فوتبال ایران

13824
شکوه از دست رفته

پایان دوران جولان لژیونرهای ایرانی

شکوه از دست رفته

مهدی طارمی در اولین حضورش در لیگ معتبر فوتبال ایتالیا در تیم پرستاره اینتر درخشیده اما اگر او را نادیده بگیریم، موج گسیل نوستاره‌‌های فوتبال ایران به لیگ‌‌های مهم و تیم‌‌های بزرگ قاره سبز بشدت فروکش کرده و کمتر اثری از فرایندی مشاهده می‌شود که یک ربع قرن پیش در اوج جوشش خود بود.

آن فرایند امثال علی دایی، مهدی مهدوی‌کیا، کریم باقری، خداداد عزیزی، وحید‌‌ هاشمیان و همچنین در درجاتی پایین‌تر سیدعلی موسوی، سیروس دین‌محمدی و سرژیک تیموریان را نیز راهی لیگ‌‌های شاخص این قاره کرد و در نسل‌‌های بعدی علیرضا منصوریان، آندو تیموریان، جواد نکونام، کریم انصاری‌فرد، علیرضا امامی‌فر و رضا ترابیان را نیز به لژیونرهای فوتبال ایران تبدیل ساخت.
 
از اوساسونا تا شباب الاهلی
تا همین پنج شش سال پیش، وضع لژیونرهای ما بهتر از آنی بود که اینک پیش روی ماست. علیرضا جهانبخش در لیگ‌‌های هلند و انگلیس خودنمایی می‌کرد و گل‌‌های سحرآسا به امثال چلسی می‌زد. سردار آزمون در بایرلورکوزن و رم خبرسازی می‌کرد و احسان حاج‌صفی در تیم‌‌های درجه اول یونان مانند آ.‌ا.ک خودنمایی می‌کرد، سعید عزت‌اللهی در دانمارک با پیراهن وایله و در انگلیس با لباس ردینگ نمره قبولی می‌گرفت و اگرچه این تیم‌‌ها اعتبار چندانی نداشته و ندارند اما به هر حال از لیگ امارات و شباب‌الاهلی که باشگاه فعلی اوست، در درجات بالاتری قرار می‌گیرند. کاوه رضایی طی پنج فصل بازی در لیگ بلژیک یک سال هم در کلاپ بروژ عضویت یافت که تیمی نامدار و پرقدرت است و البته مسعود شجاعی هم در چند تیم قابل ذکر اروپای غربی شامل اوساسونا و پانیونیوس از بازیگردانان اصلی بود و اوساسونا تیمی بود که جواد نکونام در دو مقطع زمانی به مدت کلی هفت سال به آن خدمت کرد.
 
پول زیاد، اعتبار اندک
علیرضا بیرانوند در آنتورپ بلژیک و بواویشتای پرتغال موفق نبود و بیشتر روی نیمکت می‌نشست اما به هر حال در کشورهایی لژیونر شد که سرشان به تن‌شان می‌ارزد. پیام نیازمند هم در تک فصل عضویتش در پورتی‌موننزه دروازه‌بان چندان موفقی نشان نداد اما لیگ پرتغال که در آن بازی می‌کرد، جزو هشت لیگ اصلی اروپا به حساب می‌آید. امیر عابدزاده دیگر سنگربان ایرانی در نهمین فصل حضورهای متوالی‌اش در اروپا پیراهن تیم نازل کاستلون را بر تن دارد اما در اسپانیا بازی می‌کند. به آنها اضافه کنید مرتضی پورعلی‌گنجی، سامان قدوس، سیدمجید حسینی، برادران محمدی (میلاد و مهرداد) و علی کریمی را که اینک بدون فروغی بزرگ در تیم‌‌هایی بسیار کوچک‌تر در داخل یا خارج از کشور توپ می‌زنند. کریمی فقط در کایسری اسپور ترکیه عضویت دارد که مجید حسینی هم عضو آن است و حتی سردار آزمون به لیگ درجه چندم و نازل امارات کوچ کرده و هرچند پول زیادی از شباب الاهلی می‌گیرد اما از دیدگاه فنی هر روز اعتبار کاری و پرستیژ حرفه‌ای‌اش پایین‌تر می‌آید. احمد نوراللهی، ستاره الوحده در لیگ امارات است اما چه سود که خود این لیگ مفت هم نمی‌ارزد و اگر هم به سعید سحرخیزان 21 ساله نگاه کنیم و درخشش او را در لیگ روسیه مبنا قرار دهیم، باید متذکر شویم که این لیگ در اروپا فقط یک لیگ درجه پنجم محسوب می‌شود و تیمی که او عضو آن شده، (اورنبورگ) هرگز از بزرگان سنتی این لیگ محسوب نشده و زیر سایه زنیت، روستوف، روبین کازان و اسپارتاک و لکوموتیو مسکو قرار داشته است.
 
روی خوش نشان ندادن تیم‌‌های اروپایی
محمدجواد حسین‌نژاد بازیکن سابق سپاهان هم امسال لژیونر شده اما او هم در لیگ روسیه نمره قبولی گرفته و گلسازی و گلزنی کرده که وصف نازل آن را آوردیم و تیمش دینامو ماخاچ قلعه نیز، تیمی گمنام و کم‌ارزش است. علی قلی‌زاده در حالی در لخ پوزنان بازی می‌کند که اگرچه جزو چند تیم اول لهستان محسوب می‌شود اما خود این لیگ هم بین لیگ‌‌های درجه چندم اروپاست. جهانبخش هم که سابقه موفقی در آلکمار و فاینورد دارد، برای یافتن تیم جدیدش در اروپا به بن‌بست خورده و هیچ کس خواهان او نیست و قدوس پس از روی خوش نشان ندادن هیچ تیم اروپایی به وی، به اتحاد کلبای امارات پیوسته که در در سطح اول فوتبال باشگاهی این کشور نیز قرار ندارد. این در حالی شکل گرفته که او پیش‌تر در آمیان و برنتفورد، نمره قبولی گرفته بود.
 
متمرکز شدن روی اهداف مالی
این موارد پرشمار نشانه این است که دوران جولان لژیونرهای فوتبال ایران در اروپا به پایان رسیده و اگرچه طارمی هفته پیش در بازی اینتر در لیگ قهرمانان اروپا با زدن یک گل و دو پاس گل، چشم‌‌ها را خیره کرد اما بجز او، سایر نمایندگان ما در قاره سبز هر روز تنزل درجات تازه‌ای پیدا می‌کنند. پیدا کردن دلایل دقیق این فرایند به مطالعه فراوان نیاز دارد و متخصصان امر ابتدا باید ریشه‌یابی و این نکته را مشخص کنند که چرا روند کشف پدیده‌‌های جوان و تازه در لیگ‌‌های ایران اینقدر کم شده است. البته حاکمیت پول و سرمایه بر همه چیز و تحت‌الشعاع قرار گرفتن تعصب شغلی و آرمان‌‌های حرفه‌ای و بها ندادن بازیکنان به اصول کلاسیک و حرفه‌ای این ورزش سبب شده ارزش‌‌های فنی لیگ ما پایین بیاید و نفرات شاخص آن به چشم نخورند. همین نفرات هم به سبب متمرکز بودن بر اهداف مالی‌شان هرگز به درجاتی نرسیده‌اند که نسل‌‌های قبلی و سرفراز فوتبال ایران در سنوات گذشته به آن رسیده بودند و اینک به معنای واقعی کلمه شکوهی از دست رفته به نظر می‌رسد.
انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین‌های فوتبال ایران