فوتبال ایران
14757
مهر تأیید روی نام معمولیها
امضای نکونام پای سند ناکامی استقلال
در این ایام که همه نگاهها به موسیمانه است و بسیاری انتظار دارند این سرمربی آفریقایی اوضاع را به نفع استقلال رو به راه کند، باید نگاهی به تصمیمات فنی جواد نکونام که پیش از سهراب بختیاریزاده و موسیمانه سکان هدایت آبیها را در دست داشت، انداخت.
روزهایی که سرمربی سابق با تصمیمات اشتباه و مهر تأیید زدن روی نام بازیکنانی که سطح فوتبالشان هرگز در حد و اندازه استقلال نبود، به نوعی مسبب خرابیهای امروز شده است. نکونام که فصل را با استقلال ناامیدانه شروع کرد، درادامه با تصمیم مدیران باشگاه استقلال برکنار شد تا ابتدا سهراب بختیاریزاده و بعد از او موسیمانه سکان هدایت این تیم را به دست بگیرند. مربیانی که با وجود تلاش بسیار اما موفق نشدند تغییری در رویه تاکتیکی استقلال ایجاد کنند.
اوضاع آن قدر خراب است که اگر استقلال تا پایان فصل بارها سرمربی خود را تغییر دهد، باز هم موفق به تغییر نتایج نمیشود؛ وضعیتی که برگرفته از تصمیمات نادرست نکونام در نقل و انتقالات است. سرمربی سابق آبیها پیش از شروع فصل روی تداوم حضور بازیکنان اصرار ورزید که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان در حد و اندازه این تیم نیستند و بعید است که خود نکونام با این همه تجربه ندانسته باشد که لباس استقلال برای بازیکنی همچون آرمان رمضانی گشاد است. گرچه این بازیکن فصل را با گلزنی شروع کرد تا قدری تصمیم نکونام بر تداوم حضور این بازیکن مهر تأیید بخورد اما در ادامه روشن شد، رمضانی همان بازیکن کم اثر و کم رمقی است که توانایی برآورده کردن انتظارات بزرگ در خط آتش آبیها را ندارد.
درست است که استقلال در سالهای گذشته با از دست دادن بازیکنانی همچون صیادمنش، قایدی، حسینزاده و برخی دیگر لطمههایی به لحاظ فنی دیده است اما دکترین سرمربی نیز نقشی انکارناپذیر در انتخاب بازیکنان جدید در نتایج ایفا خواهد کرد و اینگونه نیست که تصور کنیم جواد نکونام در حفظ بازیکنی با این میزان از توانایی (آرمان رمضانی) تصمیم درستی اتخاذ کرده است. مسأله استقلال فقط رمضانی نیست. در این برهه حتی میتوان ازعملکرد گوستاوو بلانکو نیز بشدت انتقاد کرد. بازیکنی که به سبب درخشش نصفه و نیمه درهفتههای پایانی فصل پیش تا حدی انتظارات را برآورده ساخت اما در باقی بازیها عموماً عنصری بیکار در ترکیب استقلال بود.
درکنار آن باید به انتخاب بازیکنان خارجی استقلال که توسط شخص نکونام انجام شد نیز انتقاد کرد. نه کاکوتا و نه اندونگ تا کنون باری از روی دوش استقلال برنداشتهاند و نتوانستند عملکرد مطلوب و قابل دفاعی از خود به جا بگذارند. در کنار این دو بازیکن خارجی وضعیت فنی سید حسین حسینی نیز بیتعارف رو به افول است و شاید لازم بود جواد نکونام که از سوابق این دروازهبان آگاهی داشت و میدانست حسینی اصولاً روندی سینوسی را طی میکند، با جذب دروازهبان جدید به نوعی برای شماره یک خود رقیبی جدی بتراشد تا در صورت لزوم از آن در ترکیب استقلال استفاده کند. مرادمند که در میانههای راه به استقلال اضافه شد. سیلوا و حتی سامان فلاح به عنوان عناصر دفاعی عملکرد مطلوبی نداشتهاند. البته نکونام ابتدای فصل نسبت به داشتن مرادمند اعلام بینیازی کرده بود اما دیگر انتخابهای او نیز نمره قبولی نگرفتهاند.
اوج فاجعه آنجا است که در استقلال تشکیل شده از سوی جواد نکونام هیچ هافبک خلاقی دیده نمیشود. اینجا نیز میتوان تداوم حضور بازیکنانی همچون رضاوند و نیکنفس را که به خواست آقای سرمربی انجام شد به نقد کشید. آیا نکونام ناکامی فصل پیش خود در لیگ برتر را ندیده بود که برای فصل جدید نیز دل بست به توانایی این بازیکنان؟!
بدون شک امضای نکونام پای سند ناکامی استقلال به وضوح دیده میشود و سرمربی سابق آبیها هرگز نمیتواند خود را در فاجعهای که اکنون رقم میخورد، بیتقصیر بداند.
انتهای پیام/
اوضاع آن قدر خراب است که اگر استقلال تا پایان فصل بارها سرمربی خود را تغییر دهد، باز هم موفق به تغییر نتایج نمیشود؛ وضعیتی که برگرفته از تصمیمات نادرست نکونام در نقل و انتقالات است. سرمربی سابق آبیها پیش از شروع فصل روی تداوم حضور بازیکنان اصرار ورزید که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان در حد و اندازه این تیم نیستند و بعید است که خود نکونام با این همه تجربه ندانسته باشد که لباس استقلال برای بازیکنی همچون آرمان رمضانی گشاد است. گرچه این بازیکن فصل را با گلزنی شروع کرد تا قدری تصمیم نکونام بر تداوم حضور این بازیکن مهر تأیید بخورد اما در ادامه روشن شد، رمضانی همان بازیکن کم اثر و کم رمقی است که توانایی برآورده کردن انتظارات بزرگ در خط آتش آبیها را ندارد.
درست است که استقلال در سالهای گذشته با از دست دادن بازیکنانی همچون صیادمنش، قایدی، حسینزاده و برخی دیگر لطمههایی به لحاظ فنی دیده است اما دکترین سرمربی نیز نقشی انکارناپذیر در انتخاب بازیکنان جدید در نتایج ایفا خواهد کرد و اینگونه نیست که تصور کنیم جواد نکونام در حفظ بازیکنی با این میزان از توانایی (آرمان رمضانی) تصمیم درستی اتخاذ کرده است. مسأله استقلال فقط رمضانی نیست. در این برهه حتی میتوان ازعملکرد گوستاوو بلانکو نیز بشدت انتقاد کرد. بازیکنی که به سبب درخشش نصفه و نیمه درهفتههای پایانی فصل پیش تا حدی انتظارات را برآورده ساخت اما در باقی بازیها عموماً عنصری بیکار در ترکیب استقلال بود.
درکنار آن باید به انتخاب بازیکنان خارجی استقلال که توسط شخص نکونام انجام شد نیز انتقاد کرد. نه کاکوتا و نه اندونگ تا کنون باری از روی دوش استقلال برنداشتهاند و نتوانستند عملکرد مطلوب و قابل دفاعی از خود به جا بگذارند. در کنار این دو بازیکن خارجی وضعیت فنی سید حسین حسینی نیز بیتعارف رو به افول است و شاید لازم بود جواد نکونام که از سوابق این دروازهبان آگاهی داشت و میدانست حسینی اصولاً روندی سینوسی را طی میکند، با جذب دروازهبان جدید به نوعی برای شماره یک خود رقیبی جدی بتراشد تا در صورت لزوم از آن در ترکیب استقلال استفاده کند. مرادمند که در میانههای راه به استقلال اضافه شد. سیلوا و حتی سامان فلاح به عنوان عناصر دفاعی عملکرد مطلوبی نداشتهاند. البته نکونام ابتدای فصل نسبت به داشتن مرادمند اعلام بینیازی کرده بود اما دیگر انتخابهای او نیز نمره قبولی نگرفتهاند.
اوج فاجعه آنجا است که در استقلال تشکیل شده از سوی جواد نکونام هیچ هافبک خلاقی دیده نمیشود. اینجا نیز میتوان تداوم حضور بازیکنانی همچون رضاوند و نیکنفس را که به خواست آقای سرمربی انجام شد به نقد کشید. آیا نکونام ناکامی فصل پیش خود در لیگ برتر را ندیده بود که برای فصل جدید نیز دل بست به توانایی این بازیکنان؟!
بدون شک امضای نکونام پای سند ناکامی استقلال به وضوح دیده میشود و سرمربی سابق آبیها هرگز نمیتواند خود را در فاجعهای که اکنون رقم میخورد، بیتقصیر بداند.
انتهای پیام/