روایتی از یک جوان شیرازی که بزرگترین مزرعه پرورش عقرب جهان را تأسیس کرد؛
شیرینی کارآفرینی از تلخی نیش و درد
جامعه
95412

کارآفرینی همراه با خلاقیت و تلاش، فرصتهای جدید اقتصادی و اجتماعی را ایجاد میکند، در این میان برخی از کارآفرینان با ایدههای نوآورانه و توانمندیهای ویژه خود، نه تنها مرزهای بازار را گسترش میدهند بلکه به اشتغالزایی و ارتقای کیفیت زندگی جامعه نیز کمک میکنند.
مرجان قندی - ایران آنلاین: کارآفرینی همراه با خلاقیت و تلاش، فرصتهای جدید اقتصادی و اجتماعی را ایجاد میکند. در این میان برخی از کارآفرینان با ایدههای نوآورانه و توانمندیهای ویژه خود، نه تنها مرزهای بازار را گسترش میدهند بلکه به اشتغالزایی و ارتقای کیفیت زندگی جامعه نیز کمک میکنند.
جواد آتشی یکی از جوانان کارآفرینی است که با ایدههای بکر و خلاقیت خاص خود توانست از یک موجود ترسناک، راهی برای نجات جان انسانها پیدا کند. وقتی نام «عقرب» را میشنویم، اولین چیزی که به ذهن میرسد نیش دردناک و ترس از زهرش است، اما برای جواد آتشی، این موجود ترسناک نهتنها یک تهدید نبود، بلکه فرصتی طلایی برای نجات جان انسانها و ساختن آیندهای درخشان بود.
او عقرب را نه دشمن، بلکه سرمایهای دید که میتواند دارو شود، درمان شود و الهامبخش کارآفرینی باشد. از کوچههای خاکی رونیز تا بزرگترین مزرعه پرورش عقرب جهان در لارستان فارس، آتشی راهی را طی کرده که در آن درد، محرومیت و سختی، تبدیل به ایده، تلاش و افتخار شدهاند. او نه تنها با دستان خالی کسبوکاری متفاوت راه انداخت، بلکه حالا با زهر عقرب، زهر زندگیاش را درمان کرده است.
تولد یک رویا از دل سختیها
شرایط سخت زندگی اغلب با تجربیات ارزشمندی مواجه میشود. هر کسی در این شرایط میتواند درسهای مهمی از استقامت، خلاقیت و تلاش مداوم بیاموزد. آتشی با غلبه بر چالشهای فراوانی که از کودکی در مسیر زندگیاش قرار گرفت، توانست دیدگاه منحصربهفردی کسب کند. او را میتوان نمادی از قدرت، اراده و تصمیمگیری در برابر سختیها معرفی کرد. او از دوران کودکی و مقابله با سختیها و مشکلات اینگونه میگوید:«۷ ساله بودم و پدرم بشدت بیمار بود. مادرم شب و روز پای دار قالی مینشست و گره پشت گره میزد تا هزینه زندگی من و خواهرانم را تأمین کند.
وجودم به درد میآمد وقتی میدیدم مادرم یک تنه این همه زحمت میکشد. تصمیم گرفتم با دستفروشی در مخارج خانه به مادرم کمک کنم که سه سال بعد فوت کرد. در ۱۳ سالگی مجبور به ترک تحصیل شدم و تنها از «رونیز»، شهری که در ۱۴۰ کیلومتری شیراز قرار دارد به شیراز آمدم و شاگرد گچکار شدم. یک سال بعد برای خودم اوستایی شده بودم و در ۲۰ سالگی صفر تا صد کارهای ساختمانی را انجام میدادم. بعد از چند سال پیمانکار ساختمان شدم. همان سالها کسب و کارهای مختلفی را راهاندازی میکردم که در بعضی از آنها شکست میخوردم اما دوباره دستم را روی زانوهایم میگذاشتم و بلند میشدم. دو زنجیره راهاندازی کردم و سه کسب و کار کوچک و بزرگ را از پایه راه انداختم. سعید فرخی یکی از دوستانم است که با من همراه شد و توانستیم بزرگترین مزرعه پرورش عقرب دنیا را در لارستان فارس راهاندازی کنیم.»
این کارآفرین جوان درباره اینکه چطور و از کجا این شغل را شروع کرد، میگوید:«یکی از روزهای سال ۹۵ مشغول مطالعه در سایتهای خبری بودم که خبری از کشور انگلستان نظرم را جلب کرد؛ دولت انگلستان برای محققان و پژوهشگرانی که از زهر عقرب و عنکبوت دارو درست کنند، جایزه میلیون یورویی تعیین کرده بود. همان جا این جرقه به ذهنم آمد که ماده خاصی در زهر این کژدمها وجود دارد و دنیای ناشناختهای دارند. دنبال جمعآوری اطلاعات در اینباره رفتم.
هرچه بیشتر در مورد عقربها و زهر و خواصشان مطالعه و تحقیق میکردم، علاقهمندیام بیشتر میشد. تا آنجا پیش رفتم که کتابهای طب سنتی «ابنسینا» را مطالعه کردم و از اثرات درمانی روغن بدن آنها موضوعات مختلفی خواندم. با توجه به اینکه اصلاً رشته تحصیلیام با این موضوع مرتبط نبود، از همان زمان با رفرنسهایی که از طب سنتی میگرفتم، یکسری دارو از زهرعقربها درست کردم. بعد از مدتی متوجه شدم میتوانم کارم را گستردهتر کنم و به این فکر افتادم که خودم عقرب پرورش دهم. برای همین دنبال مجوز این کسب و کار رفتم. آن سالها وقتی بهعنوان متقاضی برای گرفتن مجوز پرورش عقرب به سازمانها و ادارات میرفتم، من را از این سازمان به آن سازمان میفرستادند چون هیچ دستورالعملی برای مبحث پرورش عقرب وجود نداشت.
بنابراین هیچ سازمانی مجوزی برای آن صادر نمیکرد. بعد از تقریباً دو سال تلاش و پیگیری سازمان حفاظت محیطزیست، بالاخره این سازمان بهعنوان متولی صدور مجوزهای پرورش عقرب شناخته شد و توانستم مجوز پرورش عقرب را بگیرم و بزرگترین مزرعه پرورش عقرب دنیا را راهاندازی کردم. بعد از اینکه خبر تأسیس این مزرعه در فضای مجازی پیچید، از کشورهای مختلف دعوت به کار شدم؛ حتی از آمریکا هم دعوتنامه برایم فرستادند اما من نمیخواهم آنجا بروم. میخواهم بمانم و در کشور خودم و به اندازه سهمم تلاش کنم و کشورم را بسازم.»
ایران، سرزمین زهرهای ارزشمند
به گفته آتشی، عقربها از جنوبیترین تا شمالیترین نقاط کشور وجود دارند. بر اساس آمار سازمان بهداشت و مشاهدات عینی، تعداد آنها در برخی استانها بیشتر و در بعضی کمتر است، اما در کل، ایران کشوری عقربخیز محسوب میشود. او با اشاره به اینکه پرورش عقرب بهعنوان یک کسبوکار نوآورانه و پرسود، در سالهای اخیر توجه بسیاری از کارآفرینان را به خود جلب کرده است، ادامه میدهد:«با اینکه از ابتدا میدانستم اگر راه را در این مسیر درست بروم کسبوکارم پرسود است، اما از اول مهمترین انگیزهام برای شروع این کار خدمت به جامعه و بعد بحث درآمدش برایم مطرح بود. با توجه به نو بودن این شغل و اینکه از تولید محصول آن که زهر عقرب است بهعنوان یکی از گرانترین مادههای دنیا یاد میشود، بنابراین بحث مالیاش برای هر کسی مورد توجه واقع میشود. با اینکه این شغل در ذهن خیلیها ترسناک است و هر کسی ورود نمیکند اما همین وضعیت درآمدی و اینکه میتوانند جزو اولینها در این حوزه باشند، برخی را ترغیب به ورود به این حرفه میکند.»
یک شبه پولدار نمیشوید
با وجود اینکه کسبوکار آتشی امروز موفق و سودده است اما به اعتقاد وی، این مسیر نه آسان بود و نه سریع. آتشی با بیان اینکه پرورش عقرب با وجود چالشهایش یک فرصت طلایی برای کارآفرینان است که به دنبال کسبوکارهای نوآورانه و پرسود هستند، میگوید:«با مدیریت صحیح و دانش تخصصی، این فعالیت میتواند به یک منبع درآمد پایدار تبدیل شود، اما در سالهای اخیر افراد زیادی را دیدهام که بدون آگاهی وارد دورههای آموزشی آن شدهاند که نه تنها به آنها اطلاعات اشتباه دادهاند، بلکه باعث شدند این افراد بدون مجوز زهر عقرب تولید کنند. به نظر من، کارآفرین حتی اگر الماس هم تولید کند اما توانایی فروش آن را نداشته باشد، در کارش با شکست مواجه میشود.
کارآفرینان باید حتماً این موضوع را مدنظر داشته باشند که برای کسب آگاهی در زمینه پرورش عقرب، مجموعههای معتبر آموزشی را پیدا کنند. افرادی که سراغ این شغل میآیند باید آگاه باشند که کدام یک از این مجموعهها فقط به فکر جیب خود هستند و نه تنها آموزش درستی به آنها نمیدهند بلکه هیچ زهری را از آنها خریداری نمیکنند و عقربهایی بدون مجوز که کالای قاچاق محسوب میشوند به آنها میفروشند، چون کمتر صیادی از گونه و زیرگونه آگاهی دارد و این مراکز، عقربها را از صیادها تهیه میکنند و به آنها میفروشند. برای گرفتن زهر عقرب اگر گونه و زیرگونه با هم مخلوط باشند، هیچ خروجیای نخواهد داشت، به طوری که حتی به درد پروژههای پژوهشی کوچک هم نمیخورد. مهمترین پیشنهادی که میتوانم به علاقهمندان این شغل بدهم این است که با آموزش صحیح و اصولی و با آگاهی وارد شوند و با فروش زهر تولیدکنندههای دیگر کار را شروع کنند و اگر موفق بودند وارد حوزه تولید هم بشوند، چون ۹۰ درصد این کار به فروش زهر برمیگردد.»
بزرگترین مزرعه پرورش عقرب دنیا
این پرورشدهنده عقرب به لزوم اجرای استانداردهایی در این شغل اشاره میکند و میگوید:«اول از همه باید از بخش حیات وحش سازمان حفاظت محیطزیست برای این کار مجوز اخذ شود. مکانی که عقربها را پرورش میدهیم باید با فاصلهای تعیین شده از شهر و روستا باشد. همچنین نوع سازه ساختمان، تأسیسات و تجهیزات نگهداری، روش کار کردن با عقربها و... همه مستلزم دستورالعملهایی است که بایستی مطابق آن عمل شود تا بتوان مباحث امنیتی را به صورت کامل رعایت کرد و کسی یا کسانی آسیب نبینند.»
او ایجاد و راهاندازی کارخانه داروسازی و تولید دستگاههای سلامتمحور را از مهمترین اهداف خود در مسیر کارآفرینی میداند و میافزاید:«سرمایه اولیه ما ۷ سال قبل ۸ میلیارد تومان بود که آن زمان پول کمی نبود. در مجموعه ما کار با ۱۲ نفر شروع شد اما امروز به صورت مستقیم و غیرمستقیم ۵۰ نفر مشغول به کار هستند. در حال حاضر از مزرعه پرورش عقرب لارستان که حدوداً ۲۲ هکتار است، بهعنوان بزرگترین مزرعه پرورش عقرب جهان یاد میکنند. ظرفیت این مجموعه ۴ میلیون قطعه عقرب است.»
این کارآفرین درباره چشماندازی که به کسبوکار خود دارد، میگوید: «پرورش عقرب روزنهای است که از طریق آن دریچهای رو به علم برایم باز شده و هرچه جلو میروم شیرینتر میشود. معتقدم ایران در این حوزه به جایگاهی میرسد که خیلی از کشورها در سطح جهان برای کسب آگاهی و علم در این زمینه وارد کشور ما شوند تا علم و آگاهیشان درباره مباحث مربوط به زهر عقرب افزایش پیدا کند. تیم کاری ما با چنین نگاه و هدفی پیش میرود و این روز را دور نمیبینم.»
انتهای پیام/