معاون سابق سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری در گفتوگو با «ایران» مطرح کرد
ضرورت تفکیک منابع طبیعی از جهاد کشاورزی
جامعه
87160
![ضرورت تفکیک منابع طبیعی از جهاد کشاورزی](https://cdn-news.inn.ir/photo/1403/11/21/a2acf1b59b300ea22165af94eae7469d-a-i-l.jpg)
یک ماه پیش بود که کارشناسان هشدار دادند اگر روند بهرهبرداری از جنگل هیرکانی پایان نیابد، بزودی تبدیل به جنگلهای جزیرهای در سه استان گلستان، گیلان و مازندران میشود و پیوستگی خود را از دست میدهد. سازمان منابع طبیعی چند سال پیش خبر داد جنگلهای گلستان دیگر توانایی نگهداشت آب را در خود ندارند.
به گزارش گروه اجتماعی ایران آنلاین، فرونشست به استانهای شمالی رسیده است. بلوطهای زاگرس، منبع تولید ۵۰ درصد آب شیرین و تضمینکننده امنیت غذایی کشور رو به زوال است و با بیماریهای بسیاری دست و پنجه نرم میکند. بسیاری از کارشناسان نجات آخرین لکههای سبز در کشوری خشک و نیمهخشک را در جدا شدن سازمان منابع طبیعی از وزارت جهاد کشاورزی میدانند. لزوم استقلال سازمان منابع طبیعی از جهاد کشاورزی موضوع تازهای نیست. کاظم نصرتی، معاون سابق سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور به «ایران» میگوید، چندبار این موضوع را در دهه ۸۰ به مجلس بردهاند اما به دلیل مخالفت کمیسیون کشاورزی نتوانستهاند آن را تبدیل به وزارت منابع طبیعی کنند. او دلیل مخالفت با استقلال منابع طبیعی را تبدیل شدن این سازمان به بانک زمین دستگاههای دولتی میداند و در گفتوگو با «ایران» هشدار میدهد اگر سازمان منابع طبیعی جدا نشود، مجبور به جابهجایی اکوسیستمی جمعیت خواهیم شد. او در حالی این هشدار را میدهد که مهاجرت اقلیمی مدتهاست در ایران شروع شده است. روزنامه ایران در این گفتوگو نظرات کاظم نصرتی را به عنوان یک مسئول پیشین و کارشناس حوزه منابع طبیعی پوشش داده و این آمادگی را دارد تا پاسخ یا توضیحات مقامات جهاد کشاورزی یا دیگر کارشناسان را پوشش دهد.
سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری باید چه ساختاری پیدا کند تا بتواند از جنگلها و مراتع حفاظت کند؟
جنگلها در طول 100 سال گذشته همیشه تحت پوشش وزارت کشاورزی بوده؛ مدتی زیر نظر وزارت جهاد و الان هم تحت پوشش وزارت جهاد کشاورزی است، جز چهار سال و از سال 1346 تا 1350 هم که تحت پوشش وزارت منابع طبیعی بوده است. اکثر کارشناسان و جنگلبانها معتقدند این دوره چهارساله، دوره شکوفایی منابع طبیعی بوده است. قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع، به عنوان یکی از بهترین قوانین کشور نیز مصوب سال 1346 است. این قانون هنوز هم در حال اجراست. البته باید در آن بازنگری صورت میگرفت اما به دلیل ترس یا بیتوجهی این وزارتخانه (جهاد کشاورزی) حتی در بررسی قانون هم موفق نشدند تغییر مثبتی در آن حاصل کنند. در نهایت اداره سازمان جنگلها تحت پوشش وزارت جهاد کشاورزی، این سازمان را تبدیل به حیاط خلوت یا بانک زمین برای این وزارتخانه کرده است. اخیراً هم به علت بیتوجهی وزارت جهاد کشاورزی و خود سازمان، دستگاههای دیگر در عرصههای منابع طبیعی وارد شدند و حتی منجر به صدور سند مالکیت برای دستگاههای دیگر شده است، در صورتی که طبق قانون، تمام عرصههای منابع طبیعی به نام سازمان جنگلها و به نمایندگی از دولت سند دارند. صدور سند برای دستگاههای دیگر اشتباه بزرگی است که عرصههای منابع طبیعی را به قطعات پراکندهای تقسیم و آنها را از یکپارچگی خارج میکند. کشوری میتواند پایدار بماند که آب و خاک آن محفوظ باشد. برای این پایداری باید ساختار و سازمان مناسبی هم داشته باشیم که حداقل مستقل باشد و دخالت دیگران در آن اثر نداشته باشد و بعضی از سیاستها بر آن تحمیل نشود. تنها راه رسیدن به این شرایط، تفکیک این سازمان از وزارت جهاد کشاورزی و حتیالامکان تشکیل یک وزارتخانه جدید به نام وزارت منابع طبیعی است.
چرا حتماً باید از وزارت جهاد کشاورزی جدا شود؟
چون از وزارتخانهای که کار آن عمدتاً خدماتی است، نمیتوان توقع حفاظت از جنگلها را داشت. وزارت جهاد کشاورزی از پس خدمات و مأموریتهای خودش هم برنمیآید. ما پنج دهه است در قیمت مرغ، تخممرغ، پیاز و سیبزمینی ماندهایم. الان هم که وضعیت محصولات کشاورزی و بازار را میبینید. بنابراین مدیریت وزارت جهاد کشاورزی بر عرصه های منابع طبیعی به صلاح نیست اگر فکری نکنیم حتی زیستبومهای ما هم در آینده از بین میروند و مجبور به جابهجایی جمعیت میشویم.
البته مهاجرت اقلیمی به دلیل از بین رفتن محیطزیست، مدتهاست که از استانهای جنوبی و مرکزی به سمت شمال شروع شده است...
بله و در حال تبدیل شدن به بحران جبرانناپذیری است. متأسفانه در کشور ما بیشتر مدیریت زمین، ذخیره و توزیع آب اتفاق میافتد و هیچ کدام از این مدیریتها، مدیریت سرزمین نیست که به حفظ منابع آب و خاک منجر شود.
یعنی کاری که هماکنون وزارتخانههای نیرو و جهاد کشاورزی انجام میدهند.
بله. در صورتی که برای پایداری کشور، باید پوشش گیاهی و خاکی را حفظ کنیم. این پوشش گیاهی اولین وظیفهاش، حفظ والدین خود یعنی آب و خاک است که اگر آن را از بین ببریم، طبیعتاً آب و خاکی هم نخواهیم داشت؛ این خیلی روشن است. بنابراین ساختار و سیستمی باید باشد تا بتواند 80 درصد عرصههای کشور را که منابع ملی است، حفظ کند. ما همین الان هم با بحرانهایی چون فرونشست زمین، خشک شدن رودخانهها و از بین رفتن تالابها مواجه هستیم و اصلاً حیات وحش نداریم؛ یکسری گونه حیوانی داریم که اهلی شدهاند؛ زمستانها علوفه و تابستانها برایشان آب میبریم. این دیگر اسمش حیات وحش نیست. به هر ترتیب تمام فاکتورهای زیستی کشور رو به تخریب و به بحران رسیده است. اگر چارهای نیندیشیم طبیعی است که در اندک زمانی زیستبومها جابهجا میشوند.
لزوم مستقل شدن سازمان منابع طبیعی بحث کهنهای است، چرا هیچ وقت این مطالبه اجرایی نشده است؟
خود این ساختار طوری است که نمیخواهد به حفظ منابع طبیعی و محیطزیست بپردازد، برای اینکه سازمان جنگلها را بانک زمین میدانند. مثلاً میگویند امنیت غذایی از بین میرود. این بهانه، سرپوشی است برای تمام ضعفهای هفت و هشت دهه پیش. عکسهای هوایی سال 1346-1335 را بررسی کنید، تمام اراضی حاصلخیز و تاریخی به ساختمان تبدیل شدهاند. کشاورزی هم عمدتاً به شیبها و دیمزارها – کمبازده- سوق داده شده است. بنابراین اگر تولیدی هم داریم عمدتاً به خاطر افزایش سطح زیر کشت است. دریاچه ارومیه به طور کلی در حال از بین رفتن است، چرا؟ برای اینکه سطح زیر کشت و چاههای غیرمجاز چند برابر شده است.
چرا کمیسیون کشاورزی مجلس با ایجاد وزارت منابع طبیعی موافقت نکرده است؟
چون به منابع طبیعی به عنوان یک بانک زمین نگاه میکنند. فکر میکنند هر چه کشور لازم دارد باید از منابع بردارند. منابع طبیعی در دست همگان قرار گرفته است. سازمان جنگلها قبلاً متقاضیمحور نبود، ولی الان متقاضیمحور است، یعنی متقاضی میآید آنجا مینشیند و با سفارش و توصیه جاهای مختلف، یک مجوز را میگیرد و میرود.
چه سالی طرح را به مجلس بردید؟
دهه هشتاد، چندینبار این پروسه اتفاق افتاد. یادم هست دفعه آخر با دستور رئیس مجلس و نمایندهای که ایشان تعیین کرده بود، کارگروهی تشکیل و طرح تهیه شد ولی از کمیسیون کشاورزی بیرون نیامد.
مجلس دلیل این مخالفت را چه اعلام کرده است؟
اعلام نکردند. حتی در دهه هشتاد رئیس سازمان منابع طبیعی آمد و گفت یک طرح به نام طرح جامع منابع طبیعی بنویسید میبریم و تصویب میکنیم، ولی وسط راه در خود وزارتخانه ماند.
استقلال نسبی منابع طبیعی در طول این سالها در وزارتخانه هم از بین رفت...
بله، آن زمان که وزارت منابع طبیعی منحل شد تا مدتی سازمان مستقل باقی ماند و فقط انتخاب رئیس آن با معاون وزیر بود، ولی در طول سالها آن استقلال نسبی هم که داشت، گرفته شد. الان منابع طبیعی محل تاخت و تاز دامدار، قاچاقچی و... شده است. وضع زاگرس بدتر از شمال است، شمال بدتر از ارسباران و ارسباران بدتر از زاگرس. تمام عرصههای منابع طبیعی به نوعی رها شده و مدیران منابع طبیعی در استانها بشدت تحت فشار دستگاههای مختلف هستند.
آیا در همه این دههها کسی نگفت ارجاع این طرح به کمیسیون کشاورزی به سرانجام نمیرسد؟
چون وزارت منابع طبیعی بر اساس قانون تشکیل شده و بر اساس قانون منحل شده است و الان اگر قرار باشد ساختار جدید داشته باشد، باید مبتنی بر قانون باشد و نیاز به تصویب قانون دارد.
خب الان ساختار قانونی، خودش یک مانع است.
بله. الان نمایندههای مجلس در استانها خودشان مشکل هستند. در گذشته خود مدیران منابع طبیعی- به آنها سرجنگلدار کل میگفتند- دارای اختیارات قانونی نسبی بودند ولی الان هر دستگاهی به منابع طبیعی فشار میآورد. عمده فشار هم از سوی نمایندههای مجلس یا دستگاههای متولی یعنی وزارت جهاد کشاورزی است. بنابراین باید به قول حضرت سعدی گفت: از دشمنان برند شکایت به دوستان/ چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم. الان منابع طبیعی به هر سمتی میرود به بنبست میرسد. برای اینکه وزارت جهاد کشاورزی، نیرو، صمت، اوقاف و... همه به جان منابع طبیعی، افتادهاند. الان در استانی مثل یزد که خشکترین استان است، بیشترین واگذاری زمین را برای معادن دارند. برای آنکه هر کس در منابع طبیعی قوانین و راه خاصی را در پیش گرفته است. به طور مثال وزارت نیرو برای خودش سند رودخانهها و مسیلها را میگیرد و اجاره میدهد. نمایندهها بشدت دخالت میکنند. نمایندهها حتی در انتخاب مدیرکل منابع طبیعی در استانها نیز دخالت میکنند. بنابراین باید ساختار عوض و قانون اجرایی شود. با تفاهمنامه و از در دوستی نمیشود منابع را حفظ کرد، کما اینکه بعضی از تفاهمنامهها، منشأ یک مشکل جدی شدهاند.
مثلاً چه تفاهمنامهای؟
سند گرفتن وزارت نیرو برای رودخانهها نتیجه اشتباه و امضای تفاهمنامهای توسط یکی از معاونین سازمان منابع طبیعی بود. با همین تفاهمنامه، الان دارند برای تالابها سند میگیرند. همچنین دارند مالکیت و یکپارچگی سرزمین را از بین میبرند و این یکی از بزرگترین خطرهایی است که عرصههای منابع طبیعی را تهدید میکند. الان اوقاف دارد برای خودش از منابع طبیعی سند میگیرد. همین سازمان محیط زیست هم الان دارد سند میگیرد.
بسیاری اعتقاد دارند تبدیل سازمان منابع طبیعی به وزارتخانه میتواند ابزار استیضاح و برکناری را در اختیار نمایندهها برای فشار به وزیر منابع طبیعی تبدیل کند و برای همین هم پیشنهاد میدهند که حتماً مثل معاونت محیط زیست تبدیل به یکی از معاونتهای زیر نظر رئیسجمهوری شود.
در یک شرایط عادی، اینکه یک نماینده میتواند از وزیری سؤال کند را خیلی دموکراتیکتر میدانم تا اینکه یک نفر معاون رئیسجمهور باشد. الان عملکرد سازمان حفاظت محیط زیست بهتر از سازمان منابع طبیعی نیست. حتی شاید در خیلی جاها نه تنها بهتر نباشد که در حد سازمان جنگلها هم قرار نگیرد، برای اینکه سازمان جنگلها یک عرصه وسیع 80 درصد خاک کشوری را باید حفاظت کند ولی سازمان محیط زیست فقط مدیریت مناطق چهارگانه که 11 درصد وسعت کشور را دارند در دست دارد. ما در آن لایحهای که تهیه کرده و به مجلس داده بودیم به دنبال ایجاد وزارت محیط زیست، آب و منابع طبیعی بودیم. چون آن طرح به دنبال ذخیره و توزیع آب نبود، بلکه تولید و حفاظت از آب را مدنظر داشت.
الان کاری که وزارت نیرو انجام میدهد تنها ذخیره و توزیع آب است.
بله و هیچ ارگانی وظیفه تولید و حفاظت از آب را ندارد. تولید آب از طریق عرصههای جنگلها و مراتع تأمین میشود. آن چیزی که وزارت نیرو انجام میدهد عمدتاً سدسازی و توزیع آب است. یعنی تولید و حفاظت آب که یکی از مهمترین اهداف این تشکیلات میتواند باشد، الان سرش بیکلاه است. ولی نه تنها با ایجاد این وزارتخانه موافقت نشد که در اصلاحش هم قانون را خرابتر کردند.
مثلاً چه قوانینی؟
در اواسط دهه هشتاد یک قانونی به نام افزایش بهرهوری تصویب شد. در آن قانون چند ماده آوردند که اختیار عرصههای ملی را تا حدودی از دست سازمان جنگلها خارج کردند و تا جایی پیش رفتند که مثلاً مدیرکل استان مصاحبه میکند ما مسئول واگذاری زمین نیستیم، یا رئیس سازمان منابع طبیعی میگوید ما مسئول واگذاری زمین نیستیم در صورتی که عرصههای منابع طبیعی داشت واگذار میشد. شما در قضیه پتروشیمی میانکاله دیدید که رئیس وقت سازمان مصاحبه کرد و گفت ما مسئول واگذاری زمین نیستیم. ولی وقتی ردیابی میکنید در نهایت میبینید نظر اینها را هم میگرفتهاند. یا سازمان منابع طبیعی دفتری را به نام دفتر استعدادیابی ایجاد کرده است که معنی وجود چنین «دفتری» یعنی این که دنبالم بیایید.
یعنی ما دفتری در سازمان منابع طبیعی داریم که میگوید کدام عرصه ملی را بساز و کدام عرصه را بکار؟
دقیقاً. یعنی ما خودمان میرویم استعدادیابی میکنیم که کدام عرصه برای چه کاری خوب است. اشکالات عدیدهای در این سیستم و تشکیلات وجود دارد که باید یک جایی جمع و یک کاسه شود، حالا میخواهد وزارتخانه بشود یا معاونت زیر نظر رئیسجمهوری باشد.
پس به رغم احتمال فشار برخی از نمایندهها، شما با تبدیل سازمان منابع طبیعی به وزارتخانه موافق هستید؟
بله. درست است که از 300 نماینده ممکن است 10 تا 20 نماینده مخالفت کنند ولی جای دموکراتیکتری از معاونت رئیس جمهور است. چون نمیدانیم اگر زیر نظر رئیسجمهوری برود چه میشود. اما فکر نکنم بهتر از سازمان فعلی حفاظت محیط زیست شود.
زهرا کشوری
دبیر گروه زیستبوم
انتهای پیام/