«ایران» سناریوی جدید واشنگتن درخصوص مذاکرات رفع تحریم را بررسی می‌کند

دور جدید بازی «مقصر نمایی»

گروه سیاسی/ موضعگیری اخیر مقام‌های امریکا درباره مذاکرات رفع تحریم‌ها از آغاز یک بازی جدید برای مقصر نشان دادن تهران مبنی بر متوقف شدن این گفت‌وگوها حکایت می‌کند. 2 روز پیش یک مقام ارشد دیپلماتیک امریکا به بن‌بست رسیدن مذاکرات وین را به ممانعت تهران از گفت‌وگوی مستقیم با واشنگتن گره زد و مدعی شد: «بارها گفته‌ایم روش بهتر این است که مشکلات از طریق مذاکرات مستقیم بررسی شود که ایران کماکان آن را رد می‌کند.» این مقام امریکایی در ادامه گزاره دیگری را هم مطرح کرد تا معلوم شود چرا مذاکرات وین در این مرحله با توقف روبه‌رو شده و اتفاقاً مسیر دیپلماسی هسته‌ای با ایران را به انحراف کشانده است. او با بیان اینکه «ما همیشه روش‌هایی برای انتقال پیام به ایران داشته‌ایم تا منظورمان را به نحوی که باعث اشتباه نشود، منتقل کنیم»، به طرح خواسته‌های غیر برجامی امریکا از ایران اشاره کرد و افزود: «ما پیام‌های خود را از طریق ویژه درخصوص تهدیدهای ایران علیه شهروندان امریکا، آزادسازی زندانیان بازداشت‌شده‌مان و حمایت نظامی ایران از روسیه به آنها منتقل می‌کنیم.»
رمزگشایی این موضعگیری‌ها که از چند روز گذشته از سوی «رابرت مالی»، نماینده ویژه امریکا در امور ایران و «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه امریکا نیز به طور ویژه‌ای تکرار و با تعبیر و تفسیرهای گوناگون محافل رسانه‌ای این کشور همراه شده است، به روشنی فاصله میان اتفاقات وین را با آنچه در سخنان ادعایی مسئولان واشنگتن مطرح می‌شود، نشان می‌دهد. از مواضعی که از هفته‌ها قبل و در پی آغاز اغتشاشات ایران سوت توقف مذاکرات رسمی وین را به صدا درآورد و به پیام رسانی‌های نهان امریکا کشیده شد تا سخنان چند روز اخیر امریکایی‌ها که مدعی هستند ایران از مذاکرات سر باز می‌زند، جملگی نوعی تناقض خودخواسته را به نمایش می‌گذارد.
دو پرسش مهم
اینجا دو مسأله جدی مطرح است؛ اول این که چرا مذاکرات رفع تحریم‌ها به عنوان مهم‌‌ترین موضوع در دستور کار ایران و کشورهای طرف مذاکره تحت‌الشعاع ناآرامی‌های داخلی در ایران متوقف و دستخوش تحریف و دگردیسی می‌شود. مسأله دوم این است که واقعیت آنچه در روند تبادل پیام میان تهران و واشنگتن رخ می‌دهد، چیست؟
برای روشن شدن ابعاد ماجرا کافی است به آرشیو اخیر مواضع مسئولان امریکایی رجوع شود. ابتدا به ادعای چند هفته پیش شخص «رابرت مالی» نگاه کنیم؛ جایی که او در آبان ماه گذشته مدعی شد: «وقت‌مان را برای احیای برجام تلف نمی‌کنیم، تحریم‌ بیشتری علیه ایران اعمال می‌شود» اما تنها 3 ماه بعد و همین چند روز پیش در موضعی دیگر اعلام کرد: «بایدن هرگز نگفته که دیپلماسی و امکان رسیدن به تفاهمی با ایران مرده است. در واقع ما بارها و بارها، درست عکس این را گفته‌ایم.» به این ترتیب واقعیتی که تریبون‌های امریکایی در روزهای اخیر از بیان آن طفره می‌روند، این است که مذاکرات ادوار اخیر وین، ایستگاه پایانی از یک مسیر طولانی بود که قرار بود در مدت کوتاهی پیموده شود. اما این امریکا بود که با بروز اغتشاشات در ایران رسماً اعلام کرد توجه خود را از مذاکرات وین برداشته و چتر حمایت خود را بر سر آشوبگران داخلی ایران پهن است. بنابراین مغالطه بزرگ این است که آنها تصمیم گرفتند شانس خود را در پروژه براندازی و تجزیه‌طلبی بیازمایند و وقتی نتیجه‌ای حاصل نشد، درباره آنچه در هفته‌ها و ماه‌های اخیر پیرامون مذاکرات وین گذشته است، به خلاف‌گویی پرداختند.
کتمان واقعیت
نکته مهم دیگری که مقام‌های امریکایی با تردستی آن را کتمان می‌کنند، استراتژی تعیین شده دو طرف برای پروسه مذاکره است. بر مبنای این استراتژی، طرفین قرار بود تنها در چهارچوب موضوع هسته‌ای و تحریم‌های مرتبط مذاکره کنند. این در حالی بود که «بلینکن» چندی پیش این اصل مبنایی را زیر پاگذاشت و مدعی شد «ایرانی‌ها کماکان خواسته‌های فرعی مطرح می‌کنند.» او این سخن ادعایی را در حالی بر زبان آورد که پیش‌تر مقام‌های ایرانی، دستیابی به هر توافق احتمالی در وین را منوط به پایان یافتن پرونده ادعاهای سیاسی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اعلام کرده بودند. واضح بود با در نظر گرفتن نقش نظارتی آژانس بر روند اجرای توافق هسته‌ای، خواسته تهران با آنچه در زمین مذاکرات وین می‌گذشت، ارتباط مستقیم داشت و بر ادعای وزیر خارجه امریکا خط بطلان می‌کشید. اما این خواسته در شرایطی به عنوان یک مانع بزرگ حل پرونده مذاکرات وین عنوان شده که مقام‌های امریکایی خود کوشیده‌اند همکاری متعارف ایران و روسیه به عنوان دو شریک راهبردی را در قالب یک موضوع انحرافی به مذاکرات پیوند بزنند و کشورمان را به یکی از طرف‌های درگیر در جنگ معرفی نمایند. چنان که عملاً این را بارها در ادعاهای خود به صورت عیان اعلام کرده‌اند. بنابراین طبیعی است در حالی که موضوع مستقیم مذاکرات و آژانس از سوی امریکایی‌ها نادیده گرفته شده و خواسته‌ای فرعی معرفی می‌شود، تهران بنا به چه دلایلی باید بابت یک همکاری عادی با یک کشور دوست و همسایه پاسخگوی یکی از طرف‌های مذاکرات هسته‌ای باشد؟
ایجاد و پمپاژ هیاهو
بنابراین اراده دولت و پروپاگاندای رسانه‌ای امریکا  بر این امر استوار شده که واقعیات مذاکره هسته‌ای در این برهه به صورت وارونه بازگو شود. در میدان مذاکره هسته‌ای با آن که مقام‌های امریکایی عملاً در جایگاه تماشاچی نشسته‌اند اما از ابزارها و امکان‌هایی برای پمپاژ و ایجاد هیاهو برخوردار هستند یا این ظرفیت را در خویش می‌بینند که متوقف شدن مذاکرات را متوجه تهران کنند. از این رو چندان جای شگفتی نیست که حتی با وجود این تناقض‌گویی‌های آشکار، تریبون ‌داران غربی بی پروا در سوت شکست بدمند یا آنکه در مرحله حساس این مذاکرات، مدعی شوند که «ما می‌خواهیم مذاکره کنیم اما تهران نمی‌خواهد.»
در این میان نباید فراموش کرد که اقبال دوباره به مذاکره از سوی مقام‌های امریکایی بی تمنا و بی نیاز از اهمیت دستیابی به توافق برای آنها نیست. در واقع امریکایی‌ها که تناقضات خود آن را در مواضع چند هفته و ماه اخیر به نمایش گذاشته‌اند هم فاقد طرح مشخصی برای حل و فصل موضوعات باقی مانده در چهارچوب پرونده هسته‌ای و تحریم‌ها هستند و هم با یک نوع بازی روانی در فکر دوختن کلاهی از این نمد هستند. چه، آنها می‌کوشند از یک سو در صحنه بین‌المللی ایران را مقصر اصلی به بن‌بست رسیدن مذاکرات معرفی کنند و از سوی دیگر بخت خود را بیازمایند تا در صفوف به هم پیوسته و اجماع ملی ایران پیرامون رویکرد جمهوری اسلامی در مذاکرات هسته‌ای تشکیک ایجاد نمایند.
سیاست پرهزینه امریکا
به نظر می‌رسد آنچه ایالات متحده در محاسبات خود پیرامون پیرامون پرونده مذاکرات نادیده می‌انگارد، صبر رو به پایان جمهوری اسلامی است. همین چندی پیش بود که حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه از ایالات متحده خواست تا به رفتار ریاکارانه خود در دفاع نمایشی از شعارهای حقوق بشری پایان دهد. واکنشی که در پی تحریم‌های جدید اروپا و امریکا صورت گرفت و سبب شد تا او تبعات منفی چنین رفتارهای احساسی را برای غرب هزینه‌زا بداند. بنابراین بد نیست امریکایی‌ها یک بار دیگر تدابیری که جمهوری اسلامی ایران در پیشبرد سیاست مقاومت فعال و خنثی‌سازی جنگ روانی به کار گرفته است، مرور کنند و دریابند پایان این مسیر پرفراز و فرود می‌تواند به تحمیل هزینه‌های غیر قابل جبران برای آنها بینجامد.
جستجو
آرشیو تاریخی