محمد کریمی‌ نیا نقاش دیجیتال آرتیست در گفت‌وگو با «ایران»:

«فرش» پرچم دوم ایران است

هنر

109052
«فرش» پرچم دوم ایران است

محمد کریمی‌نیا هنرمندی که در عرصه دیجیتال آرت فعال است و جزو هنرمندان بین رشته‌ای است در نمایشگاه گره، با خلق ۲۸ اثر فرش دیجیتال که به طرز درخشانی میان هنر دیجیتال و زبان تصویری فرش ایرانی حرکت می‌کنند، حضوری شاخص دارد. با این هنرمند انجام داده‌ایم که می‌خوانید

سعیده احسانی راد- روزنانه نگار روزنامه ایران: نمایشگاه «گره» در موزه فرش ایران، با هدف نمایش اولین نسل از فرش‌های دیجیتال و ایجاد پلی میان هنر سنتی و نوآوری‌های معاصر برگزارشد. محمد کریمی‌نیا هنرمندی که در عرصه دیجیتال آرت فعال است و جزو هنرمندان بین رشته‌ای است در این نمایشگاه، با خلق ۲۸ اثر فرش دیجیتال که به طرز درخشانی میان هنر دیجیتال و زبان تصویری فرش ایرانی حرکت می‌کنند، حضوری شاخص دارد. آثار او با استفاده از تکنیک‌های نوین، به شکلی نوآورانه به روایت مضامین تاریخی و فرهنگی پرداخته‌اند و نمونه‌ای از خلاقیتی هستند که سنت را نه به عنوان میراثی ایستا، بلکه همچون ماده‌ای زنده برای تجربه‌های تازه به کار می‌گیرند. به بهانه برگزاری این نمایشگاه گفت‌و‌گویی با این هنرمند انجام داده‌ایم که می‌خوانید.

 

هنر بینارشته‌ای به چه هنری اطلاق می‌شود و هنرمندی که در این عرصه فعالیت می‌کند چه وِیژگی‌هایی دارد؟
هنر بینارشته‌ای به آثاری گفته می‌شوند که بیش از یک رشته هنری را در هنر هم می‌آمیزند تا تجربه جدید و جامعی خلق کنند. این نوع هنر مرزهای سنتی بینِ ‌رشته‌هایی مثل نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی، تئاتر، پرفورمنس، ویدیو آرت، ادبیات و حتی علم و فناوری را درهم می‌آمیزند. در این میان هنرمند بینارشته‌ای با تلفیق مدیوم‌ها و شکستن مرزهای سنتی تجربه چند حسی و نوآورانه‌ای را برای بیان ایده‌ها و مفاهیم پیچیده‌ای‌ که با یک مدیوم هنری به تنهایی قابل بیان نیست ارائه می‌دهد.هدف اصلی هنر بینارشته‌ای گسترش افق‌های هنری و ایجاد تجربیاتی است که به ورای آنچه یک مدیوم هنری به تنهایی قادر به ارائه آن نیست می‌رود. من سال‌هاست در رشته‌های عکاسی، گرافیک، موسیقی، شعر، معماری داخلی و طراحی اکسسوری و چیدمان، ویدیو آرت، انیمیشن و دیجیتال آرت فعالیت کرده‌ام.
 
درباره نمایشگاه گره که در موزه فرش ایران برگزار شد، بگویید.
این نمایشگاه با مجموعه‌ای از ۱۴ اثر نقاشی دیجیتالی، که در ابعاد ۲۷۰*۳۶۰ چاپ شد و هفت اثر حجم کوچک و یک اثر حجم بسیار بزرگ و دو تخته فرش در اندازه ۲۰۰*۲۷۰ که اولین فرش‌های دیجیتالی هستند، شکل گرفت.
در این نمایشگاه که به صورت هنر تعاملی ارائه شده مخاطب نقش فعالی در شکل‌گیری اثر و یا پاسخ به مخاطب درون خود پیدا می‌کند. هنگام وارد شدن به موزه مخاطبان با نصب یک نرم‌افزار در تلفن همراه خود و نگه داشتنش روی هر اثر با فضاهای جدیدی روبه‌رو می‌شوند و از دنیای فیزیکال اثر به جهان دیجیتالی آن پا می‌گذارند.
مخاطبان این امکان را دارند که با نزدیک شدن به اثر جزئیات بیشتری از آن دریافت کنند و به جهان درونی آن سفر کنند. هنر تعاملی به هنرمندان این امکان را می‌دهد تا مخاطب را به شریک فعالی در فرآیند خلق هنری بدل کرده و تجربیاتی را ایجاد کند که منحصربه فرد و شخصی‌سازی شده‌اند. این نوع هنر با استفاده از فناوری، مرزهای بین هنرمند، مخاطب و اثر هنری را درمی‌نوردد و امکان جدیدی را برای بیان هنری و تجربه هنری فراهم می‌کند.
 
چرا در این مجموعه به سراغ فرش رفته‌اید؟
با ارجاع به متنی از فرهاد اکبر‌زاده نویسنده و مترجم درباره این مجموعه شروع می‌کنم، فرش یک قرار جمعی است. اجتماعی از گره‌ها که به تقدیری جمعی شکل‌ داده‌اند. نام این تقدیر جمعی یا عنصر پیونددهنده ارکان فرش را چه می‌توان گذاشت؟ هارمونی، ترکیب‌بندی، ذائقه جمعی یا هویت؟ اصلاً رنگ‌ها و نقش‌ها چگونه کنار هم می‌نشینند و به یک کل شکل می‌دهند؟ کمی که با این پرسش‌ها به فرش فکر کنیم درمی‌یابیم که پای مفهمومی وحدت‌بخش در میان است و به نوعی داریم درباره نوعی زمینه یا کانتکست حرف می‌زنیم. گاهی نام این زمینه را سنت می‌گذارند پس در این‌جا می‌توان گفت فرش بخشی از هویت بصری ماست.
در مجموعه قبلی‌ام به نام توافق پنهان که در زمستان ۱۴۰۲ در خانه هنرمندان ایران به نمایش گذاشته شد موضوع اصلی معطوف به تروماهای فردی و اجتماعی در ناخودآگاه جمعی ما بود که بروز و بازتاب بیرونی‌اش در آثار منعکس شده بود یا دست کم، این مفهوم را هنگام خلق آثار در نظر داشتم. خود این مضمون در اصل موضوع پرداختن به هویت گمشده و جامعه امروز ما و شاید بیرون کشیدن معنایی تازه از زندگی و امید از دل روایت‌ها و نشانه‌های نوستالژیک بود. نمایشگاه «گره» ادامه«توافق پنهان» است، برای یافتن همان امید و هویت از دست رفته طرح مسأله هویت فردی و جمعی این بار به‌واسطه فرش. در این‌جا فرش نه صرفاً یک بهانه، بلکه هویت مشترکی است که ما را به هم گره می‌زند. چیزی که ما را به هم وصل می‌کند امکان مقاومت ما و خود اجتماع ماست. شاید بتوان گفت فرش مفهوم وحدت و پرچم دوم ماست.
 
در مورد طراحی و بافت و اجرای فرش‌های دیجیتال و حجم‌های دیجیتالی توضیح می‌دهید؟
طراحی فرش‌ها با الهام از روایت‌های قومی و منطقه‌ای فرش‌های ایرانی با ترکیبی از نرم‌افزارهای دوبعدی و سه‌بعدی شکل گرفته و بعد از طراحی شکل نهایی خود، بافته شده‌اند.
 متریال این فرش‌ها از جنس پنبه و ابریشم است و اگر شما تلفن همراه خود را روی فرش‌ها نگه دارید یک ویدیو آرت در قالب انیمیشن پخش می‌شود و مخاطب مثل نقاشی‌های دیجیتال این مجموعه می‌تواند به جهان دیجیتال اثر سفر کند. همچنین حجم‌هایی در ابعاد مختلف برگرفته از موتیف‌های فرش‌ها و قالی‌های ایرانی مثل طاووس‌ها طراحی و ساخته شده که طراحی این حجم‌ها به‌صورت دیجیتالی در نرم افزارهای سه بعدی بوده و ساخت این حجم‌ها نیز با استفاده از چاپگرهای خاص سه بعدی صورت گرفته و بعد پروسه نهایی روی آن انجام شده است. این حجم‌ها نیز اولین حجم‌هایی‌اند که با نگه داشتن تلفن همراه به روی اثر وارد دنیای دیجیتالی آن می‌شویم.
 
به عنوان یک هنرمند بینارشته‌ای از کدام رشته‌های هنری و غیرهنری در خلق مجموعه گره استفاده کرده‌اید؟
  فارغ از کانسپت کلی در این مجموعه که هر اثر با نگاهی روایی و داستانی به ادبیات، نمایشنامه‌ها و اتفاقات تاریخی ایران و جهان شکل گرفته در بخش طراحی و اجرا از نرم‌افزارهای دو بعدی و سه بعدی (دیجیتال آرت)، ویدیو آرت در قالب مدیای انیمیشن، موسیقی، عکاسی، طراحی حجم، طراحی فرش و معماری استفاده شده است.
 
جالب شد. در مورد تلفیق این رشته‌ها در آثارتان بیشتر توضیح می‌دهید؟ مثلاً موسیقی با فرش، یا معماری در حجم‌ها و نقاشی‌ها چطور همنشین شدند؟
در اصل این رشته‌ها برای خلق یک اثر هنری واحد با یک همپوشانی دقیق باهم همنشین شدند، من سعی کردم از هر رشته به اندازه و بجا برای خلق این کل، استفاده کنم. مثلاً بخشی از موسیقی ویدیو انیمیشن‌ها را خودم ساخته‌ام یا در آثار از معماری خود موزه فرش الهام گرفته‌ام، یعنی بخش‌هایی از موزه فرش را در نرم‌افزارهای سه بعدی معماری باز‌سازی کردم و در ویدیو انیمیشن‌ها در خدمت کانسپت بکار بردم، موزه فرش ایران که از بناهای مهم قابل‌اعتنا در معماری موزه‌ است و به‌عنوان اولین موزه فرش جهان شناخته می‌شود این‌جا و در این مجموعه به‌عنوان مکان اصلی در نقاشی‌ها و ویدیو آرت‌ها بازخوانی شده است. حجم سیمانی که در فضای بیرونی ورودی موزه وجود دارد شاهکاری است از کامران دیبا که به عنوان مینیمال‌ترین عبادتگاه جهان شناخته می‌شود. جلوی در ورودی این عبادتگاه یا نمازخانه یک جفت کفش فلزی اثر پرویز تناولی و یک حجم به صورت دست فلزی هست که روی آن نوشته شده‌الله و مسیر قبله را از بین شکاف‌های سازه نشان می‌دهد، که اثر منیر فرمان فرمائیان است. در آثار من این اثر هنری به عنوان بخشی از هویت موزه فرش و به احترام این اثر مثلث هنری حضور دارد و به نوعی بازخوانی شده است. حتی از معماری داخلی موزه فرش ایران هم در آثار الهام گرفته شده، مثل حوضچه‌هایی که فرش‌های دوره صفوی در آن‌ به نمایش گذاشته شده‌اند.
در کل سعی کرده‌ام رشته‌ها ی مختلف و روایت‌ها را بجا و اندازه در خدمت مفهوم کلی اثر باهم گره بزنم.
 
در آخر اگر صحبتی در مورد نمایشگاه دارید بفرمایید.
احیای پیوندهای از دست رفته و گره زدن ما به هم، شکستن سکوت میان اثر هنری و مخاطب و به نوعی هنر تعاملی بهانه‌ای برای باهم بودگی به جای مصرف صرف در این مجموعه خاستگاه من بوده که امیدوارم در این باره موفق بوده باشم.

ایران آنلاین
انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار هنر