خزائن اسرار امروز ما
گفت وگو با دکتر فرهنگ رجایی درباره کارنامه کاری و پروژه پژوهشی اش
فرهنگ
97441

دکتــر فرهنــگ رجایــی، اســتاد علــوم سیاســی دانشــگاه کارلتــون کانــادا کــه بــه تدریــس بــا روش هم پرســه (گفت وگــوی پرســش انگیز) بــا اذهــان خــاق و کوشــا اعتقــاد دارد، دغدغــه اصلــی اش مطالعــه وضــع بشــر و چگونــه انســانی عمــل کــردن یــا بــه بیــان خــودش »انســان ورزی« اســت.
بیژن مومیوند _ ایران آنلاین: «مشــکل هویــت ایرانیــان امــروز» را شـاید بتـوان اولیـن کتـاب مـورد توجـه و بحث برانگیـز رجایـی در فضـای فکـری ایـران دانسـت. ترجمـه »فلسـفه سیاسـی چیسـت؟« لئـو اشـتراوس کتـاب شـاخص دیگـر او بـود تـا اینکـه به واسـطه هم سـخنی و ارتبـاط بـا چارلـز تیلـور »زندگـی فضیلت منـد در عصـر سـکوالر« را منتشـر کـرد و بعـد هـم سـراغ ترجمـه آثـاری از هانـا آرنـت و دربـاره آرنـت رفـت. همچنیـن ترجمـه کامـل سـه جلـد کتـاب مهـم »تمـدن و سـرمایه داری« از دیگـر آثـار قابل توجـه دکتر رجایـی اسـت. دربـاره کارنامـه کاری و پـروژه پژوهشـی دکتـر رجایـی پرسـش هایی بـرای ایشـان فرسـتادم کـه بـا بزرگــواری و به ســرعت پاسخ شــان را فرســتادند تــا بــه اولیــن شــماره ویژه نامــه نمایشــگاه کتــاب برســد.
جنابعالــی در چنــد ســال اخیــر جــزو فعال تریــن نویســندگان حــوزه اندیشــه سیاســی بوده ایــد و آثــار متنوعـی اعـم از ترجمـه و تألیـف منتشـر کرده ایـد. ایـن دوره از فعالیــت شــما شــاید بتــوان گفــت از ترجمــه »محبــت و آگوســتین قدیــس« هانــا آرنــت شــروع شــد و تازه تریــن کتــاب منتشرشــده تان هــم »جمهــوری خـردورزی؛ درس گفتارهـای چیسـتی دانشـگاه« اسـت. انتشـار تعـداد قابـل توجهـی کتـاب توسـط شـما در ایـن بـازه چنـد سـاله محصـول چـه شـرایطی اسـت و بنـا بـه چـه ضرورتـی فعالیـت خـود را در حـوزه ترجمـه و تألیـف کتــاب گســترش دادیــد؟
«بــه نــام خداونــد جــان و خــرد/ کــز ایــن برتــر اندیشــه برنگـذرد». درود و وقـت بخیـر بـه همـه فرزنـدان بانـو ایـران خانــم، مــام وطــن عظیــم، یگانــه و بســیار غنــی مــا کــه مــا فرزنـدان قـدرش را آن طـور کـه شـاید در دوران اخیـر نـگاه نمی داریــم. ً بـه درونمایـه پرسـش بپـردازم، پرسـش اصلی اگـر مسـتقیما ایــن دانشــور کــه از دوران دبیرســتان در دهــه ۱۳۴۰ آغــاز شــد و ابتــدا بــه غلــط بــه صــورت »چــرا عقــب مانده ایــم« صورت بنــدی شــد و بعــد »چــرا توســعه نیافته هســتیم« شــد و... بــه صــورت پرســش هایی از ایــن قبیــل بســط یافــت. امــا تنهــا در دهــه گذشــته بــرای مــن بــه وضــوح روشــن شــد پرســش اصلــی ایــن اســت کــه »چــرا ایــران و ایرانیــان بازیگــر نیســتند« بــرای مــن از دهــه گذشــته ایــن پرســش مطــرح شــد کــه چــرا بعــد از ســقوط اصفهــان در سـال ۱۷۲۲)سـقوط سلسـه صفـوی( نتوانسـتیم در سـطح جهانــی بازیگــری کنیــم و ایــن موضــوع ســامان نگرفــت. بلکــه کوشــش هایی هــم کــه شــده از جملــه دو دوره جالـب و مهـم اصاحـات امیرکبیـر و اصاحـات مصـدق و دو جریـان مهـم نهضـت گرانسـنگ مشـروطیت و انقـاب ،۱۳۵۷ سـامان نگرفـت تـا بـار دیگـر ایـران و ایرانـی بازیگـر شــوند؟ علــت آن را در گیجــی، احول بینــی، ناتاریخــی و بیمــاری بــزرگ »تام اندیشــی« یافتــم. توجــه بــه ســه متــن مهمــی کــه نگارنــده بــه آن رســیده بــرای بازیگــری ایــران و ایرانــی الزم اســت زیــرا مــا را هــر روز بـه چالـه انداختـه اسـت. ایـن سـه متـن عبارتنـد از: سـنت )جنبــه ابــدی ایرانــی بــودن(، عــرف )دوران هــای متعــدد ایرانــی/ بشــری منعکس شــده در فرهنــگ ایرانــی( و متــن کجاایســتادگی ایــران در شــیوه تولیــد زندگــی در روح زمانــه )هــم خــود ایــران و هــم بشــریت( کــه امــروزه عصــر جهانی شــده تجــدد بــا تمــدن اطاعاتی/ارتباطــی بیــداد می کنــد. بــروز بیرونــی ایــن کژاندیشــی و موضــع مــا در رابطـه بـا ایـن سـه متـن »تقبیـح یـا تقدیـس« هـر یـک شـده اسـت. تـازه اگـر هـم درسـت ببینیـم بـاز نمی پذیریـم، چـون هیچ یــک بــرای مــا نــه راه حــل اســت و نــه چــراغ راه آینــده بلکـه بـه بیـان کتـاب »تاریـخ بیهقـی«، »خزایـن اسـرار امروز اســت« و روش شناســی غیرایدئولوژیــک الــزام می کنــد کــه بــا ایــن ســه متــن هم پرســگی، گفت وگــو، کناکنــش و برهم کنـش کنیـم تـا بتوانیـم خودتعریفـی فـردی، جمعـی و همگانـی تـازه ای بـرای ایـران امـروز تمهیـد و تأسـیس کنیم. چنــد اقبــال دســت بــه دســت هــم داد کــه جــرأت و فکــر کنــم اگــر بــه ایــن نتیجــه بــاور دارم بایــد به جــای ســرزنش آثــار دیگــران، آســتین بــاال بزنــم و طرحــی از آن چــه میــل دارم بــرای ایــران امــروز ببینــم و ترســیم کنــم. بــه ایــن نتیجــه رســیدم کــه بــرای ایــن کار هــم بایـد قـدری بـا ایـن سـه متـن بـه هم پرسـگی بنشـینم و هـم هـر اثـری کـه در گذشـته نشـر داده ام را مـرور کنـم تــا بلکــه بتوانــم بــا دســت پرمحتواتــری بــه ایــن مهــم ً خــود را به رغــم دســت بزنــم. از ایــن رو بــود کــه رســما خود را به رغم اینکــه در دانشــگاه کارلتــون محدودیتــی بــرای زمــان بازنشسـتگی رسـمی وجـود نـدارد، بازنشسـته کـردم تـا از مســئولیت اجرایــی، اداری و تدریــس بیــش از یــک یــا دو درس کــه بــه انتخــاب خــود انجــام می دهــم، آزاد باشـم. از طرفـی بـه ایـن نتیجـه رسـیدم کـه ایـن مهـم نمی توانــد حــرف حســابی داشــته باشــد مگــر ایــن کــه بیشــتر در ایــران باشــم و حتــی اگــر بشــود بــه صــورت داوطلــب و بــدون هیــچ چشمداشــتی تدریــس هــم بکنـم کـه خوشـبختانه ایـن هـم بـه همـت و بزرگـواری دانشـوران فرهیختـه ایران دوسـت فراهـم آمـده اسـت. یــک نتیجــه جانبــی هــم اینکــه ترتیباتــی داده شــده تــا آثــارم در یــک مجموعــه در »انتشــارات نگارســتان اندیشـه« نشـر شـود کـه خوشـبختانه چندیـن جلـد در دو ســال گذشــته منتشــر شــد. ً اقــرار دارم کــه »مترجــم« نیســتم ً بــا اینکــه رســما ضمنــا امــا خــود را از ترجمــه آثــار مانــدگار بی نیــاز نمی دانــم. ترجمه هایـی هـم در دسـت دارنـد کـه با طـرح جدیـد فکریم دربـاره ایـران امـروز در ارتبـاط هسـتند. قابـل توجـه اسـت که برخــی ترجمه هایــم قبــل از تعهــد بــه نگارســتان اندیشــه بــا ناشـران دیگـری تعهـد شـده بـود کـه انتشـار هـم یافته انـد از جملـه دو، سـه کتـاب دربـاره یـا توسـط هانـا آرنـت و ترجمـه کتـاب »تمدن و ســرمایه داری« فرنــان بــرودل.
آثــار منتشــر شــده جناب عالــی دربرگیرنــده حوزه هــای متنوعــی از فرهنــگ ایرانــی تــا اندیشــه سیاســی غــرب و شــرق اســت. آیــا باوجــود تنــوع آثارتـان می تـوان یـک نظـم و خـط سـیر اندیشــگی مشــخص را در آنهــا یافــت یــا بایــد آنهــا را پازل هایــی متنــوع و رنگارنــگ و بــه قــول زنده یــاد دکتــر شـایگان مرقـع کاری چندتکـه دانسـت؟
پرســش نکته ســنجانه ای اســت. ابتــدا بگویـم کـه بـا احتـرام کامـل بـه »هم سـخن و خویشــاوند معنــوی« خویــش، روان شــاد داریـوش شـایگان، قیـاس بـا »مرقـع کاری« را کــه اتصــال ابــزارواره ویژگــی آن اســت، مناســب نمی دانــم. آثــار گوناگــون نگارنــده از یک ســو همــه دربــاره چندالیــه بــودن وضــع بشــر و از ســوی دیگــر شــش شــاکله امرسیاســی اســت کــه هــر دو، نــه اتصــال کــه ارتباطــی انــدام واره دارنــد. از طرفــی درســت اســت کــه تحصیــات رســمی و دانشــگاهی مــن بــه ترتیــب در علــم سیاســت )دانشــگاه تهــران(، مدیریــت امرعمومــی )دانشــگاه اوکاهمـا( و اندیشـه سیاسـی و امـور بین الملـل )دانشـگاه ویرجینیــا( اســت امــا مگــر بــرای فهــم وضــع بشــر و امرسیاسـی می تـوان از تاریـخ، فرهنـگ، ادبیـات، فلسـفه، ً نظـم و بـه تعبیر شـفاهی خود دیـن و هنـر غافـل بـود؟ قطعـا جناب عالـی »نـخ تسـبیحی« همـه دانه هـا )تـک تـک آثـار( را بــه هــم پیونــد می زنــد.
علـاوه بـر تنـوع آثـار بـا ناشـران مختلفی هـم همکاری داشــته اید. ایــن تنــوع همــکاری محصــول شــرایط و اقتضائـات حـوزه نشـر و ارتباطـات مختلـف و متنوع تـان اســت یــا دلیــل خاصــی دارد. انتشــارات نگارســتان اندیشــه شــروع بــه انتشــار مجموعــه آثــار جناب عالــی کــرده، آیــا ایــن نشــر از ایــن بــه بعــد ناشــر اختصاصــی آثارتـان خواهـد بـود یـا قـرار اسـت بخشـی از آثارتـان را ایـن نشـر منتشـر کنـد و بـا ناشـران دیگـر نیـز همچنـان همــکاری می کنیــد؟ نکتــه بعــد اینکــه چــه کتــاب یــا کتاب هایــی در دســت انتشــار داریــد؟
قبـلاً اشـاره شـد کـه برخـی آثـار بـه سـال ها قبــل بازمی گــردد کــه نمی دانســتم بــه مرحلــه »مجموعــه آثــار« خواهــم رســید یــا نـه. اولیـن اثـر را ناشـر فرهیختـه و فرهنگـی و انســانی محتشــم و محتــرم یعنــی جنــاب حسـینخانی در انتشـارات آگاه انتشـار داد و مشـوق کارهـا بـود و بقیـه هـم گاه بـه تصادف و گاه انتخاب شـده تعهـد شـد کـه امیـدوارم بــا همــکاری آنهــا همــه را در »نگارســتان اندیشــه« جمــع آورم. برخــی لطــف کــرده و آثــار را بــه خــودم بازگردانده انــد کــه البتــه بــدون تغییــر بنیانــی )بــرای حفــظ کــردن زمینـه و زمانـه نشـر اثـر( امـا بـا ویراسـت تـازه بـه خواننـدگان محتـرم تقدیـم خواهد شـد. در خصــوص آخریــن بخــش پرســش تان، آثـاری را کـه قبـاً نشـر شـده بـه مـرور بازبینی و آمــاده بازچــاپ می کنــم )بـرای نمونه اندیشـه سیاسـی ً نشـر شـرق باسـتان کـه اخیـرا شـد( و در مـورد آثـار تـازه دو اثـر هســت، یکــی »اگــر کاس هــا صحبــت می کردنــد!« )دربــاره دو خویشــاوند معنــوی و اسـاتید مشـوقم حمید عنایت و کنــت تامپســن( اســت کــه در حــال حاضــر بخش هایــی از آن را هــر روز سه شــنبه بــه صــورت درســگفتار بــه طــور حضــوری در مرکــز مطالعــات خاورمیانــه عرضــه می کنــم.
شــما جــزو آن دســته نویســندگانی هســتید کــه در مــورد طــرح جلــد، صفحه آرایــی و کیفیــت کاغــذ و چــاپ حســاس هســتند یــا این گونــه مــوارد را بــه ناشــر واگــذار می کنیــد و نظــری نمی دهیــد؟ ایــن ســؤال را بــه ایــن خاطــر پرســیدم کــه روی جلـد کتـاب »سیاسـت« زیـر عنـوان آمــده »هانــا آرنــت و فرهنــگ رجایــی« و پاییـن جلـد هـم »بـه انتخـاب و ترجمـه فرهنــگ رجایــی« ذکــر شــده و فونــت اســم هــم بــه نســبت درشــت اســت کــه همیــن موضــوع باعــث انتقاداتــی در فضــای مجــازی شــده بــود. آیــا در ایــن مــورد بــا ناشــر صحبــت خاصــی داشــته اید یــا نــه؟
خوشــحالم کــه ایــن پرســش شــد. ببینیــد دوســتان »بی نــام« امــا فرهیختــه و زحمتکــش در همــه انتشــاراتی ها در ِ اینکــه مــن نوعــی نویســنده بــه بهتریــن شــکل عرضــه شــوم، نقشــی مهــم دارنــد. دســت همــه را می فشــارم و از صمیــم ِ قلــب منــت دار همه شــان هســتم امــا مــن نویســنده نیــز بایــد نقشــی فعــال در رونــد کار داشــته باشــم. برخــی ناشــران بــه حریــم ایــن تقســیم کار آن طــور کــه بایــد اهمیــت نمی دهنــد امــا خوشــبختانه ناشــرانی کــه بــا آنهــا کار کــرده و می کنــم بــر نقشــی کــه مــن بایــد داشــته باشــم، پافشــاری هــم می کننــد کــه عالــی اســت. در مــورد جنبــه دیگـر پرسـش جناب عالـی بایـد عـرض کنـم اخــاق و وظیفــه علمــی و حرفــه ای ایجــاب می کنــد کــه نــه امتیــاز بی جــا بدهیــم و نــه امتیـاز بی جـا بـرای خـود قائـل شـویم. اگـر در اثـری بـه ایـن نتیجـه رسـیده ام کـه سـهم مـن کمتـر از سـهم هـر نویسـنده دیگـر )صرف نظر از شـهرت دنیایـی هـر یـک( کمتـر نیسـت بـه خــود ایــن اجــازه را داده ام کــه نامــم در کنــار نـام وی باشـد. عبـارت »بـه انتخـاب و ترجمـه فرهنــگ رجایــی« هــم امیــدوارم آن طــور کــه مــن تصــور کــرده ام، اعــام مســئولیت بــرای انتخــاب ایــن یــا آن بحــث آرنــت بــرای القـای امـر سیاسـی باشـد. اگـر در القـای ایـن مطلــب الکــن بــوده ام، ایــن یکــی از هــزاران قصـور مـن اسـت چـرا کـه هـر گونـه موفقیتـی را کـه بـا نـام مـن همراه اسـت نتیجـه همراهی و کمـک هزاران انسـان شـناخته یا ناشـناخته می دانـم و هرگونـه قصـوری را نتیجـه کوتاهـی ً در آینــده شــخص خــود می دانــم و قطعــا نیــز قصــور خواهــم کــرد. بــرای کســانی کــه در کارهایــم ســهمی چــه شــناخته و چــه ناشــناخته دارنــد دعــای خیــر دارم و بــرای خــود طلــب کمــک از حضــرت بــاری و عالــم کـون و مـکان کـه بـه مـن یـاری دهنـد تـا کمتـر قصــور کنــم.
چــون در ایــام برگــزاری نمایشــگاه کتــاب هســتیم اگــر در بیــن کتاب هایــی کــه تازگــی مطالعــه کرده ایــد پیشــنهادی بــرای خواننــدگان داریــد، خوشــحال می شــویم بفرماییــد و دربــاره دالیــل کتاب هــای پیشــنهادی هــم اگــر نــکات کوتاهــی داریــد، ذکــر کنیــد؟
یکـی دیگـر از قصورهـای بـزرگ مـن هـم ایـن اسـت کـه خواننـده فعالـی بـرای آثـار بـه تازگی نشــر شــده در ایــران نیســتم و به جــز تــرم بهـاره کـه بـرای تدریـس و درسـگفتار در ایـران هســتم، متأســفانه از ایــن دنیــای بحمــدالله نگارنــگ و پــر طــراوت هنــر و فرهنــگ ایــران بـه دور هسـتم. امـا بـه خـود اجـازه می دهـم از عزیـزان کتابخـوان اسـتدعا کنـم از خوانـدن آثــار »خواندنــی« )تاریــخ مصــرف دار و روزپسـند ( دوری بفرماینـد و بـه آثـاری عنایـت داشــته باشــند کــه بــه بیــان مهدی قلــی هدایـت »حـرف حسـاب« بـرای گفتـن دارنـد یــا بــه بیــان جهانــی، آثــار »ماندگارنــد«. آثــار حرف حســاب دار و مانــدگار بیشــتر مــا را بــه پرســش برمی انگیزنــد و دردی در جــان مــا باعـث می شـوند تـا بـرای مـا پاسـخ و راه حـل بدهنــد. بی دلیــل حضــرت موالنــا نفرمــود: »هـر کجـا دردی، دوا آنجـا رود/ هرکجـا فقری، نــوا آنجــا رود.../ آب کم جــو، تشــنگی آور بــه دســت/ تــا بجوشــد آبــت از بــاال و پســت«.
انتهای پیام/