نوروز و شاهنامه

احمد مسجدجامعی در یادداشتی نوشت: نوروز از کهنترین آیینهای ایرانی و نشاندهندۀ پایۀ دانش کیهانشناسی و ریاضی میان ایرانیان است و پیشینۀ آن به روزگاری میرسد که یکجانشینی در فلات ایران آغاز شد در باور ایرانیان، نخستینبار در نوروز، به زردشت وحی شده بود و او از آن روز، دورۀ پیامبری اش را آغاز کرد.
گروه ایران آنلاین: نوروز از کهنترین آیینهای ایرانی و نشاندهندۀ پایۀ دانش کیهانشناسی و ریاضی میان ایرانیان است و پیشینۀ آن به روزگاری میرسد که یکجانشینی در فلات ایران آغاز شد در باور ایرانیان، نخستینبار در نوروز، به زردشت وحی شده بود و او از آن روز، دورۀ پیامبری اش را آغاز کرد. برگزاری نوروز و مهرگان یکی در آغاز کشتوکار و دیگری در پایان برداشت محصولات کشاورزی نشاندهندۀ آن است که مردمی که این جشنها را برگزار میکردند، یکجانشین بوده و از راه کشت و کار گذران میکردهاند؛ دیگر اینکه مردم نوروز را که رستاخیز جهان است، با اندیشۀ رستاخیزباوری سازگار یافتند و بدین مناسبت، آن را پذیرفتند. ابنمسکویه دربارۀ نقش جمشید در طراحی نوروز مینویسد: «نوروز را همو پدید کرد و جشن گرفت و به مردم گفت که در آن، شادی و شادخواری کنند». در شاهنامه، دربارۀ پیدایش نوروز آمده است که جمشید تختی گوهرنشان ساخت و هرگاه که بر آن مینشست، دیو آن را بر سر دست میگرفت و به آسمان میبرد:
جهان انجمن شد بر تخت او
فروماند از فرّه بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را، روز نو خواندند
آن روزی که شاه آن تخت را ساخت و به آسمان رفت، مردمانی که پیرامون تخت او گرد آمده بودند، جشن برپا کردند و آن روز را، که نخستین روز سال نو بود، نوروز خواندند؛ بنابراین، نوروز جشنی آسمانی نیز است. از سوی دیگر، نوروز در روز و ماهی آغاز میشود که همنام ایزد است؛ یعنی نخستین روز از نخستین ماه و این همان نیروی معنوی است که در زندگی از هستی نگهبانی میکند و پس از مرگ، او را به آسمان میبرد.
برای برگزاری جشنهای بزرگ مانند نوروز مهرگان و سده جایگاهی ویژه داشتند؛ چنانکه لهراسب (به معنای دارندۀ اسب تیزپا) از شاهان دودمان کیانی که جشنهای آنها یادآور پارهای از آیینهای اشکانی است:
یکی از شارستانی برآورد شاه
پر از برزن و کوی و بازارگاه
به هر برزنی جشنگاهی زده
همه گرد بر گردش آتشکده
اردشیر بابکان در ایوانی که جشنهای نوروز و سده را در آن برپا میکردند، برای نوهاش، هرمز، میهمانی داد:
به دیبا بیاراست آتشکده
هم ایوان نوروز و کاخ سده
و هنگامی که مردم از بخشش مالیاتی بهرام گور شادمان شدند، به آتشکده رفتند و جشن نوروز و سده برگزار کردند:
برفتند یکسره به آتشکده
به ایوان نوروز و جشن سده
از شاهنامه چنین برمیآید که برخی کارهای ویژه را در نوروز انجام میدادند؛ برای نمونه، کیخسرو در نوروز در جام گیتینما، که همه جای جهان را پیش چشم میآورد، مینگریست؛ چنانکه پس از گرفتارآمدن بیژن در چاه افراسیاب، او به گیو، پدر بیژن، وعده کرد که چنانچه بیژن را نیابند، در نوروز، که آفتاب میفروزد و گلها میشکفند و زمین سبز میشود و ابر در آسمان میخروشد، او با نگریستن در جام گیتینما جای بیژن را پیدا میکند:
بمان تا بیاید مه فروردین
که بفروزد اندر جهان هوردین
بدانگه که از گل شود باغ شاد
اَبَر سر همی گل فشاندت باد
زمین چادر سبز درپوشدا
هوا بر گلان زار بخروشدا
به هرمز دیاک فرمان ما
پرستش که فرمود یزدان ما
بخواهم من آن جام گیتینمای
شوم پیش یزدان بباشم به پای
چو نوروز خرم فراز آمدش
بدان جام فرخ نیاز آمدش
از دیگر ویژگیهای جشن ایرنیان، که تا امروز پابرجاست، تهیکردن دل از کینه و دشمنی و آراستن آن به مهر و دوستی است:
دل از داوریها بپرداختند
به آیین یکی جشن نو ساختند
به هر سو یکی جشنگه ساختند
دل از کین و نفرین بپرداختند
ازجمله آیینهای نوروز پرستش ایزد بود و درواقع، پرستش ایزد را نیز نو میکردند. پرستش بخش جداییناپذیر هر جشن بود و این دو با هم همراه بوده و جشن را در محل نیایش برگزار میکردهاند:
چون ساخته شد کار آتشکده
همان جای نوروز و جشن سده
اما پرستنده برای اینکه ایزد پرستش او را بپذیرد، افزونبر اخلاصی که در دل میورزید، باید تنی پاک نیز میداشت و در شاهنامه، به شستوشوی تن پیش از نیایش اشاره شده است:
ز بهر نیایش سر و تن بشست
به شمع خرد راه یزدان بجست
توانگران در نوروز به داد و دهش اهتمام میکردند و به تهیدستان و بیچیزان مهر میورزیدند؛ درواقع، آنها را نیز برای برپاداشتن آیینهای جشن آماده میساختند. برپایی جشنهای بزرگ برای سپاسگزاری از ایزد و شادکردن روان مردگان نیز بود. در دین سفارش شده بود که در روزهای برپایی جشنهای بزرگ، همۀ کسانی که از توانایی برخوردارند، باید که با گشادهدستی و خوشرویی به یاری تهیدستان بشتابند و دل آنها را نیز شادمان کنند:
و دیگر سه یک پیش آتشکده
همان مهر نوروز و جشن سده
فرستاد تا هیربد را دهند
که در پیش آتشکده برنهند
سه یک آن درم را به درویش داد
پرستندگان را درم بیش داد
و دیگر به یک پیش آتشکده
همان مهر نوروز و جشن سده
همچنین، بنابر شاهنامه، ایرانیان در جشنها بوهای خوش به کار میبردند:
بفرمود تا آتش افروختند
همه عنبر و زعفران سوختند
از کارهای جمشید کیانی، بنیانگذار، نوروز برای مردم آوردن بوی خوش بود:
دگر بویهای خوش آورد باز
که دارند مردم به بویش نیاز
چو بان و چو کافور و چون مشک ناب
چو عود و چو عنبر چو روشنگلاب
بان آن درختی است که چون چوبش را بسوزانند از آن بوی خوش برمیخیزد.
فلسفۀ آیینی نوروز باستانی گسترۀ جغرافیای تاریخی و فرهنگی ایران نظیر افغانستان ترکمنستان، ازبکستان تاجیکستان، قزاقستان، قرقیزستان، عراق، آذربایجان و ترکیه را در بر میگرفت و در دیگر مناطق، نظیر سوریه مصر، بالکان یونان و هند نیز رد پایی داشت. امروزه، بسیاری از مناطق یادشده، فرهنگ نوروز را گرامی میدارند و بار کاستن از همۀ رنجهای منطقه را بر دوش داشتهاند.
انتهای پیام/