدود بودند و همگی آنها هم در زمره رسانه‌های رسمی بودند و مردم هم از دریچه همین رسانه‌ها از وقایع با خبر می‌‌شدند. در نتیجه این انحصار رسانه‌ای، روزنامه‌های دولتی / حاکمیتی، تأثیر بسیار زیادی در شکل‌دهی افکار عمومی داشتند.

در نتیجه، این ذهنیت ایجاد شده بود که اگر دولت به صورت مثبت تبلیغ شود، در افکار عمومی هم تصویر مثبت و کارآمدی از دولت شکل خواهد گرفت.  اکنون، سال‌هاست که آن فضا تغییر کرده است. تعداد زیاد خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری و در کنار آن، تعداد بسیار زیادی کانال و گروه در شبکه‌های اجتماعی فعال هستند که باعث شده دوران تک صدایی و یکه‌تازی چند روزنامه رسمی به پایان برسد. ولی متأسفانه، ذهن معدودی از مسئولان اما متناسب با این تغییر فضای رسانه‌ای، اصلاح نشده است.

هنوز بودند و هستند کسانی که فکر می‌کنند صفحات روزنامه دولت باید یکسره حاوی تعریف و تمجید از دولت باشند؛ فعالیت‌های کابینه را به روا و ناروا برجسته کنند و به انتقادها نسبت به دولت بهایی ندهند. البته در خود رسانه‌های دولتی و ارگان‌های رسانه‌ای حاکمیتی هم همیشه هستند همکارانی که فارغ از بحث آزاردهنده سانسور، دچار نوعی خودسانسوری هم هستند و از نوشتن مطالب انتقادی که ممکن است پیامدهای منفی داشته باشد، اجتناب می‌کنند.
 
شما در دوره مسئولیت خود در «ایران» با این چالش چطور مواجه می‌شدید؟

من از روزنامه‌های بخش خصوصی به «ایران» آمده بودم. در همان مذاکرات اولیه با مدیران وقت روزنامه، تأکید کردم که از نگاه من، این روزنامه صرفاً روزنامه دولت نیست. زیرا روزنامه ایران، از همان ابتدای راه‌اندازی، بنا بوده که پل ارتباطی دولت و مردم باشد. یعنی نباید مطالبش فقط دولت‌محور باشد، بلکه باید مسائل مردم را به دولتمردان منتقل و در مقابل فعالیت‌ها و دیدگاه‌های دولت را برای مردم تشریح کند. مدیران وقت روزنامه هم موافق چنین دیدگاهی بودند و قرار شد که این رویکرد، مبنای فعالیت «ایران» باشد. در مدتی که سردبیر بودم، سعی کردم با همین ستاره راهنما پیش بروم.

البته قابل انکار نیست که همیشه، یک پای روزنامه ایران، ورود خواسته و ناخواسته به چالش‌های سیاسی است. زیرا دولت‌ها همیشه رقبایی دارند و روزنامه ایران هم سعی می‌کند با پاسخ دهی به رقبا، دیدگاه‌های دولت را بازتاب بدهد. اما ما سعی می‌کردیم که موازی با این مسئولیت، تا حدامکان دیدگاه‌های مردم و مشکلات‌شان را برجسته‌ و پیگیری کنیم و حتی تعداد قابل توجهی از تیترهای صفحه اول را به این موارد اختصاص دهیم تا هم دولتی‌ها و هم افکار عمومی از این چالش‌ها آگاه شوند. بر همین اساس، سرویس‌ گزارش و سرویس اجتماعی روزنامه جدی‌تر گرفته شدند و گزارش‌های میدانی خوبی هم، از شهرستان‌ها و از مسائل و مشکلات مردم مناطق مختلف بازتاب دادند.  

گفتید با شرط و شروطی پا به «ایران» گذاشتید. آیا مقاومتی در مقابل رویکرد انتقادی روزنامه وجود داشت یا مواجهه‌ای می‌شد؟

خوشبختانه در آن دوره بدنه دولت، اعم از وزارتخانه‌ها و مدیران، همراهی و همکاری خوبی با روزنامه داشتند. دولتی‌ها البته دو دسته بودند. یک دسته از انتقاد خوششان نمی‌آمد اما اعتراضی هم نمی‌کردند. دسته دیگر اما معترض می‌شدند، تماس می‌گرفتند و معمولاً با توضیحات ما قانع می‌شدند، اما می‌گفتند چون شما روزنامه دولت هستید نباید از ما انتقاد کنید. ما هم تأکید می‌کردیم چنین مأموریتی برای ما در روزنامه ایران تعریف نشده است. در مواردی هم برخی از مقامات مسئول پیگیر می‌شدند. اما تیم اطلاع‌رسانی دولت روحانی تیم حرفه‌ای بودند و از فضای باز برای تولید و انتشار انتقادهای سازنده از دولت حمایت می‌کردند. در همین چهارچوب، گفت‌و‌گوهای متعددی حتی با منتقدان جدی دولت روحانی تولید و منتشر شد.  طبق تجربه شخصی‌ام معتقدم هرچقدر پایگاه مردمی دولت‌ها قوی‌تر باشد، کمتر به دنبال محدود کردن انتقادهای سازنده هستند. از این نظر «ایران» بویژه در دولت اول روحانی، عملکرد قابل دفاعی داشت. به‌طورکلی، چند صدایی بودن رسانه‌های مختلف و به طور ویژه رسانه‌های دولتی، با اعتماد به نفس دولت‌ها رابطه مستقیم داشته و دارد.
 
با همه آنچه گفتید، وقتی سردبیر «ایران» شدید، چه ایده‌هایی داشتید و چقدر از آن اهداف و ایده‌ها عملی شد؟

وارد «ایران» که شدم، با یک تحریریه پر تعداد مواجه بودم که ممکن نبود سردبیر بخواهد یا بتواند برای تک تک آنان مسئولیت مشخص کند. خاصه آنکه در آن تحریریه نیروهای کیفی و با تجربه و تبحر زیادی حضور داشتند که احتمالاً تسلط‌شان به حوزه خودشان از هر سردبیری بیشتر بود. اینگونه شد که کار را با همفکری و مشورت پیش بردیم. بخش زیادی از زحمات بر دوش همکاران تحریریه بود و همین که حس می‌کردند به آنان میدان داده می‌شود و نگاه ابزاری وجود ندارد، کافی بود تا با انگیزه مضاعفی کار کنند. مهم‌ترین اصل در کار ما بازتاب دادن مسائل و مشکلات مردم بود. گروه اجتماعی و بقیه گروه‌ها به فراخور کار و مأموریت‌شان سعی می‌کردند این رسالت را دنبال کنند. هدف‌گذاری بعدی ما فعال کردن روزنامه و بازتاب مطالب آن در شبکه‌های اجتماعی مختلف بود. ترجیح من این بود که تولید محتوای بخش آنلاین را هم به تحریریه بسپارم. یعنی هر گروه مطالب برگزیده خود را برای بازنشر در شبکه‌های اجتماعی انتخاب و منتشر کند و به این ترتیب همکاران تحریریه را به تولید محتوای چند رسانه‌ای سوق بدهیم. شروع خوبی هم داشتیم. اما در ادامه راه مشکلاتی پیش آمد.
 
 یکی از مسائلی که در تحریریه «ایران» همیشه مورد گلایه بود، شرایطی است که خبرنگاران را به نوعی کار کارمندی ناچار می‌کند. در دوره سردبیری‌تان حتماً هم با این گلایه مواجه بودید؟

 بله. برخی قوانین کاری و بیمه‌ای چنین مشکلاتی را ایجاد می‌کنند. معمولاً همکاران قدیمی بخش اداری به الزامات کار روزنامه اشراف دارند، اما بعضاً مدیرانی از بیرون مجموعه منصوب می‌شدند که چنین اشرافی نداشتند و البته زورشان هم به تحریریه می‌چربید. خاصه وقتی که مشکلات بودجه‌ای ایجاد می‌شد، آن مدیران فکر می‌کردند مشکلات را باید از طریق تعدیل هزینه‌های تحریریه جبران کنند. حال آن که تحریریه موتور محرک مؤسسه ایران بوده و هست.  خاطرم هست در دوره‌ای که روزنامه دچار بحران مالی شد، طبق روال معمول گفتند باید از میزان اضافه کار تحریریه کم شود. در حالی که اغلب خبرنگاران پیگیر سوژه‌ها و تولید محتوا و صفحه‌بندی دیرهنگام، در ساعات غیر از ساعات موظفی مشغول فعالیت بودند و باید اضافه کار دریافت می‌کردند. توضیحات ما کارساز نشد تا اینکه در جلسه با مدیران، من و آقای فاضلی (مدیر مسئول) گفتیم حرفتان درست است، باید کشتی را از غرق شدن نجات داد و از بار مالی آن کاست، اما بیایید حذف اضافه کار را از حاضران دور همین میز شروع کنیم. بعد در همان جلسه رأی‌گیری کردیم و این پیشنهاد رأی نیاورد! و در پی آن، فشار حذف اضافه کار در آن مقطع، موقتاً از روی تحریریه برداشته شد. نباید در صرفه‌جویی‌ها شرایط به گونه‌ای شود که موتور محرک مؤسسه ایران لطمه ببیند. زیرا اگر محتوای تولیدی که ناشی از فعالیت تحریریه است خوب نباشد، هم از میزان فروش کاسته می‌شود و هم تقاضای انتشار آگهی کاهش می‌یابد و به این ترتیب همه متضرر می‌شوند.  در موردی دیگر، یکبار هم یادم هست دو همکار را برای تهیه گزارش میدانی و تصاویر به مناطق سیل‌زده، «اعزام سریع» کردیم و سپس پیگیر واریز مبلغی شدیم تا هزینه رفت و برگشت، اقامت، تغذیه و سایر هزینه‌های جاری آنان تأمین شود. اما مبلغی که برای این همکار واریز شد بسیار ناچیز بود، آنقدر ناچیز بود که کفاف هزینه آنان در شرایط عادی را نمی‌داد، چه برسد به شرایط بحرانی سیل.

در مثالی دیگر، از خبرنگار مجلس که باید صبح اول وقت خودش را به بهارستان می‌رساند تا جلسات مجلس را پوشش دهد، می‌خواستند ابتدا به روزنامه بیاید و ساعت ورود خود را ثبت کند و بعد به مجلس برود و تأکید داشتند در غیراین صورت، ساعات پوشش خبری او در مجلس، در فهرست غیبت غیرموجه‌اش ثبت و محاسبه خواهد شد. از این مسائل کم نبود و جاانداختن این واقعیت بدیهی که خبرنگار، کارمند نیست، کار آسانی نبود.‌ هرچند بخشی از این مسائل با گفت‌و‌گو حل می‌شد اما قابل انکار نبود که اغلب مدیران اداری روزنامه، شناختی از مأموریت و ویژگی کار روزنامه و تحریریه نداشتند و با اتخاذ تصمیماتی اداری، ناخواسته به مانع فعالیت و پویایی روزنامه تبدیل می‌شدند و تصحیح مصوبات نادرست و غیرکارشناسی آنان، انرژی و زمان زیادی را هدر می‌داد. منصفانه باید این نکته راهم یادآوری کنم که بدنه اداری روزنامه، به دلیل حضور دیرپا و مستمر در روزنامه، اغلب، شناخت و همراهی بیشتری با تحریریه داشتند و خود آنان، بخش قابل‌توجهی از عوامل رفع چالش‌های ساخته مدیران بودند.
 
به عنوان کسی که چندین سال به تحریریه «ایران» تعلق داشته، دغدغه و پیشنهادتان برای «ایران» امروز چیست؟

به نظرم گروهی که اکنون در روزنامه مستقر شده است، گروه حرفه‌ای و خوبی هستند و کارنامه شایسته‌ای هم دارند. برای همین امیدوارم با برخورداری از ظرفیت‌هایی که وجود دارد و با هوشمندی خودشان، ریل‌گذاری درستی برای آینده «ایران» انجام دهند. پیشنهاد خاصی ندارم، جز اینکه سعی کنند روزنامه ایران را در جایگاه پل ارتباطی مردم و دولت قرار دهند و صرفاً ارگان رسانه‌ای و تبلیغی دولت نباشند.«ایران» باید در ذهن مردم بیش از همیشه جا باز کند و مردم هم اثر و رد پای خود را در روزنامه ببینند و به این باور برسند که روزنامه ایران صرفاً جایی نیست که کارنامه و نظرات دولت در آن منتشر شود. این ذهنیت در همکاران و مدیران فعلی روزنامه وجود دارد و می‌توان رگه‌هایی از آن را دید.

خوشبختانه مسأله وفاق ملی این مزیت را برای روزنامه ایران دارد که با حمایت همین گفتمان دیدگاه‌های مختلف را در خود بازتاب بدهد و ملی‌تر از همیشه عمل کند. بویژه آنکه کارکرد گفت‌و‌گوهای انتقادی کارشناسان این است که با طرح مشکلات و دیدگاه‌های متفاوت، به دولت در حل این مسائل کمک می‌کند. از باب پیشنهاد هم، به نظرم چند تغییر در روزنامه ایران ضروری است. مهم‌ترین این تغییرات، توجه به فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی است. امروز دیگر صرف قرار دادن نسخه کاغذی روزنامه در سایت برای هیچ روزنامه‌ای پاسخگو نیست. باید برای شبکه‌های اجتماعی برنامه حرفه‌ای داشت. «ایران» با تولید محتوای بیشتر و کیفی‌تر می‌تواند حتی فراتر از مرزها اثر‌گذاری داشته باشد. تولید محتوای واقع‌بینانه، آسیب شناسی کارشناسانه مسائل و رویدادها، کمک بزرگی برای دولت خواهد بود تا نقطه ضعف‌های خود را بشناسد. قرار نیست کارشناسان فقط انتقاد کنند. می‌توانند راه‌حل هم ارائه بدهند و چه بسا آن راه‌حل‌ها گره‌گشای بخشی از چالش‌های دولت هم باشد.


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار سیاست