مجید سلطانی نائینی

مجید سلطانی نائینی

سرمقاله

24124
دوربینت در زمین فوتبال جا ماند

دوربینت در زمین فوتبال جا ماند

ناصر تقوایی کارگردان برجسته سینمای ایران چهره در نقاب خاک کشید. او در سینما چهره‌ای متفاوت و منحصر به فرد داشت. از در اختیارگیری تمام فضا و شکل‌دهی به همه چیز به سود اثرش تا عشق بی‌انتهایش به فوتبال.
بازیگرانی که برای او بازی کرده‌اند تأیید خواهند کرد که تا چه اندازه برای جزئیات کار ارزش قائل بود و می‌خواست کار به شکل خود او دربیاید. این را حتی زنده‌یاد خسرو شکیبایی هم در مورد مرحوم تقوایی می‌گفت.
اما نکته‌ای که نام این کارگردان را برای اهالی ورزش برجسته می‌کرد، شیفتگی عجیبش به فوتبال بود.
خودش می‌گفت آنها که در آبادان به دنیا می‌آیند نباید برای علاقه به فوتبال به دنبال دلیل بگردند. آنها مادرزاد عاشق فوتبال هستند. از این منظر، تقوایی یک شیفته مادرزاد فوتبال بود که نتوانست دل سیر، آن طور که دوست دارد به عشق دومش بپردازد. او می‌خواست یک بازی صنعت نفت مقابل پرسپولیس و استقلال را در تختی آبادان از نزدیک ببیند؛ اما هرگز چنین فرصتی نصیب او نشد.
برخلاف خورخه بورخس آرژانتینی که برعکس مردم آرژانتین، فوتبال را یک ورزش «زشت» و «صد جامعه» می‌دانست، تقوایی فوتبال را با گوشت و پوست و احساسش دوست داشت. او معتقد بود فوتبال، با همه تلخی‌ها و شیرینی‌هایش، خود زندگی است و برای همین باید دوستش داشت.
تقوایی هنرمندی بود که فوتبال را درست می‌دید. فوتبال را واقعاً می‌فهمید و می‌توانست یک بازی فوتبال را مانند کارشناس تحلیل کند.
کارگردان فوتبالدوست کشورمان نتوانست آنقدر که دلش می‌خواهد از فوتبال و صنعت نفت لذت ببرد؛ اما بی‌تردید دلش همیشه با فوتبال و در دل چمن بود. ما هیچ گاه نتوانستیم از کادر قشنگش، فوتبال را ببینیم؛ اما این را دانستیم که اگر بخواهیم، فوتبال می‌تواند دنیای ما را قشنگ‌تر و ما را مهربان‌تر کند، کنار هم قرارمان دهد و دل‌های ما را به هم سنجاق کند.
روحت در آرامش، کارگردان دوست داشتنی فوتبال.
انتهای پیام/
دیدگاه ها