مادر با حوصله کالیته پارچهها را ورق میزند و با تأکید بر اینکه برای خرید جهیزیه دخترش به اینجا آمده است از فروشنده میخواهد آخرین زمان ارسال مبل و میز ناهارخوری را اعلام کند. او با اشاره به تاریخ عروسی دخترش میگوید: «باید ۱۰ روز قبل از عروسی جهیزیه دخترم را به خانهاش ببریم و بچینیم. اگر سفارش دیرتر آماده میشود، سراغ فروشگاه دیگری برویم. فروشنده با تأکید بر اینکه ۲۰ روز قبل از تاریخ عروسی، سفارش آماده است، فاکتور خرید را مینویسد و به دست آنها میدهد. اما این شروع ماجراست. تماسهای پی در پی و التماس و تهدید هم جوابگو نیست و دو هفته بعد از عروسی وانت فروشگاه با مبل و میز ناهارخوری مقابل خانه زوج جوان توقف میکند.