سرمقاله
17691
کمی اخلاقم آرزوست
این روزها هوای اخلاق در ورزش، کمی تا قسمتی ابری همراه با رگبار پراکنده است.
در والیبال شاهد بزن بزن حسابی بودیم. در فوتسال، تیمها در چند مرحله از خجالت هم درآمدند. در فوتبال پایه هم بازیکنان با استوک و مشت به جان هم افتادند و هر چه مقدور بود در طبق اخلاص گذاشتند.
به نظر میرسد این روزها هدف، بشدت وسیله را توجیه میکند. برای رسیدن به هدف هر راهی حلال است. با این دید، راههای رسیدن به هدف بسیار زیاد شده و دوستان در رشتههای مختلف ورزشی به هر ریسمانی متوسل میشوند تا از چاه ناکامی بیرون بیایند.
اتفاقاتی که در سالنها و زمینهای ورزشی رخ میدهد، آنقدر زشت هست که نخواهیم دربارهاش حرف بزنیم اما سؤال بیجوابمان را باید طرح کنیم. یعنی در این فدراسیونهای محترم، کسی نیست که اخلاق، برایش مهم باشد؟ یعنی برای کمیتههای محترم انضباطی مقولهای به نام اخلاق موضوعیت دارد یا خیر؟
اینکه ورزشکاران و دستاندرکاران رشتههای مختلف به خود اجازه میدهند عرصههای مختلف را جایی برای شکلگیری صحنههای ندیدنی تصور کنند، به محدود شدن متخلفان ارتباط دارد یا آزادی آنها؟
اگر قوانین انضباطی ما در ورزش برای متخلفان بازدارنده هست که نباید شاهد تکرار آن باشیم و اگر بازدارند نیست، باید پرسید چرا در این قوانین بازنگری نمیکنید یا چرا احکام متناسب با جرم صادر نمیکنید؟
فدراسیونها باید بدانند در وهله اول در برابر خانوادهها مسئولند؛ خانوادههایی که جوانشان قصد ورود به ورزش را دارد و نمیخواهند وارد چنین فضای مسمومی شود. خانوادهها دوست دارند فرزندشان وارد فضایی سالم شود تا جسم و روحش با هم به کمال برسد، نه آنکه بدنش سیبل مشت و سنگ و بطری آب شود.
چنین ورزشی مطلوب آدمهای عادی نیست مگر آنکه بعضیها غیرعادی باشند و ورزش را هم غیرعادی بخواهند.
انتهای پیام/
در والیبال شاهد بزن بزن حسابی بودیم. در فوتسال، تیمها در چند مرحله از خجالت هم درآمدند. در فوتبال پایه هم بازیکنان با استوک و مشت به جان هم افتادند و هر چه مقدور بود در طبق اخلاص گذاشتند.
به نظر میرسد این روزها هدف، بشدت وسیله را توجیه میکند. برای رسیدن به هدف هر راهی حلال است. با این دید، راههای رسیدن به هدف بسیار زیاد شده و دوستان در رشتههای مختلف ورزشی به هر ریسمانی متوسل میشوند تا از چاه ناکامی بیرون بیایند.
اتفاقاتی که در سالنها و زمینهای ورزشی رخ میدهد، آنقدر زشت هست که نخواهیم دربارهاش حرف بزنیم اما سؤال بیجوابمان را باید طرح کنیم. یعنی در این فدراسیونهای محترم، کسی نیست که اخلاق، برایش مهم باشد؟ یعنی برای کمیتههای محترم انضباطی مقولهای به نام اخلاق موضوعیت دارد یا خیر؟
اینکه ورزشکاران و دستاندرکاران رشتههای مختلف به خود اجازه میدهند عرصههای مختلف را جایی برای شکلگیری صحنههای ندیدنی تصور کنند، به محدود شدن متخلفان ارتباط دارد یا آزادی آنها؟
اگر قوانین انضباطی ما در ورزش برای متخلفان بازدارنده هست که نباید شاهد تکرار آن باشیم و اگر بازدارند نیست، باید پرسید چرا در این قوانین بازنگری نمیکنید یا چرا احکام متناسب با جرم صادر نمیکنید؟
فدراسیونها باید بدانند در وهله اول در برابر خانوادهها مسئولند؛ خانوادههایی که جوانشان قصد ورود به ورزش را دارد و نمیخواهند وارد چنین فضای مسمومی شود. خانوادهها دوست دارند فرزندشان وارد فضایی سالم شود تا جسم و روحش با هم به کمال برسد، نه آنکه بدنش سیبل مشت و سنگ و بطری آب شود.
چنین ورزشی مطلوب آدمهای عادی نیست مگر آنکه بعضیها غیرعادی باشند و ورزش را هم غیرعادی بخواهند.
انتهای پیام/