درباره بازنمایی تصویر مردم در فیلمهای اجتماعی
هر نقدی سیاهنمایی نیست
هنر
101138

یکی از مفاهیم و مؤلفههای مناقشه برانگیز در سینما بازنمایی تصویر مردم در فیلمهاست و نقدی که همواره برخی به آن تصویر دارند و به بازنمایی تصویر مردم در این فیلمها معترض بوده و آن را مخدوش کردن عزت و جایگاه مردم و تحقیر آنها میدانند و آن را ذیل سیاهنمایی تعریف میکنند.
رضا صائمی - دبیر گروه فرهنگی روزنامه ایران: در واقع این نقدها اغلب برساخته از خوانشی تأویلی و نشانه شناختی از تصویر مردم در فیلمها بود، گرچه نمیتوان آن را نادیده گرفت یا از اساس منکر شد.
چه آنکه فیلمسازان گاهی در پس قصه و لایههای درونی اثر، روایت و تحلیل خود را از یک پدیده یا مسأله در بازنماییهای نمادین فیلمهایشان صورتبندی میکنند تا منتقد یا مخاطب، آنها را از ضمیر ناخودآگاه فیلم کشف و رمزگشایی کند. با این حال به نظر میرسد مناقشهای که بر سر این چالش درگرفته که بعضاً به خشم و هیاهوی ژورنالیستی منجر شده راه افراط پیموده و از یک بدبینی افراطی، یکسونگری و گاه از منظری سیاستزده آمده. نقدهایی که خود، نیازمند نقدند و باید به پرسش گرفته شوند تا سره از ناسره روشن شود. آیا اساساً هر قصه و فیلم و اثری که به نقد یا تحلیل رفتار مردم میپردازد قصد تخریب آن را دارد؟
اگر اینگونه باشد که رشتههای مردمشناسی و جامعهشناسی که از طریق شیوههای مردمنگاری یا آسیبشناسی اجتماعی به رفتارشناسی مردم و جامعه دست میزنند از بنیان ضد مردمیاند. براین مبنا کتابهایی مثل «جامعه شناسی نخبهکشی» علی رضا قلی یا «ما ایرانیان» مسعود فراستخواه یا «خلقیات ما ایرانیان» محمد علی جمالزاده و همه آثار و تألیفات خود انتقادی که نقد فرهنگ عمومی و رفتار توده مردم را دستمایه پژوهش خود قرار دادهاند محکوم به مردم ستیزی هستند نه مردمشناسی!
بله درست است! تفکری در جامعه ما وجود دارد که هر نقص و کاستی در جامعه را به گردن مردم میاندازد. آمار بالای مرگ و میر ناشی از تصادفات جادهای را به رانندگی مردم نسبت میدهد نه مشکلات فنی خودرو و جاده، آلودگی هوا را به خودروهای شخصی مردم ربط میدهد نه ناکارآمدی مدیریت شهری و زیست محیطی. در همین سینما هم هر کس جایزه و سیمرغی نمیبرد یا فیلمش مورد توجه منتقدان قرار نمیگیرد، میگوید من جایزهام را از مردم میگیرم یا برای مردم فیلم میسازم نه منتقدان.
اما همه واقعیت این نیست. مردم نه به مثابه یک توده بیشکل بلکه بهعنوان اقشار و طبقات اجتماعی هویتمند همواره یکی از مهمترین سوژههای پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی بودهاند یا در کوچه و خیابان خودشان به نقد خودشان میپردازند. ما هر روز شاهدیم که خود مردم در محاوره های روزمره به نقد مردم دست میزنند و به این نتیجه میرسند که «از ماست که بر ماست».
مردمی که هم نقد میکنند هم نقد میشوند و در همین دیالکتیک نقادانه به فهم اثربخش و کنشگری اجتماعی دست میزنند. لذا نقد مردم در ذات خود عیب نیست و به اصطلاح ماقبل نقد نیست. هر نقدی به مردم یا فرهنگ عمومی لزوماً به معنای تحقیر مردم نیست. در سینمای مستند چه بسیار آثاری که به نقد یک سنت یا تفکر و آیین غلط قومی و بومی پرداخته اند که قصدشان نه تحقیر که تنبیه و خودآگاهی مخاطب بوده است. نقد رفتارهای پرخطر در مراسم چهارشنبه سوری یکی از مصادیق همین نقد رفتار عمومی است که بیش از همه توسط خود مردم انجام میشود.
در سینمای داستانی هم فیلمهای زیادی بودند که به نقد یک سنت و آداب و عادات اجتماعی و مبتلا به مردم در سطح ملی یا قومی پرداختند. نمونه بارزش فیلم «عروس آتش» خسرو سینایی هم نقدی جدی به بخشی از سنتهای عشیرهای مردم جنوب درباره ازدواج بود اما قصدش نه تحقیر مردم بومی یک منطقه که آگاهیبخشی آنها نسبت به رسمی غلط بود.
فیلمی مثل «عروس آتش» مصداق سینما علیه مردم نیست گرچه برخی از مردم بومی در زمان اکران فیلم نسبت به آن اعتراض کردند. اساساً سینما آینهای است که باید خود را در آن ببینیم.
چه خود وهویت فردی چه خود و هویت جمعی و تاریخی. سینما میتواند تجربه تصویری خودشناسی جمعی باشد و به همین دلیل است که در خوانشهای تأویلی به جامعهشناسی و روانشناسی راه میدهد. مشکل جایی است که برخی میخواهند پشت مردم یا ژستهای مردم سالارانه پنهان شوند تا خصومت و دشمنی خود را با یک فیلمساز یا جریان فیلمسازی از این طریق اعلان کنند. بحث بر سر این است که نقد مردم چه در سطح کلان و ملی و چه در سطح خرد و قومی لزوماً به معنای تخریب و تحقیر و تخفیف آنها نیست که در این صورت هر ابژه و سوژه اجتماعی که در بوته نقد قرار گیرد باید به این سیاه نماییها متهم شود. چنانکه فیلمهای سعید روستایی یا هر فیلمی که فقر و اعتیاد و طلاق و تنفروشی و هر آسیب اجتماعی را به نمایش میگذارد مصداق سیاه نمایی و ضد سینمای ملی و مردمی تعریف میشود.
اگر بپذیریم که ما هم مردمی هستیم که گاهی خطا و اشتباه میکنیم و حتی خرد جمعی هم مصون از اشتباه و خطا نیست، بازنمایی آن در سینما نه تنها محکوم نیست که فرصتی است تا هویت فردی و جمعی خود را در آینه آن ببینیم و ضعف و قوتهای خود را بشناسیم.
نقد مردم یا رفتارها و کنشهای جمعی در فیلمها، سینما علیه مردم نیست، آنچه علیه مردم است عدم صداقت و مصلحتاندیشی و منفعت طلبی فردی و گروهی و جناحی پشت دفاع از مردم است و اینکه تصویری از مردم به نمایش بگذاریم که تصویر مطلوب ماست.
ایران آنلاینانتهای پیام/