پایان یک قلم با تقدیم سکوت

درباره رمان آخر ماریو بارگاس یوسا

فرهنگ

97459
string(789) "[{"name":"a","aspect":"16:9","width_small":"480","width_medium":"720","width_large":"960","_sy":"1","_sx":"1","_r":"0","_h":"2021.0625","_w":"3593","_y":"165.34852112231613","_x":"0","source":"\/news\/photo\/1404\/02\/17\/236cca6ef0b00812c9212b053d598851.jpg","_pr_css":"display: block; width: 160px; height: 109.324px; min-width: 0px !important; min-height: 0px !important; max-width: none !important; max-height: none !important; transform: translateY(-7.36314px);"},{"name":"b","aspect":"1:1","width_small":"480","width_medium":"720","width_large":"960","_sy":"","_sx":"","_r":"","_h":"","_w":"","_y":"","_x":"","source":""},{"name":"c","aspect":"16:6","width_small":"720","width_medium":"960","width_large":"1250","_sy":"","_sx":"","_r":"","_h":"","_w":"","_y":"","_x":"","source":""}]" پایان یک قلم با تقدیم سکوت

در ۲۳ فوریـه ۲۰۲۴ ماریـو بـارگاس یوسـا بـا انتشـار کتــاب «ســکوتم را بــه شــما تقدیــم می کنــم» به طــور رســمی اعــلام کــرد کــه ایــن اثــر آخریــن رمــان او خواهــد بــود و بــا انتشــار آن از دنیــای ادبیــات داســتانی خداحافظــی می کنــد.

ایران آنلاین: ایــن تصمیــم، دو ســال پیــش از درگذشــت نویســنده، پایانــی باشــکوه و آگاهانــه بــر یکــی از مهم تریــن کارنامه هـای ادبیـات معاصـر اسـپانیایی زبان بـود.

رمــان «ســکوتم را بــه شــما تقدیــم می کنــم»، آخریـن اثـر داسـتانی ماریـو بـارگاس یوسـا، بازتـاب گسـترده ای در محافـل ادبـی و فرهنگـی آمریـکای لاتین و جهـان داشـت و دو ترجمـه از آن هـم بـه زبـان فارسـی منتشـر شـده اسـت.

نشـر لـگا ایـن کتـاب را بـا ترجمـه مجدالدیـن ارسـنجانی منتشـر کـرده و نشـر بـرج هـم یـک ماه پیـش از درگذشـت یوســا در ۲۴ فروردیــن امســال، آن را بــا ترجمــه سـعید متیـن منتشـر کـرد.

«ســکوتم را بــه شــما تقدیــم می کنــم« داســتان زندگـی مـردی بـه نـام تنیـو آسـپیلکوئتا را روایت می‌کنــد: ســفری عاطفــی و فرهنگــی بــه قلــب موســیقی ســنتی پــرو، بویــژه موســیقی کریویــو و آفرو-پرویــی. بــارگاس یوســا در ایــن اثــر بــا نگاهــی عمیــق و نوســتالژیک، نقــش موســیقی را در شــکل گیری هویــت فــردی و ملــی کاویــده و بــه ایــن پرســش اساســی پرداختــه کــه چگونــه هنــر می توانــد پلــی میــان طبقــات، قومیت هــا و زبان هـای گوناگـون یـک ملـت باشـد.

شـخصیت اصلــی رمــان، مــردی اســت کــه تمــام زندگــی اش را وقــف آرزوی وحــدت پــرو از طریــق موســیقی می کنــد؛ آرزویــی کــه در جهــان پرآشــوب و چندپـاره امـروزی، همچـون رویایـی شـاعرانه و در عیــن حــال دور از دســترس جلــوه می کنــد. ایـن رمـان تـا حـدی از زندگـی و هنر سسـلیا بارراسـا، خواننـده محبـوب موسـیقی کریویـو، الهـام گرفتـه اسـت؛ زنـی کـه صدایـش، بـه گفتـه بسـیاری، جـان تـازه ای بـه موسـیقی سـنتی پـرو بخشـیده اسـت.

بـه گــزارش Infobae، صــدای او یکــی از منابــع الهــام اصلـی بـرای نـگارش ایـن اثـر بـوده اسـت و بـارگاس یوســا در ســال های پایانــی عمــر خــود، بــا شــور و شــوق خاصــی از او یــاد می کــرد. «ســکوتم را بــه شــما تقدیــم می کنــم» نه تنهــا روایتــی از عشــق و موســیقی، بلکــه بیانیــه ای شـخصی و فرهنگـی اسـت؛ وداعـی بـا ادبیـات، بـا صداهـای ملـت، و بـا رویـای وحدتـی کـه بـارگاس یوســا همــواره در پــی آن بــود.

بـارگاس یوسـا در ایـن اثـر از روایـت چند لایه بهـره می بــرد، جایــی کــه صــدای راوی بــا نغمه هــای موسـیقی و تاریـخ شـفاهی درهـم می آمیـزد. او از فلش بک هـا و تغییـرات زمانـی بهـره می گیـرد تـا ُنیـو بـه شـکلی مـوزون، سـیر تحـول شـخصیت تنیو آســپیلکوئتا را بازنمایــی کنــد.

زبــان روایــت در عیــن دقــت و جزئی نگــری، به گونــه ای مــوزون و موســیقایی اســت کــه بــا موضــوع کتــاب هماهنــگ شــده و خواننــده را بــه تجربــه ای حسـی و زیباشـناختی دعـوت می کنـد.

بـارگاس یوســا بــا تمرکــز بــر موســیقی ســنتی و آفــرو- پرویــی، توجــه خواننــده را بــه میــراث فرهنگــی سرکوب شــده و نادیده گرفته شــده قشــرهایی جلـب می کنـد کـه در تاریـخ رسـمی کمتـر دیـده شــده اند.

در جهانــی کــه همــواره سیاســت در مرکــز گفت وگوهــا بــوده، او ایــن بــار موســیقی را به عنــوان زبــان وحــدت و تســکین معرفــی می کنــد؛ زبانــی کــه مرزهــای قومــی، اجتماعــی و سیاســی را درمی نــوردد.

از ایــن نظــر، رمــان نه تنهـا یـک اثـر ادبـی، بلکـه یـک بیانیـه فرهنگـی و اجتماعــی نیــز هســت. صدایــی بــرای کســانی معمولا شــنیده نمی شــوند؛ همان گونــه کــه کــه معمــولا موسـیقی کریویـو قرن هـا زبـان بی صـدای مـردم حاشیه نشــین بــوده اســت.

«ســکوتم را بــه شــما تقدیــم می کنــم» را می تــوان نه فقــط نقطــه پایــان یــک مســیر ادبــی، بلکــه نقطـه اوج آن دانسـت؛ اثـری کـه بـا نگاهـی لطیف، از خشــونت سیاســت بــه نرمــی فرهنــگ پنــاه می بــرد و صداهایــی را در دل ســکوت بــه گــوش می رســاند. وداعــی درخشــان از نویســنده ای کــه تـا پایـان، دغدغـه آزادی، انسـان و وطـن را در دل داشــت.


انتهای پیام/
دیدگاه ها