
از تختی تا تاخت و تاز بیاخلاقی
پارگی کشاله اخلاق
ورزش، عرصهای که زمانی نماد پهلوانی، جوانمردی و ترویج ارزشهای اخلاقی بود، در دهههای اخیر در ایران به تدریج جایگاه خود را به رقابتی بیرحمانه و اغلب آلوده به بیاخلاقیها واگذار کرده است. در این میان، رشته فوتبال به عنوان پرطرفدارترین ورزش کشور، بیش از پیش در معرض آسیب قرار گرفته و شاهد رخدادهایی هستیم که نه تنها قلب علاقهمندان را به درد میآورد، بلکه زنگ خطری جدی را برای آینده ورزش ایران به صدا درمیآورد. اگرچه بروز رفتارهای ناپسند و حاشیهای در ورزش پدیدهای جدید نیست، اما تعدد، شدت و گستردگی این موارد در ماههای اخیر، بویژه در فوتبال، نشان از یک بحران عمیقتر و سقوط اخلاقی دارد که نیازمند بررسی و چارهاندیشی فوری است.
از حواشی زننده پایان دیدار فولاد و نساجی، با توهینهای رکیک و غیرقابل تصور سرمربی و برخی بازیکنان، تا شادی گلهای جنجالی و هنجارشکن که مرزهای بیشرمی را درنوردیدهاند و تا اظهارات سخیف و غیرمسئولانه مدیران ارشد باشگاهها در رسانههای عمومی، همگی نشانگر یک سیر نزولی خطرناک و از بین رفتن تدریجی ارزشها در این عرصه است. جریمههای نقدی که کمیته انضباطی برای این قبیل تخلفات در نظر میگیرد، نه تنها بازدارنده نیستند، بلکه به نظر میرسد صرفاً به ابزاری برای کسب درآمد و سرپوش گذاشتن بر این بحران تبدیل شدهاند.
اخیراً حرکت سخیف شجاع خلیلزاده که با واکنشهای منفی گستردهای روبهرو شد و جریمه نه چندان بازدارنده کمیته انضباطی، نشان از ضعف سیستم قضایی و نظارتی ورزش کشور دارد. این قبیل جریمهها، به جای آنکه نقش یک ترمز بازدارنده را ایفا کند، بیشتر شبیه به پرداخت بهایی ناچیز برای خریدن آزادی عمل در تکرار تخلفات هستند.
متأسفانه، این تنها بازیکنان نیستند که در این ورشکستگی اخلاقی سهیماند. رفتار و گفتار مدیران باشگاهها، بویژه در مصاحبههای رسانهای نیز اغلب دور از ادب و احترام بوده و مملو از توهین و اتهامزنی است. استفاده از ادبیات سخیف و نامناسب در رسانه ملی، نه تنها به اعتبار ورزش لطمه میزند، بلکه الگویی نامناسب برای نسل جوان ارائه میدهد.
در گذشته، ورزش ایران بویژه فوتبال، شخصیتهای برجستهای را در خود پرورش داده بود که نه تنها به عنوان ورزشکار، بلکه به عنوان الگوهای اخلاقی نیز مورد احترام و الگوبرداری قرار میگرفتند. یاد و خاطره پهلوان تختی و معلم اخلاق، پرویز دهداری، هنوز در ذهن مردم زنده است و تفاوت فاحش بین ارزشهای حاکم بر ورزش دیروز و وضعیت اسفناک امروز را به خوبی نشان میدهد.
در حال حاضر، اخلاق و فرهنگ در فوتبال ایران به شعاری توخالی تبدیل شده است. نه فدراسیون فوتبال و نه باشگاهها، هیچ برنامه مدون و مؤثری برای ترویج اخلاق و سالمسازی فضای فوتبال ندارند. در واقع، به نظر میرسد که خود این نهادها نیز در همان مسیری حرکت میکنند که بازیکنان و مدیران بیاخلاق گام برمیدارند. این فوتبال هیچ خط قرمزی ندارد و همه میخواهند به هر قیمتی که شده پیروز میدان شوند و کاپ بیاخلاقی را دریافت کنند.
به نظر میرسد که ورزش ایران در حال حاضر در یک نقطه بحرانی قرار دارد. برای نجات از این ورشکستگی اخلاقی، نیازمند یک تغییر بنیادین و بازگشت به ارزشهای اصیل پهلوانی و جوانمردی هستیم. این تغییر باید از سطوح بالا آغاز شود و شامل موارد زیر باشد:
تقویت نظارت و بازرسی: نظارت دقیق و مستمر بر رفتار بازیکنان، مربیان و مدیران و برخورد قاطع با هرگونه تخلف.
بازنگری در قوانین و مقررات: تدوین قوانین سختگیرانهتر و بازدارندهتر برای مقابله با رفتارهای ناپسند و حاشیهای.
ترویج فرهنگ اخلاقی: برگزاری دورههای آموزشی و کارگاههای تخصصی برای ارتقای سطح آگاهی اخلاقی بازیکنان و مربیان.
الگوسازی: معرفی و تقدیر از ورزشکاران و مدیرانی که به ارزشهای اخلاقی پایبند هستند.
شفافیت: شفافسازی عملکرد مالی و مدیریتی باشگاهها و فدراسیون فوتبال.
اگر به این موارد توجه نشود و اقدامی فوری و قاطع برای مقابله با بیاخلاقیها صورت نگیرد، بیم آن میرود که ورزش ایران به نقطه غیرقابل بازگشتی برسد و دیگر نتواند نقش سازنده خود را در جامعه ایفا کند. متأسفیم برای ورزشی که زمانی مایه افتخار و سربلندی بود و اکنون به عرصهای برای تاخت و تاز بیاخلاقی و خودنماییهای سخیف تبدیل شده است.
انتهای پیام/