منهای فوتبال
3242
نخبهکشی در انتخابات فدراسیونها
رؤسایی که نباید باشند
برخی فدراسیونها سالهاست دچار رخوت و رکود شدهاند اما رؤسای آنها توانستهاند خودشان را در رأس این فدراسیونها حفظ کنند.
آرش عبدی/ریاست فدراسیون جایگاه و سمتی جذاب برای بسیاری از مدیران است؛ چه آنهایی که سابقه ورزشی دارند و به عنوان ورزشکار در میادین مهم ورزشی شرکت کرده بودند و چه آنهایی که در حوزههای غیرورزشی فعالیت کردهاند و حالا هوای ریاست در فدراسیونها به سرشان زده است.
اینکه چرا رسیدن به ریاست فدراسیونها تا این حد برای برخی افراد اهمیت دارد میتواند دلایل مختلفی داشته باشد اما هر چه هست انتخاب بخش زیادی از رؤسای فدراسیونها بر اساس شایستهسالاری نیست و سالهاست تبعات این مسأله گریبانگیر ورزش کشور شده است.
مجامعی که بر اساس شایستهسالاری نیست
اینکه برخی مدیران که هیچ سررشتهای در ورزش ندارند به ریاست فدراسیونها علاقهمند میشوند به خودی خود ایراد دارد. اکثر آنها در نهایت با کارنامهای ضعیف و پر از ناکامی از ورزش میروند و برخی دیگر از آنها که در رأس فدراسیونها ماندنی میشوند به خوبی راه بقا را آموختهاند. فدراسیون المپیکی که حالا یک فرد غیر ورزشی را در رأس خود میبیند چنان وضعیت وخیمی پیدا کرده که ورزشکارانش در المپیک در جایگاههای انتهایی جدول ردهبندی قرار گرفتند اما با این حال رئیس این فدراسیون برای دومین بار و قاطعانه در این سمت ابقا شد.
این وضعیت در بسیاری از فدراسیونها حاکم است و هر چه رؤسای آنها عملکرد ضعیفتری دارند هیچ مطالبهگری از جانب مجامع فدراسیونها صورت نمیگیرد. در حالی که مجمع بالاترین رکن فدراسیون است اما از آنجایی که اعضای آن را افراد مورد حمایت رئیس فدراسیون تشکیل دادهاند آنها اهمیتی به عملکرد وی نمیدهند؛ چرا که بقای خودشان را در گروی بقای رئیس میدانند.
قولهایی که فقط برای انتخابات فدراسیون تاریخ مصرف دارند
پیش از انتخابات فدراسیونها کاندیداها تلاش میکنند به هر نحو ممکن شانس پیروزی خود را بیشتر کنند و بر همین اساس شروع به رایزنی و لابی با اعضای مجمع میکنند. در این بین قولهایی به آنها داده میشود که هیچگاه عملی نمیشود؛ از اسپانسرهای چندین میلیاردی و حل مشکل مالی هیأتها تا صعود به المپیک. کاندیداهای ریاست فدراسیونها خودشان هم میدانند که قولهایشان پشتوانهای ندارد اما با این حال اعضای مجمع بدون توجه به مصلحت فدراسیون، خواسته یا ناخواسته به این قولها اعتماد میکنند و کسانی را به ریاست فدراسیونها میرسانند که شایستگی این جایگاه را ندارند.
مافیایی که دستبردار نیست
برخی فدراسیونها سالهاست دچار رخوت و رکود شدهاند اما رؤسای آنها توانستهاند خودشان را در رأس این فدراسیونها حفظ کنند. علاوه بر اینکه مجمع را به گونهای چینش کردهاند که هیچ کسی به جز خودشان و افراد وابسته در فدراسیون حضور نداشته باشند با دادن باجهای مختلف به اهالی تأثیرگذار رشته ورزشی تحت مدیریتشان فضا را به گونهای پیش میبرند که کسی جرأت رقابت با آنها را در انتخابات فدراسیون نداشته باشد. در اندک دفعاتی هم که افراد متخصص و موفق به عنوان رئیس فدراسیون انتخاب میشوند مربیان و مدیرانی که سالها از کنار فدراسیون به منافع مورد نظر خود دست پیدا کردند فضا را برای کار کردن مدیران جدید سخت میکنند. در این بین سوءاستفاده از رسانه به عنوان یک ابزار علیه مدیران فدراسیون مهمترین راهکار آنها است.
وزارت ورزش به دنبال راهکار
یکی از مهمترین تصمیماتی که کیومرث هاشمی در همان روزهای ابتدایی حضورش در وزارت ورزش گرفت این بود که سرپرستان فدراسیونها کاندیدای انتخابات فدراسیونهای تحت سرپرستی خود نشوند. متأسفانه در طول سالهای گذشته این مسأله به یک چالش بزرگ برای ورزش کشور تبدیل شده است؛ با این حال سرپرستان فدراسیونها حتی اگرخودشان کاندیدای ریاست نشوند باز هم بانی مشکلات زیادی هستند. به همین دلیل هیچ ایرادی ندارد رئیس یک فدراسیون تا زمان انتخابات، سرپرستی آن فدراسیون را برعهده داشته باشد؛ چرا که اگر ترس از مهندسی مجمع وجود داشته باشد او در همان 4 سالی که ریاست فدراسیون را بر عهده داشته این کار را انجام داده است و حضور یا عدم حضور در چند ماه منتهی به انتخابات، فرقی برایش ندارد.
تلاش برای جذب مدیران نخبه
قطعاً لازم و ضروری است که مدیران نخبه و تحصیلکرده که آشنایی کاملی با ورزش دارند شانس ریاست فدراسیونها را داشته باشند. در صورتی که این اتفاق رخ دهد همان بیرون ماندهها و کسانی که میدانند با شایستهسالاری جایی برای آنها در فدراسیونها نیست اقدام به هیاهو و سروصدا میکنند اما وزارت ورزش نباید تحت تأثیر این جوسازیها قرار بگیرد. اساسنامه فدراسیونها میتواند نقشی مهمی را در این خصوص بازی کند. این اساسنامه علاوه بر اینکه باید الزامات فدراسیونهای جهانی را مد نظر داشته باشد میتواند اجازه حضور کسانی که هیچ سنخیتی با مدیریت در ورزش ندارند را ندهد.
راه حلی چندضلعی برای نجات فدراسیونها
رسیدن به نقطهای که فدراسیونها توسط مدیران اصلح اداره شوند معادلهای چندوجهی است. همه اضلاع ورزش اعم از رسانهها، اهالی ورزش، اعضای مجمع، وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک در این بین نقش دارند. باید به گونهای پیش رفت که انتخابات فدراسیونها تنها بر اساس شایستهسالاری پیش برود. تنها در این صورت است که میتوان در میادین بینالمللی همچون المپیک موفقیت کسب کرد.برخی فدراسیونها سالهاست دچار رخوت و رکود شدهاند اما رؤسای آنها توانستهاند خودشان را در رأس این فدراسیونها حفظ کنند. علاوه بر اینکه مجمع را به گونهای چینش کردهاند که هیچ کسی به جز خودشان و افراد وابسته در فدراسیون حضور نداشته باشند با دادن باجهای مختلف به اهالی تأثیرگذار رشته ورزشی تحت مدیریتشان فضا را به گونهای پیش میبرند که کسی جرأت رقابت با آنها را در انتخابات فدراسیون نداشته باشد
انتهای پیام/