سیدعلی بلندنظر

سیدعلی بلندنظر

گزارش

21159
زیباترین شکست دوران مربیگری مورینیو

فوتبال دیگر مثل قبل نشد

زیباترین شکست دوران مربیگری مورینیو

آیا هیچ مسابقه دیگری در لیگ قهرمانان اینقدر عواقب داشته؟ اینترمیلان امشب برای بازی رفت مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا به بارسلونا سفر می‌کند و ذهن، ناخودآگاه به بازی 15 سال قبل در نوکمپ می‌رود که اینتر یک بر صفر شکست خورد و ژوزه مورینیو آن را زیباترین شکست دوران مربیگری خود توصیف کرد.


اینتر برای بیش از یک ساعت با 10 بازیکن بازی کرد اما در مجموع دو دیدار 3 بر 2 برنده شد. یکباره مشخص شد در فوتبال اهمیتی ندارد که شما مالکیت توپ را داشته باشید یا نه، می‌توانید با 19 درصد مالکیت برنده باشید. اما این فقط بخشی از ماجرا بود. این دو بازی در شرایط خاص جوی برگزار شد و فوران آتشفشان ایسلند بارسلونا را مجبور کرد برای بازی رفت با اتوبوس به میلان برود.
بعضی آن را تقابل خیر و شر می‌دانستند و برخی شروع یک مبارزه جسورانه علیه امپراطوری نوپای مبتنی بر زیباشناسی. بنیادین به نظر می‌رسید. آن موقع بارسلونا با لیونل مسی در اوایل درخششش شکست‌ناپذیر می‌نمود. پپ گواردیولا در نخستین فصلش سه‌گانه برده بود و مهم‌تر از آن سبک فوتبال را متحول کرده بود. توتال فوتبال در عصر مدرن دوباره شکل گرفته بود و هوادارانش با شور و اشتیاق به آن جلوه‌ای مقدس داده بودند. برای مورینیو غیرقابل قبول بود که مربیگری بارسلونا را به او نداده بودند چون در زمان دستیاری بابی رابسون و لویی فان‌خال در ذهنش قطعی شده بود. او را «مترجم» خوانده بودند نه فقط به خاطر سمتی که در ابتدای کار داشت بلکه برای تأکید بر اینکه هیچ وقت بازیکن نبوده، هیچ وقت از باشگاه نبوده و بیرونی محسوب می‌شود، او را مثل گواردیولا از خودشان نمی‌دانستند. نگاهی منفی به او و فوتبالش شکل گرفته بود اما در پورتو و چلسی اصالتش نسبت به بارسلونا را حفظ کرده بود. تیم او پرس می‌کرد و با مالکیت توپ بر بازی مسلط می‌شد اما در اینتر ضدبارسلونا شده بود: اگر آنها توپ می‌خواهند، ما بدون آن بازی می‌کنیم، اگر آنها از بالا پرس می‌کنند، ما عقب می‌نشینیم.


گاهی هجمه نامعقولی صورت می‌گرفت اما عبارت «هر کس توپ دارد با ترس بازی می‌کند» او در راه بود. بارسلونا شاید با 99 امتیاز قهرمان لالیگا شد و در همه رقابت‌ها فقط چهار باخت داشت، آنها تقریباً شکست‌ناپذیر، حکمفرما و متحول‌کننده فوتبال بودند و می‌خواستند اولین تیم از زمان شروع لیگ قهرمانان شوند که از عنوان قهرمانی‌شان دفاع می‌کنند. آن سفر اتوبوسی 14 ساعته هر اثری که بر بارسلونا داشت، باعث شد اینتر در بازی رفت درخشان باشد. پدرو بارسا را پیش انداخت اما وسلی اسنایدر قبل از پایان نیمه اول بازی را مساوی کرد. مورینیو به بازیکنانش گفت اگر همینطور بازی کنند 4 بر یک می‌برند. او یکی زیاد گفت چون مایکون و دیگو میلیتو گل زدند. میلیتو در آفساید بود و شاید باید یک پنالتی برای بارسلونا می‌گرفتند که باعث شد مدعی شوند بدشانسی آورده‌اند اما اینتر به راحتی برد.


آن هفته، زلاتان ابراهیموویچ که تابستان قبل از اینتر با مبلغی گزاف به بارسلونا رفته بود، به خاطر نیمکت‌نشینی در بازی با ویارئال در رختکن به گواردیولا اعتراض کرد و به جعبه فلزی که برای جابه‌جایی لباس‌ها استفاده می‌شد، لگد زد. گواردیولا اعتنا نکرد و بیرون رفت. زلاتان این را ناشی از ترس گواردیولا دانست و اینکه تیمش پر از بچه مدرسه‌ای‌های مطیع است و این از رهبری کاریزماتیک مورینیو فاصله زیادی دارد. این نمایش پرمعنای فوتبال بود، پر از داستان‌های فرعی. مورینیو همان ترکیب اصلی بازی رفت را انتخاب کرد اما قبل از بازی اعلام شد گوران پاندف در گرم کردن مصدوم شده و جای خود در سمت چپ خط میانی را به مدافع کناری رومانیایی، کریستین چیوو داده. این اتفاق بخشی از نقشه مورینیو نبود اما کمک زیادی به او کرد تا عروسک‌گردانی با ترفندهای ماکیاولی‌اش را کامل کند.
 

دویدن به وسط زمین
اینتر به خوبی با فشار مقابله کرد و بعد از 28 دقیقه، تیاگو موتا به دلیل اینکه با دست به صورت سرخیو بوسکتس ضربه زد، کارت قرمز گرفت. بازیکن بارسا بزرگنمایی کرد و حتی بین انگشت‌هایش نگاه می‌کرد که واکنش داور را ببیند اما موتا که یک کارت زرد داشت، با دست صورت او را هل داد و داور را مجاب کرد. مهم نبود، نیروهای حامی مورینیو در تقابل با بازیکنان حق به جانب بارسا قرار گرفتند و نشانه‌های اولیه تغییر میل فوتبال پدیدار شد. اینتر مقاومت کرد تا اینکه جرارد پیکه در فاصله شش دقیقه مانده به پایان به گل رسید. بویان کرکیچ گل دیگری زد که می‌توانست حکم به صعود بارسلونا بدهد اما به خاطر خطای هند یحیی توره این گل مردود شد و مثل صحنه کارت قرمز پربحث بود. مورینیو به وسط زمین دوید تا جشن پیروزی برگزار کند و بارسایی‌ها ماتم گرفته بودند. این شاید بزرگترین دستاورد او بود؛ باشگاهی را ادب کرد که او را ناچیز شمرده بود، او تقدس بارسلونا را از بین برده بود. مورینیو نشان داد که می‌تواند بارسلونا را از پا درآورد و برای همین مربیگری رئال مادرید را به دست آورد که شاید به فرسایشی‌ترین تقابل فوتبالی تاریخ منجر شد.

 


 

مخدوش شدن یک تصویر
در پایان فصل اول مورینیو در مادرید، گواردیولا سومین قهرمانی متوالی لالیگا را به دست آورد و دوباره قهرمان اروپا شد اما یک سال بعد که تیم مورینیو قهرمان لالیگا شد، گواردیولا به خاطر خستگی مفرط استعفا کرد. «سنیوریو» در فرهنگ رئال مادرید جا افتاده بود، تیمی که با شهامت و بزرگمنشی قهرمان می‌شود اما این تصویر تا حدی مخدوش شد و هنوز هم آثار آن در پرافتخارترین تیم اروپا باقی مانده است. نیمه نهایی سال 2010 یک بازی جذاب و نمایشی بود با نتایج آشکار. تیم‌ها یاد گرفتند که از فوتبال مالکانه بارسلونا نترسند و بدون توپ بازی کنند، همان کاری که چلسی در نیمه نهایی سال 2012 انجام داد. باشگاه‌ها و هواداران فهمیدند که شما می‌توانید راه خودتان را انتخاب و در دنیای خودتان با حقایق جایگزین زندگی کنید. فوتبال بعد از آن دیگر مثل قبل نشد.


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین‌های گزارش