فوتبال ایران
19900

استقلال و آسیا؛ حذفی که قابل پیش بینی بود
شکست استقلال مقابل النصر با توجه به عیار این تیم قابل پیش بینی بود. اما از کنار نمایش ضعیف آبیها در بازی برگشت مقابل النصر نمیتوان به سادگی عبور کرد.
بهزاد بیرانوند- شکست ۳-۰ مقابل النصر، پرونده تنها نماینده باقیمانده ایران در لیگ نخبگان آسیا را بست. استقلال که روزگاری یکی از قدرتهای بلامنازع قاره بود، حالا در برابر تیمهای متمول عربی، نه شخصیت یک مدعی را دارد و نه ابزارهای لازم برای رقابت. اما این ناکامی فقط حاصل یک بازی نبود، بلکه انعکاسی از بحران عمیق و ساختاری در استقلال و حتی فوتبال ایران است. آیا این شکست نتیجه سوءمدیریت بود؟ یا استقلال اساساً در سطحی نبود که بتواند در این رقابتها دوام بیاورد؟ استقلال با این بازیکنان، سقف مشخصی دارد ساختار مدیریتی ضعیف بدون شک در این ناکامی تأثیر داشته، اما همه مشکلات استقلال به مدیریت خلاصه نمیشود. حتی اگر این عامل را کنار بگذاریم، یک واقعیت تلخ باقی میماند که استقلال با این سطح از بازیکنان نمیتوانست به جایی برسد.
شاید انتظار هواداران بالا بود، اما فوتبال باشگاهی ایران در فقر بازیکن بزرگ گرفتار شده است. وقتی آقای گل لیگ برتر بعد از ۲۲ هفته تنها ۹ گل زده دارد، مشخص است که کیفیت کلی مسابقات تا چه حد افت کرده است. استقلال هم از این قاعده مستثنا نیست. این تیم در حال حاضر نه یک مهاجم تمامکننده در کلاس بینالمللی دارد، نه یک هافبک بازیساز در سطح آسیا و نه حتی یک مدافع مقتدر. در چنین شرایطی، آیا میتوان انتظار داشت که استقلال برابر تیمهایی مثل النصر، که ستارههایی در کلاس جهانی دارند، رقابت کند؟ در بازی مقابل النصر، اختلاف سطح کاملاً مشهود بود استقلال نه در مالکیت توپ برتری داشت، نه در خلق موقعیت و نه در انسجام دفاعی. بازیکنان النصر بدون فشار خاصی توپ را به گردش درآورده و برنامههای تاکتیکی خود را پیاده کردند، در حالی که استقلال بیشتر به دفاع منفعلانه و ضدحملات پراکنده دل بسته بود. گلهایی که استقلال دریافت کرد، بیش از آنکه حاصل نبوغ فردی بازیکنان النصر باشد، نتیجه عدم تمرکز و ضعف ساختاری در تیم ایرانی بود. مدافعان جایگیری مناسبی نداشتند، خط هافبک توان حفظ توپ و کنترل بازی را نداشت و در خط حمله، استقلال عملاً یک تیم بیخطر به نظر میرسید. با این ترکیب، حتی اگر بهترین مربی دنیا هم روی نیمکت استقلال بود، آیا میتوانست معجزه کند؟ استقلال بزرگ، تفکر بزرگ میخواهد استقلال هنوز نامی بزرگ در آسیاست، اما «نام» بهتنهایی جام نمیآورد.
باشگاهی که میخواهد مدعی باشد، نیاز به مدیریت حرفهای، مربی بزرگ و بازیکنان باکیفیت دارد. اما وقتی مدیریت در سطح یک تیم معمولی عمل میکند، بازیکنان در حد استانداردهای بینالمللی نیستند و مربیان یکی پس از دیگری تغییر میکنند، نتیجهای بهتر از این هم قابل تصور نیست. تفاوت اصلی استقلال با تیمهای مدعی آسیایی، سرمایهگذاری، برنامهریزی و تفکر بلندمدت است. تیمهایی مثل الهلال، النصر، الاهلی و...، تنها به خرید ستارههای گرانقیمت اکتفا نمیکنند، بلکه در ساختار باشگاه و توسعه بازیکنان سرمایهگذاری میکنند. اما در ایران، مدیران اغلب به تصمیمات مقطعی، وعدههای نقلوانتقالاتی و تغییرات مداوم مربیان دل خوش کردهاند. آیا تغییرات در راه است؟ شکست برابر النصر شاید پایان یک فصل در دو جام برای استقلال باشد، اما اگر تفکر مدیریتی تغییر نکند، این شکستها به یک روند همیشگی تبدیل خواهد شد. استقلال برای بازگشت به روزهای اوج خود، بیش از هر چیز به یک مدیریت حرفهای و تفکر سیستمی نیاز دارد، نه فقط تغییرات مقطعی و خریدهای هیجانی. هنوز هم فرصت برای بازگشت وجود دارد. استقلال تیمی با هواداران میلیونی و تاریخ پرافتخار است.
اگر ثبات مدیریتی، سرمایهگذاری در بازیکنان باکیفیت و انتخاب یک مربی مناسب در اولویت قرار بگیرد، این تیم میتواند دوباره به جایگاه واقعی خود در فوتبال ایران و آسیا برگردد. اما اگر همان مسیر گذشته ادامه پیدا کند، این ناکامیها باز هم تکرار خواهند شد.
انتهای پیام/