خبرنگارانی که شریف ماندند
روزی مرحوم عطا بهمنش به من گفت یا باید خبرنگار شوی یا کاسب.
میگفت راه سومی وجود ندارد. اگر کاسب شوی آبادی؛ ولی رازها و جذابیتهای خبرنگاری را درنمییابی... . و اگر خبرنگار شوی، لذت میبری؛ اما حساب بانکیات برای همیشه خالی خواهد بود.
این روزها کاملاً درکش میکنم. فاصله این دو سو و تفاوت جهانبینی دو طرف، آنقدر فراوان است که نمیشود تجمیعش کرد.
ما خبرنگاری را انتخاب کردیم. با همه چالشها، جاذبهها و سختیهایش؛ اما پاسخی در خور عشق و هیجانمان دریافت نکردیم. به قول اگزوپری، عمری پی دوست گشتیم، به ایجاد علاقه فکر کردیم، ورزش را دگرگون خواستیم و متفاوت تفسیرش کردیم. میدانستیم جز با چشم دل نمیشود «خوب» دید. خواستیم دل جامعه ورزش را روشن کنیم و میدانستیم عمق مسئولیتمان تا چه اندازه است. نوشتیم تا شاید تغییری را شاهد باشیم. خطایی را لاک بگیریم و فکرهای مسموم را دور کنیم.
همکارانمان در این سالها این گونه بودند... همه «خبرنگاری» را انتخاب کرده بودند. آنها در لوح سفید ضمیرشان، ورزش را سربلند و پرافتخار نوشتند. پاکی را برگزیدند تا رد پایی ماندگار بر صفحه ورزش کشور ثبت کنند.
همکاران من که «ایران ورزشی 30 ساله»، شاهکار وجود نازنین آنهاست، در این مدت، برای آگاهی جامعه، عیبیابی مسیر مدیران، دیوارکشی بین هنجارها و ناهنجاریها و اصلاح مسیر ورزش کشور، از جانشان مایه گذاشتند.
ایران ورزشی با همین خون دلها و مراقبت فراوان برای مقدس ماندن قلم نویسندگانش به شماره 8000 رسید. روح همه همکاران آسمانیمان در آرامش ابدی و وجود همه همکارانمان از هر گزند، مصون باد. خبرنگارانی که شریف بودند و شریف ماندند. آنقدر شریف که پذیرفتهاند بیمهری زمانه به وجود محترمشان تازیانه بزند؛ اما غباری به وجود ورزش ننشیند.
انتهای پیام/
میگفت راه سومی وجود ندارد. اگر کاسب شوی آبادی؛ ولی رازها و جذابیتهای خبرنگاری را درنمییابی... . و اگر خبرنگار شوی، لذت میبری؛ اما حساب بانکیات برای همیشه خالی خواهد بود.
این روزها کاملاً درکش میکنم. فاصله این دو سو و تفاوت جهانبینی دو طرف، آنقدر فراوان است که نمیشود تجمیعش کرد.
ما خبرنگاری را انتخاب کردیم. با همه چالشها، جاذبهها و سختیهایش؛ اما پاسخی در خور عشق و هیجانمان دریافت نکردیم. به قول اگزوپری، عمری پی دوست گشتیم، به ایجاد علاقه فکر کردیم، ورزش را دگرگون خواستیم و متفاوت تفسیرش کردیم. میدانستیم جز با چشم دل نمیشود «خوب» دید. خواستیم دل جامعه ورزش را روشن کنیم و میدانستیم عمق مسئولیتمان تا چه اندازه است. نوشتیم تا شاید تغییری را شاهد باشیم. خطایی را لاک بگیریم و فکرهای مسموم را دور کنیم.
همکارانمان در این سالها این گونه بودند... همه «خبرنگاری» را انتخاب کرده بودند. آنها در لوح سفید ضمیرشان، ورزش را سربلند و پرافتخار نوشتند. پاکی را برگزیدند تا رد پایی ماندگار بر صفحه ورزش کشور ثبت کنند.
همکاران من که «ایران ورزشی 30 ساله»، شاهکار وجود نازنین آنهاست، در این مدت، برای آگاهی جامعه، عیبیابی مسیر مدیران، دیوارکشی بین هنجارها و ناهنجاریها و اصلاح مسیر ورزش کشور، از جانشان مایه گذاشتند.
ایران ورزشی با همین خون دلها و مراقبت فراوان برای مقدس ماندن قلم نویسندگانش به شماره 8000 رسید. روح همه همکاران آسمانیمان در آرامش ابدی و وجود همه همکارانمان از هر گزند، مصون باد. خبرنگارانی که شریف بودند و شریف ماندند. آنقدر شریف که پذیرفتهاند بیمهری زمانه به وجود محترمشان تازیانه بزند؛ اما غباری به وجود ورزش ننشیند.
انتهای پیام/