فوتبال ایران
17155
تقصیر آنها نبود، مقصر ما بودیم
ستارههایی که سربی بودند
به راستی که در دنیای فوتبال، مقصر اصلی ما هواداران هستیم. کسانی که در یک فضای بسیار پیچیده و پر از هیجان زندگی میکنیم، نتوانستهایم به درستی انتخاب کنیم و در نتیجه، موجب سقوط و انحطاط برخی از چهرههای فوتبال شدهایم. اینجا به مسألهای عمیقتر از صرفاً انتخاب بازیکنان میپردازیم؛ به ماهیت ما به عنوان هوادار، مدیران و کل نظام فرهنگی که فوتبال در آن قرار دارد.
ما در این عرصه، بچههایی از جنس مفرغ، برنج، نیکل و روی انتخاب کردیم. بازیکنانی که به جای کیفیتهای هیجانانگیز فقط در اخبار و هیاهوهای نقل و انتقالاتی جذاب هستند و عیارشان تنها به خاطر آمار و ارقام روزنامهها و تیمهای بزرگ شناخته میشود. حقیقت این است که اشتباه ما در انتخاب، در عدم شناخت جنس و کیفیت بازیکنان بوده است. اگر ما درک عمیقتری از این عرصه داشته باشیم، قطعاً انتخابهای بهتری برای خرید توسط تیمهای محبوبمان خواهیم داشت.
در دنیای فوتبال، به نوعی با فهم نادرست ما از مفهوم «حرفهای بودن» مواجه هستیم که با این هیجان کاذب و فهم نادرست ما به راحتی پولها و ثروتها به سمت برخی بازیکنان سرازیر میشود، در حالی که عملاً این روندها به افزایش کیفیت حاکم بر فوتبال نمیانجامد. آنچه که در این میان جالب است، تداوم روندهای ناسالم و تبعات منفی آنهاست. به این ترتیب، ما به وضعیتی رسیدهایم که پول و ثروت صرفاً به نمایندگی از سردمداران و فرصتطلبان فوتبال به صورت افراطی میرسد و خبری از رشد و پیشرفت واقعی دیده نمیشود.
ما به اشتباه در دنیای مدرن، تیمهای فوتبال و بازیکنان را به عنوان کالاهای تجاری در نظر گرفتهایم که هر کدام ارزش خاصی برای ما دارند. این در حالی است که ما باید «سره» را از «ناسره» تشخیص میدادیم. نتوانستن به شناسایی این دو مفهوم بنیادی در فوتبال، ما را به دام کسانی کشانده که نه تنها نتیجهای مثبت تولید نمیکنند، بلکه آینده فوتبال کشور را نیز به خطر میاندازند.
در بازارهای نقل و انتقالاتی با هیجان سراغ اسامی میرویم و به جای اینکه به دنبال ارتقای ارزشهای فنی در دنیای فوتبال باشیم، به راحتی بازی پمپاژ خبری را میخوریم و بازیکنان بیکیفیتی را با فشار و جریان رسانهای به تیمهای خود تحمیل میکنیم و با ایجاد قیمتهای کاذب فقط جیب مدیربرنامهها را پرپول میکنیم.
نتیجه این انتخاب نادرست چه شد؟ بازیکنانی که نه در تیم خود بازی میکنند و نه هیچ سهمی در موفقیت همتیمیهایشان دارند، که صرفاً بدلیل فشارهای بیرونی و انتظارات غیرواقعی به خود احساس بزرگی کردند. این افراد ابتدا در هیجانهای مجازی غرق میشوند و با متنهای پر از غلط املایی و انشایی، به نوعی شادیهای زودگذر و بیمحتوا میچشند اما خیلی زود با واقعیت امر روبهرو میشوند و از همانهایی که دیروز برای آمدن آنها هورا میکشیدند، ناسزا میشنوند.
حالا که به نیم فصل مسابقات لیگ برتر رسیدهایم از شما به عنوان مخاطبان اصلی فوتبال یک سؤال داریم، چند خرید پر سر و صدا و یا به اصطلاح بمبهای تیمتان مطابق انتظار شما موفق بودند؟
سرنوشت بمبهای فصول گذشته را دیدهاید؟ اکثر این بازیکنان اکنون در لیست مازاد هستند و سر نخواستن آنها دعواست و این حکایت چرخه تکراری ستارهسازی در پنجرههای نقل و انتقالاتی است.
انتهای پیام/
ما در این عرصه، بچههایی از جنس مفرغ، برنج، نیکل و روی انتخاب کردیم. بازیکنانی که به جای کیفیتهای هیجانانگیز فقط در اخبار و هیاهوهای نقل و انتقالاتی جذاب هستند و عیارشان تنها به خاطر آمار و ارقام روزنامهها و تیمهای بزرگ شناخته میشود. حقیقت این است که اشتباه ما در انتخاب، در عدم شناخت جنس و کیفیت بازیکنان بوده است. اگر ما درک عمیقتری از این عرصه داشته باشیم، قطعاً انتخابهای بهتری برای خرید توسط تیمهای محبوبمان خواهیم داشت.
در دنیای فوتبال، به نوعی با فهم نادرست ما از مفهوم «حرفهای بودن» مواجه هستیم که با این هیجان کاذب و فهم نادرست ما به راحتی پولها و ثروتها به سمت برخی بازیکنان سرازیر میشود، در حالی که عملاً این روندها به افزایش کیفیت حاکم بر فوتبال نمیانجامد. آنچه که در این میان جالب است، تداوم روندهای ناسالم و تبعات منفی آنهاست. به این ترتیب، ما به وضعیتی رسیدهایم که پول و ثروت صرفاً به نمایندگی از سردمداران و فرصتطلبان فوتبال به صورت افراطی میرسد و خبری از رشد و پیشرفت واقعی دیده نمیشود.
ما به اشتباه در دنیای مدرن، تیمهای فوتبال و بازیکنان را به عنوان کالاهای تجاری در نظر گرفتهایم که هر کدام ارزش خاصی برای ما دارند. این در حالی است که ما باید «سره» را از «ناسره» تشخیص میدادیم. نتوانستن به شناسایی این دو مفهوم بنیادی در فوتبال، ما را به دام کسانی کشانده که نه تنها نتیجهای مثبت تولید نمیکنند، بلکه آینده فوتبال کشور را نیز به خطر میاندازند.
در بازارهای نقل و انتقالاتی با هیجان سراغ اسامی میرویم و به جای اینکه به دنبال ارتقای ارزشهای فنی در دنیای فوتبال باشیم، به راحتی بازی پمپاژ خبری را میخوریم و بازیکنان بیکیفیتی را با فشار و جریان رسانهای به تیمهای خود تحمیل میکنیم و با ایجاد قیمتهای کاذب فقط جیب مدیربرنامهها را پرپول میکنیم.
نتیجه این انتخاب نادرست چه شد؟ بازیکنانی که نه در تیم خود بازی میکنند و نه هیچ سهمی در موفقیت همتیمیهایشان دارند، که صرفاً بدلیل فشارهای بیرونی و انتظارات غیرواقعی به خود احساس بزرگی کردند. این افراد ابتدا در هیجانهای مجازی غرق میشوند و با متنهای پر از غلط املایی و انشایی، به نوعی شادیهای زودگذر و بیمحتوا میچشند اما خیلی زود با واقعیت امر روبهرو میشوند و از همانهایی که دیروز برای آمدن آنها هورا میکشیدند، ناسزا میشنوند.
حالا که به نیم فصل مسابقات لیگ برتر رسیدهایم از شما به عنوان مخاطبان اصلی فوتبال یک سؤال داریم، چند خرید پر سر و صدا و یا به اصطلاح بمبهای تیمتان مطابق انتظار شما موفق بودند؟
سرنوشت بمبهای فصول گذشته را دیدهاید؟ اکثر این بازیکنان اکنون در لیست مازاد هستند و سر نخواستن آنها دعواست و این حکایت چرخه تکراری ستارهسازی در پنجرههای نقل و انتقالاتی است.
انتهای پیام/