اخبار
5904
انتقاد از دستیاران به خاطر تعارف با قلعهنویی؟
کادر فنی تیم ملی بر خلاف انتقادات هفتههای گذشته ترکیب مناسبی دارد.
آرمن ساروخانیان: بعد از شکست تیم ملی مقابل قطر در نیمهنهایی جام ملتهای آسیا بخشی از منتقدان بر این باور بودند که نیمکت تیم ملی ضعیف است و قلعهنویی باید در انتخاب دستیارانش تجدید نظر کند. در فوتبال جهان کمسابقه است که در انتقاد از عملکرد فنی یک تیم انگشت اتهام به جای سرمربی به سمت نفرات دوم و سوم نشانه برود. در مخالفت با این ادعا به چند نکته میتوان اشاره کرد.
1- در مراجعه به اصول فوتبال، انتخاب دستیاران از حقوق اولیه سرمربی است. همان منتقدانی که چنین ایرادی را مطرح کردهاند هرگز قبول نمیکنند که در تیمهایشان دستیاری به آنها تحمیل شود و اصرار دارند که کادر را خودشان بچینند.
مهمترین نکته در انتخاب دستیاران شناخت و هماهنگی با نگاه فنی و روحیات سرمربی است. یک همکاری موفق زمانی شکل میگیرد که دستیاران کاملا در اختیار سرمربی باشند و پروژه را در مسیر یکسانی پیش ببرند. دلیل جدایی خداداد عزیزی از کادر فنی تیم ملی هم چیزی جز این نبود که در موارد مهمی با قلعهنویی اختلاف نظر داشت و در جریان جام ملتها هم به آنها اشاره کرد. دستیاران ممکن است در جزئیات نظرات متفاوتی داشته باشند، ولی در نهایت با نگاه کلی سرمربی همعقیده هستند و از آن تمکین میکنند.
2- منتقدان برای تایید نظرشان به سابقه کم دستیاران قلعهنویی در سرمربیگری اشاره دارند، ولی چند درصد از دستیاران پیشتر سرمربی بودهاند؟ در تیمهای ملی مهم دنیا عموما دستیاران شهرت چندانی ندارند و عمده فعالیتشان به عنوان نفر دوم و سوم بوده. یک مربی برای نفر اول بودن باید یک لیدر خوب باشد، ولی این لازمه دستیار بودن نیست. آنها در کادر نقش اجرایی و مشورتی دارند و برای موفقیت در وظایف محولهشان نیازی به نقش لیدری ندارند. تعداد زیادی از دستیاران تا ابد در این نقش میمانند و ترجیح میدهند هرگز سراغ سرمربیگری نروند. آنها ممکن است سرمربی خوبی نشوند، ولی میتوانند یک دستیار درجه یک باشند.
3- قلعهنویی در پاسخ به این انتقاد به رزومه دستیارانش اشاره کرد. مانیکونه در تیم ملی سوئیس دستیار بوده، الهویی سابقه دستیاری قلعهنویی در تیمهای مختلف را دارد و فرد معتمد اوست، مطهری و رضایی سابقه سرمربیگری در لیگ برتر را هرچند در مقاطع کوتاه دارند و تیموریان مربی جوانی است که به دلیل تجربه بینالمللی بالا و سابقه بازی کنار اکثر بازیکنان تیم ملی رابط خوبی بین سرمربی و بازیکنان است.
از منتقدان باید پرسید که منظور از دستیاران قویتر یعنی چه کسانی؟ مربیانی که سابقه طولانی سرمربیگری در لیگ برتر را دارند خیلی بعید است که دستیاری را بپذیرند. مثلا میتوان تصور کرد که گلمحمدی و مجیدی که سابقه قهرمانی لیگ برتر را دارند، دستیار قلعهنویی در تیم ملی شوند؟ حتی با این فرض که آنها دست به این فداکاری بزنند و بتوانند رابطهشان را با قلعهنویی تنظیم کنند، هرکدام نگاه فنی متفاوتی دارند و چنین جمعی نمیتواند خروجی هماهنگی داشته باشد. فوتبالی که قلعهنویی ترجیح میدهد، با فوتبال تیمهای گلمحمدی، مجیدی، الهامی، ربیعی یا حسینی متفاوت است و کسانی که سابقه سرمربیگری طولانی دارند به ندرت دوباره حاضر میشوند که نقش نفر دوم را بپذیرند. کادر فنی تیم ملی با توجه به سطح فنی فوتبال ایران وزن متناسبی دارد و نمیتوان انتخابشان را خارج از قاعده دانست.
4- با نگاه بدبینانه، انتقادات کارشناسان از دستیاران قلعهنویی میتواند دو دلیل عمده داشته باشد. اول اینکه آنها به دلیل روابط دوستانه و تعارفات تمایلی به انتقاد از قلعهنویی ندارند و ترجیح میدهند پیکان انتقاد را به سمت دستیاران نشانه بگیرند. مسئول اول نتایج سرمربی است و برد و باختها به اسم او نوشته میشود. دستیاران در هر تیمی نقش مشورتی دارند، ولی تصمیم نهایی را سرمربی میگیرد و سکان کشتی به دست اوست. حتی اگر سرمربی در انتخاب ترکیب یا تعویضها به حرف دستیارش عمل کرده باشد باز هم عواقب شکست با خود اوست، همانطور که بردها به نام او ثبت میشود. مثلا هیچکس نمیپذیرد که قهرمانیهای قلعهنویی در لیگ برتر به خاطر دستیارانش بوده باشد.
دلیل دوم مطرح کردن چنین انتقادی شاید علاقه به ورود به ساختار تیم ملی باشد. قلعهنویی در اولین تجربهاش در تیم ملی دستیاران و مشاوران زیادی را به مالزی برده بود. آنها با عناوین مختلف کنار تیم ملی بودند و حتی تعدادی از آنها هیچ نقشی در تصمیمات نداشتند. قلعهنویی این بار کادر مختصرتری را انتخاب کرده، ولی موج انتقاداتی که بعد از جام ملتها شروع شده شاید او را مجبور کند که کادرش را گسترش دهد. تبدیل منتقد به موافق در فوتبال ایران سابقه زیادی دارد و این را هم منتقدان خوب میدانند هم سرمربی تیم ملی.
انتهای پیام/