وصال روحانی

وصال روحانی

یادداشت

10197
این همه مربی نامدار به کجا می‌روند؟

پرتوقع اما ناموفق

این همه مربی نامدار به کجا می‌روند؟

محمد ربیعی، مجتبی حسینی، مهدی تارتار، حمید مطهری، ساکت الهامی، رضا عنایتی و سید‌مهدی رحمتی از مربیان نامدار و پرتوقعی هستند که پس از اتمام لیگ بیست‌و‌سوم فوتبال کشور به‌طور رسمی و غیر‌رسمی و کم یا زیاد‌(!) از تیم‌های خود جدا شده‌اند و به همه‌جا سرک می‌کشند تا بهترین موقعیت ممکن را بیابند و با برترین گزینه در دسترس که آنها را اقناع مالی کنند، برای لیگ بیست‌و‌چهارم قرارداد ببندند.
البته محرم نویدکیا هم به خاطر مشکلات بزرگ قضایی که برای مس رفسنجان پیش آمده و ورود نهادهای نظارتی به مقوله‌های مالی این باشگاه مس را ترک کرده، اما نه او و نه مارینوس اوزونیدیس یونانی که سران گل‌گهر از او راضی نیستند و نه ژوزه مورایس پرتغالی که به رغم صید جام حذفی برای سپاهان جایگاهی هرچه سست‌تر نزد هواداران این باشگاه دارد، آدم‌های ذاتاً پرتوقع و پرمدعایی نیستند و مناعت طبع دارند اما آنها را هم باید در جمع مربیان تقریباً بلاتکلیف لیگ تلقی کرد.
سیروس پورموسوی پس از نگه‌داشتن استقلال خوزستان در لیگ برتر خطری را متوجه جایگاه خود نمی‌بیند اما همچون همیشه داد و فغانش بابت کم‌توجهی مقام‌های ذیربط به این باشگاه به آسمان رسیده و در نتیجه بدش نمی‌آید که با رسیدن اولین پیشنهاد چرب و پرصرفه از باشگاهی دیگر اهواز را ترک گوید و سکاندار تیمی دیگر شود. چیزی که به سبب پرتعداد بودن مربیان بیکار و جویای شغل شاید شامل حال او نشود و وی فصل بعد را هم در جمع آبی‌های کم‌پول اهواز سپری کند.

به این همه هنرمندی درود بفرستید!

برای کسب پست سرمربیگری تراکتور هم افراد پرتعدادی خیز برداشته‌اند و نام‌هایی که در سطور قبلی آمد، از آن قبیل‌اند و این در حالی است که هوشنگ نصیرزاده مدیرعامل این باشگاه و یار غار «محمدرضا زنوزی» مالک مستعفی اما همچنان حاضر در صحنه این باشگاه مثل آب خوردن و بدون کوچک‌ترین احساس پشیمانی از تبریز به اهواز رفته و مدیرعامل فولاد شده است. فقط در لیگ ما است که این‌گونه رفتارها یک عادت و به کاری رایج تبدیل شده و مربیان به‌طور آشکار باشگاه‌ها را بازی می‌دهند و هرجا اوضاع مساعدتر و شرایط مالی چرب‌تر بود، همچون چتربازان قهار در همان‌جا فرود می‌آیند. فوتبال حرفه‌ای البته با این‌گونه قضایا عجین است و آنها را برمی‌تابد اما وقتی این‌گونه مربیان یک چرخه همیشگی را برای خود تشکیل می‌دهند و پست‌ها را هر ساله بین یکدیگر تقسیم می‌کنند و معمولاً هیچ دستاورد و فتح بزرگی هم ندارند و بی‌جام می‌آیند و بی‌جام هم می‌روند، باید به این همه هنرمندی و مهارت حرفه‌ای‌شان درود فرستاد!

 از رحمتی تا الهامی

از همه جالب‌تر و عجیب‌تر این است که مربیان ناکام لیگ بیست‌و‌سوم نیز که در مقاطعی از فصل عذرشان خواسته شد، ادعای کار در تیم‌های بزرگ را دارند و فقط گزینه‌های درشت را می‌طلبند و سید‌مهدی رحمتی یکی از آنهاست.
رحمتی فصل پیش را در نساجی شروع کرد اما این تیم را هم در اولین مرتبه شرکتش در لیگ قهرمانان آسیا به سوی ناکامی مطلق و زودرس سوق داد و هم در لیگ داخلی آنچنان به کف جدول رده‌بندی دوخت که سران نساجی عذرش را خواستند و از ساکت الهامی که خودش در مس رفسنجان ناکام مانده و با آنها قهر کرده بود، درخواست کردند به قائمشهر برگردد و از بازگشت نساجی به «لیگ یک» جلوگیری کند. الهامی این کار را انجام داد اما در مناسبات تازه‌ای که برای حضور در لیگ بعدی توسط سران این باشگاه طراحی و اجرایی شده، ظاهراً جایی برای او متصور نیست و خود الهامی هم شأن و کلاسش را بالاتر از تیم فعلی نساجی می‌داند.

آنتی‌تزهای لیگ
رضا عنایتی نمونه دیگری از این دست است. او پس از حذف کردن تیم ملی امید ایران در کوتاه‌ترین زمان و به قاطع‌ترین شکل ممکن، ابتدا از المپیک 2024 پاریس و سپس از بازی‌های آسیایی هانگژو، پیکان را هم از لیگ برتر خارج و راهی دسته‌ای پایین‌تر کرد ولی دائماً اینجا و آنجا می‌چرخد تا یک تیم درشت تازه را برای خودش جور کند و مکرراً از شایستگی‌های خود می‌گوید. تنها استثنا در جمع آنها نویدکیا است که آرام می‌آید و آرام می‌رود و اخلاق‌مدار است و خودش را عالم دهر نمی‌داند و برعکس همواره از حریفان تعریف و تیمش را به انجام کار و تلاش هرچه بیشتر تشویق می‌کند. مشکل بزرگ لیگ ما این است که «محرم» تنها مربی قانع و منصف آن و آنتی‌تز سایرین است و نه کسی را متهم می‌کند و نه از توطئه‌گری «دست‌های پنهان» می‌گوید و به همین سبب برخلاف سایر مربیان در اغلب سال‌ها بدون تیم می‌ماند.

آنهایی که لحظه‌ای هم تردید نمی‌کنند

محمد ربیعی به‌خاطر رساندن ذوب‌آهن به رتبه پنجم لیگ باید از هر جهت موفق شناخته شود اما او همچون تمامی سه، چهار فصل اخیر مشغول رصد کردن شرایط چندین و چند تیم بلاتکلیف لیگ بعدی است تا در صورت امکان از قطار ذوبی‌ها پیاده و سوار قطار مدرن‌تری شود. مهدی تارتار هم که ملوان با هدایت وی ششم شد، همین وضعیت و هدف را دارد و حتی امیدوار است که اگر «گاریدو»ی اسپانیایی دچار مشکل شود و برخلاف اخبار قبلی به پرسپولیس نیاید، به عنوان گزینه‌ای در دسترس روبه‌روی رضا درویش خودنمایی می‌کند و مجتبی حسینی، آلومینیوم اراک را به حذف پرسپولیس پرستاره در مرحله یک‌هشتم نهایی جام حذفی رهنمون کرد اما در نیمه‌نهایی تسلیم مس رفسنجان شد و با اینکه رتبه هفتمی تیمش در لیگ مقامی درخور به حساب می‌آید، اما او هم به تحولات بعدی چشم دارد و اگر ببیند که می‌تواند موقعیتش را تبدیل به احسن کند و سر از تیمی نامدارتر درآورد، ‌لحظه‌ای هم تردید نخواهد کرد.


انتهای پیام/
دیدگاه ها