منوچهر محمدی در گفتوگو با ایران:
مدیران فرهنگی به جای تعامل به حذف و سانسور متوسل میشوند
هنر
87816

منوچهر محمدی گفت: نقد من به مدیریت فرهنگی کشور این است که به جای اینکه از زاویه محصولات هنری، مسألهای را به فرآیندی در جریان آکادمیک کشور تبدیل کنند و در مباحث مختلف، ارتباط تعاملی شکل بگیرد، به حذف و سانسور متوسل میشوند. خیلی از برخوردهای اینچنینی از بابت مصلحتطلبی است و نه از سر خیرخواهی.
گروه هنر ایران آنلاین: روزنامه ایران میزگردی حول محور فیلمهای توقیف شده منتشر کرد و در این زمینه با منوچهر محمدی، تهیه کننده- ابوالحسن داوودی، کارگردان و همچنین کمال تبریزی دیگر کارگردان کشورمان گفتوگویی انجام شد در ادامه نکاتی از صحبتهای منوچهر محمدی را میخوانیم:
با دید خوشبینانه اگر مراد هر کدام از ما از این گفتوگو رسیدن به راهکار و راهحلی به منظور پیشنهاد به مسئولان اعم از فرهنگی تا مدیریت کلان و نهادهای نظارتی و حتی امنیتی است لازم است به مبحثی پیش از این سؤال برگردیم.
ما باید این گفتمان مشترک را بپذیریم که هنرمند- البته منظور هنرمند به مفهوم واقعی است و مشخصاً منحصر به سینما نمیشود- نسبت به عامه مردم حواساش تیزتر، حساستر و دقیقتر است.
مقصود من به هیچ عنوان تمایز هنرمندان از مردم عادی به عنوان شهروند درجه یک و دو نیست. به عنوان مثال یک فرد عادی ممکن است از نزاع خیابانی یا اتفاقی اجتماعی بهراحتی گذر کند در حالی که یک هنرمند احتمالاً حس خواهد کرد که این اتفاق آلارم و زنگ خطری نشأت گرفته از شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خاص است.
هر هنرمند نسبت به مسائل پیرامونی خود سنسورهای حساستری دارد و گاهی حتی پیش از اساتید جامعهشناسی و پژوهشگران و قبل از اینکه جامعه آماری شکلگیری یک بحران را اثبات کند، به شکل شهودی و ادراکی متوجه مسأله شده و با فاصلهای بسیار بلند، مدیران اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بالاخره آن را میپذیرند. نقطه افتراق اصلی همینجاست.
متأسفانه ما به جای بررسی علت واقعی آنچه دغدغه هنرمند شده، درگیر این شبهه میشویم که هنرمند دچار چه زاویه نگاه فرهنگی شده تا به نحوی او را متهم کنیم.
من به صراحت اعلام میکنم که نسل ما پیش از انقلاب خود به سراغ روحانیت میرفت در حالی که الان روحانیت با آغوش باز به سمت نسل جوان و جامعه میآید. حرف فیلم «مارمولک» همین بود که آقا حواستان به این مسائل باشد اما دستگاهها و مدیران فرهنگی به جای اینکه این آلارم را به فرآیند علمی برای یافتن نقطه ضعفها تبدیل کنند، برای آن چارهجویی کنند و از پارهای اشتباهات و تندرویها و گاهی کندرویها جلوگیری کنند، رویکرد توقیف و تقابل با کارگردان را اتخاذ کردند و با نگاه بدبینانه و مصلحتاندیشانه به هنرمند و اثرش نگاه کردند.
از جمله مسائلی که در قرآن مذموم شمره شده، استحسان است؛ یعنی شما به ذوق خود از آیه قرآن برداشتی کنید که اساساً هیچ ربطی به آن ندارد. چون با تجربیات مشابه بسیاری مواجه بودم عرض میکنم این نگاه بدبینی و مصلحت اندیشی ناشی از همین نگاه است.
تحصیلات من جامعهشناسی است و بر همین اساس میگویم که نمیتوان منکر شد در هر جامعهای از جوامع غربی تا شرقی در میان گروههای مختلف اجتماعی گروههای رادیکال، تندرو و فشار هم وجود دارند اما حتی به آنها هم باید اجازه بدهیم حرفشان را بزنند، نه اینکه با توقیف برای آنها مانع ایجاد کنیم. این همان از ترس مرگ خودکشی کردن است؛ اینکه تصور کنیم چون ممکن است به فلان جا بر بخورد، فیلم را توقیف کنیم.
نقد من به مدیریت فرهنگی کشور از همین رویکرد است یعنی به جای اینکه از زاویه محصولات هنری، مسألهای را به فرآیندی در جریان آکادمیک کشور تبدیل کنند و در مباحث مختلف، ارتباط تعاملی شکل بگیرد، به حذف و سانسور متوسل میشوند. خیلی از برخوردهای اینچنینی از بابت مصلحتطلبی است و نه از سر خیرخواهی.
متأسفانه برخی از مدیران فرهنگی پیش از آنکه دلشان برای اسلام، انقلاب و ایران بسوزد، نگران میزی هستند که پشت آن نشستهاند و البته مزایایی که آن میز برایشان دارد.
در یک دوره کوتاه حدفاصل سال ۷۶ تا انتهای ۷۷، مدیر کل نظارت و ارزشیابی بودم. طبق آمار، همان سه، چهار روز اول حدود سیواندی فیلم در شکلهای مختلف توقیف شده بودند که برخیها را اسم میبرم؛ اولی فیلم «بانو»ی داریوش مهرجویی بود که ۷ سال توقیف بود. من به عنوان مدیر کل نظارت و ارزشیابی به تنهایی در سالن نشستم و فیلم را دیدم. باور بفرمایید هرچه نگاه کردم که کجای این فیلم باعث توقیف ۷ ساله شده، متوجه نشدم. گفتم لابد من نفهمیدم، بگذار یکبار دیگر فیلم را با دقت بیشتر ببینم. اینبار با حساسیت تمام فیلم را دیدم، یعنی پیگیرانه جاهایی از صحنه را نگاه میکردم که نکند علامتی یا چیزی باشد که من متوجه نشدهام، باز هم هر چقدر گشتم چیزی پیدا نکردم. فردای آن روز با مدیر کل قبلی تماس گرفتم تا از او که عامل توقیف فیلم بود دلیلش را جویا شوم. گفت در پرونده فیلم موجود است. به پرونده که مراجعه کردم با یکسری گزارشهای مشکوک و بولتنهای ضمیمه شده مواجه شدم که مبنا و اساس تصمیمگیری مدیران بوده است.
انتهای پیام/