گزارش
21805

خیال استقلال برای حضور در آسیا راحت شد؛ پرسپولیس هم مجوز گرفت
خطر ورشکستگی فوتبال را جدی بگیرید
به گزارش ایران ورزشی، نشست خبری مصطفی زارعی، مدیر کمیته صدور مجوز حرفهای فدراسیون فوتبال، هرچند با لحنی مثبت و همراه با ارائه آمارهای امیدوارکننده برگزار شد، اما در لایههای زیرین خود، چهرهای آشفته از واقعیت فوتبال حرفهای ایران را به نمایش گذاشت. از ساختار مالی فرسوده باشگاهها گرفته تا آکادمیهای بیثمر، از بحران مالکیت مشترک تا چمنهای موکتی و از فوتبال زنانهای که با «اجبار» احیا میشود تا لیگی که با زور مجوز ملی سرپا مانده، همگی نشانههایی هستند از بحرانی که «فرآیند» مجوز حرفهای را به مسکنی موقتی بدل کرده است، نه راهحلی بنیادین.
زارعی در این نشست از دریافت مجوز حرفهای ۷ باشگاه لیگ برتری خبر داد؛ پرسپولیس، استقلال، سپاهان، فولاد، تراکتور، گلگهر و آلومینیوم اراک. اما آنچه در پس این «تأیید»ها نهفته، تفاوت فاحش فوتبال ایران با استانداردهای واقعی فوتبال حرفهای در آسیا و جهان است. به جز فولاد خوزستان که مجوز را بدون جریمه دریافت کرده، سایر باشگاهها با جریمههای مالی روبهرو شدهاند. در واقع مجوز حرفهای ما بیشتر «تساهلنامه» است تا تأییدنامه. جریمهها به کمیته انضباطی ارجاع شدهاند و برخی باشگاهها در معرض کسر امتیاز و محرومیت از جذب بازیکن خارجی قرار گرفتهاند.
آیا این تصویر، معرف یک فوتبال حرفهای است؟ حرفهایگری که حتی ورزشگاههایش استاندارد ندارند و اکثر چمنهای مصنوعیاش از نگاه زارعی «موکت سبز» هستند؟
صنعت بدون درآمد، باشگاه بدون آینده
یکی از مهمترین بخشهای اظهارات زارعی، اعتراف صریح به «ورشکستگی قریبالوقوع» فوتبال ایران بود. او تأکید کرد که باشگاههای ما بدون درآمدهای واقعی فوتبالی بویژه حق پخش با توسل به پول شرکتهای بالاسری و منابع دولتی سرپا ماندهاند. بیش از ۷۰ درصد بودجه باشگاهها از منابع بیرونی تأمین میشود و این در حالی است که در فوتبال حرفهای، باشگاهها باید از محل درآمدهایی مانند بلیتفروشی، اسپانسرینگ، انتقال بازیکن، فروش پیراهن و حق پخش، هزینههای خود را پوشش دهند. در غیاب زیرساخت اقتصادی، فشار روی منابع دولتی بیشتر میشود، اما خود این منابع نیز، در شرایط رکود اقتصادی، تابآوری لازم برای ادامه حمایت ندارند. به قول زارعی، باشگاههای صنعتی که زمانی بدون دغدغه هزینه میکردند، حالا میپرسند: «برای چه باید پول بدهیم؟»
آکادمیهای فراموششده
شاید تلخترین بخش سخنان مدیر مجوز حرفهای، درباره آکادمیها بود. جایی که زارعی با صراحت گفت: «زایندگی در فوتبال ایران تمام شده است.» آکادمیها عملاً به انبارهای متروکه بدل شدهاند و حتی حاضر نیستند یک درصد از درآمد فروش بازیکن را صرف بازسازی یا توسعه خود کنند. در حالی که AFC از فصل جاری الزام کرده ۳ بازیکن فهرست تیمهای آسیایی باید محصول آکادمی باشند و این عدد تا سال ۲۰۲۷ به ۷ نفر خواهد رسید، اما فعلاً اغلب باشگاههای ایرانی در حد اجاره سکو و چمن مصنوعی، فعالیتی جدی در آکادمیها ندارند.
اگر مسیر فعلی ادامه پیدا کند، تا چند سال دیگر نه تنها باشگاههای ایرانی در لیگ قهرمانان آسیا سهمی نخواهند داشت، بلکه حتی در رقابت با تیمهای منطقهای هم به حاشیه رانده خواهند شد.
فوتبال بانوان؛ احیای اجباری؟
یکی از اقدامات تازه فدراسیون، الزام باشگاهها به داشتن تیم فوتبال بانوان برای دریافت مجوز حرفهای بود. اقدامی که گرچه با نیت مثبت انجام شد، اما به تعبیر خود زارعی، حاصل آن «یک نهضت در فوتبال بانوان» بوده است؛ ۴۴ درصد رشد در تعداد بازیکنان و افزایش دستمزدها و زمینهای اختصاصی. با این حال، اصل این الزام، به جای نهادینهسازی رویکرد حرفهای در باشگاهها، بیشتر شبیه به نسخهای اجباری برای رفع تکلیف در فرآیند مجوزدهی است. باشگاهها هنوز از نگاه توسعهای به فوتبال بانوان نگاه نمیکنند، بلکه آن را وظیفهای اداری و «پروتکلی» میدانند که برای کسب مجوز، ناچار به اجرای آن هستند.
مالکیت مشترک، مانعی ساختاری
ماجرای مس رفسنجان و مالکیت مشترک آن با دیگر تیمهای مس، نمونهای است از تضاد میان مالکیت صنعتی و استانداردهای حرفهای بینالمللی. گرچه زارعی اشاره کرد که این باشگاه مجوز ملی را دریافت کرده، اما همچنان از دریافت مجوز آسیایی بازمانده است. نمونهای که نشان میدهد تضاد میان ساختارهای اداری ایران و نظام مالکیت حرفهای بینالمللی همچنان یکی از موانع جدی در مسیر توسعه فوتبال ایران است.
پایان یک چرخه یا آغاز یک بحران؟
در مجموع، اگرچه چرخه صدور مجوز حرفهای با دقت و تلاش بسیار اجرا شده، اما نتایج نهایی آن هشداردهندهتر از آن است که بتوان تنها به آمار قبولی باشگاهها دل خوش کرد. مشکلات ساختاری در اقتصاد، مالکیت، آکادمیها و زیرساختها باعث شده فوتبال ایران روی مین حرکت کند. زارعی میگوید: «اگر این مسیر ادامه یابد، سرانجام فوتبال ایران، ورشکستگی خواهد بود.»
پرسش اینجاست که آیا وقت آن نرسیده این چرخه «مصرفگرایانه» متوقف شود و با نگاهی ریشهای، اصلاحات واقعی و شجاعانه آغاز شود؟ آیا میتوان همچنان با مجوزهایی که بر بستر نواقص ساختاری صادر میشود، فوتبال را «حرفهای» دانست؟
انتهای پیام/