مدیر دبیرخانه ستاد ملی مدیریت پدیده گرد و غبار از چرایی خاکستری شدن آسمان تهران و البرز گفت؛
هشدارها شنیده نشد؛ تالاب کانون گردو غبار شد
جامعه
109353

در روزهایی که گرد و غبار نفس تهران و چندین شهر مرکزی کشور را گرفته، منشأ بحران نه در خارج از مرزها، بلکه در بیتدبیری نسبت به یک تالاب داخلی نهفته است؛ تالاب صالحیه.
زهرا کشوری - دبیر گروه زیستبوم: در گفتوگویی تفصیلی، بهزاد رایگانی، مدیر دبیرخانه ستاد ملی سیاستگذاری و هماهنگی مدیریت پدیده گرد و غبار، با تشریح دلایل اصلی شکلگیری کانون گرد و غبار در منطقه صالحیه، از اجرای نادرست زهکشها تا کاهش سطح آب زیرزمینی و چرای بیرویه دام، تأکید میکند که همه هشدارها، راهکارها و حتی برنامههای اقدام از مدتها پیش در اختیار دستگاهها قرار گرفته، اما فقدان اراده مدیریتی، بیتوجهی به آیندهنگری و عدم اجرای مصوبات، باعث شد امروز بحران به شکل فیزیکی و محسوس خود را نشان دهد. رایگانی در این گفتوگو از پشتصحنه تصمیمگیریها، موانع قانونی و ضعف اجرای سیاستهای محیط زیستی گفت و مدعی شد که وزارت جهاد کشاورزی و وزارت نیرو مصوبات مربوط به منطقه تالاب صالحیه را اجرایی نکرده اند. روزنامه ایران آمادگی دارد توضیحات احتمالی این دو وزارتخانه را منتشر کند.
اخیراً آسمان تهران و چند شهر دیگر درگیر پدیده گرد و غبار شده است. گزارشها حاکی از آن است که منبع این آلودگی، تالاب صالحیه واقع در حدفاصل کرج و قزوین بوده است. لطفاً درباره سابقه و وضعیت کنونی این تالاب توضیح دهید و بفرمایید که چه برنامههایی برای مقابله با این وضعیت تدوین شدهاند؟
بله، تالاب صالحیه یکی از کانونهای اصلی شکلگیری گرد و غبار اخیر بوده است. برای درک بهتر این بحران، ابتدا باید به سابقه این منطقه اشاره کنم. در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰، این منطقه (کانون گرد و غبار) یک ناحیه مرطوب محسوب میشد. سطح آب زیرزمینی بالا بود و پوشش گیاهی نسبتاً مناسبی، بویژه گونههای مقاوم به شوری، در آنجا وجود داشت. اما بهدلیل وجود زمینهای کشاورزی در اطراف این منطقه، چه از سمت نظرآباد و چه بوئینزهرا، آبیک و اشتهارد و نگرانی از شور شدن خاکهای زراعی به دلیل بالا بودن تراز آبهای زیرزمینی، جهاد کشاورزی در آن زمان اقدام به اجرای یک سیستم زهکشی وسیع در سمت قزوین کرد. وقتی این زهکشی پیاده میشود، به این نتیجه میرسند زمانی کارآمد است که بتواند خود را به رودخانه شور برساند. بنابراین زهکش در سالهای ۸۴ و ۸۵ گستردهتر میشود. در نهایت، زهکش را به رودخانه شور در محدوده اشتهارد میرسانند تا از تخریب زمینهای کشاورزی جلوگیری شود.
و این اقدام چه تبعاتی به همراه داشت؟
اجرای این زهکش، علیرغم اهداف اولیه، پیامدهای اکولوژیکی گستردهای بهدنبال داشت. اول اینکه این زهکش دقیقاً در مسیر پخش طبیعی سیلابها ایجاد شد و همین مسأله باعث قطع جریانهای هیدرولوژیکی فصلی شد؛ جریانهایی که تا پیش از آن باعث تغذیه آبخوانها و آبیاری طبیعی منطقه و دشت میشدند. دوم اینکه خود زهکش باعث تخلیه آب زیرزمینی و افت شدید سطح آن شد. طبق بررسیها، تراز آب زیرزمینی در آن منطقه حدود ۱.۲ متر کاهش یافته است. از سوی دیگر، در همان بازه زمانی، چرای شتر بهطور بیرویه در منطقه شدت گرفت. گونههای گیاهی باقیمانده، که عمدتاً بوتهای بودند، بهدلیل این چرای مفرط حذف شدند و در نتیجه منطقهای بیابانی، وسیع، خشک و بدون پوشش گیاهی شکل گرفت. اکنون این بیابان بهوضوح از کنار جاده قزوین به سمت کرج و تهران قابل رؤیت است؛ شما حتی با چشم غیرمسلح میتوانید گرد و غبار بلندشده از آن ناحیه را مشاهده کنید. امسال هم که خشکسالی مزید بر علت شده است، جریانهای هیدرولوژیکی قوی نبودند و این موضوع بهشدت تشدید شده است.
آیا در سالهای اخیر مطالعاتی برای مقابله با این بحران صورت گرفته است؟
بله، دبیرخانه ستاد ملی مقابله با گرد و غبار طی سه سال گذشته مطالعات جامعی انجام داده است. در این مطالعات، منشأ دقیق گرد و غبار، سازوکارهای تأثیرگذار از جمله نقش زهکشها، چرای بیرویه و حتی ساختار جریان باد بررسی و تحلیل شدهاند. مشخص شده که یکی از اقدامات کلیدی برای احیای این منطقه، یا حذف کامل کانال زهکشی یا اصلاح مهندسی آن توسط وزارت جهاد کشاورزی است. حتی نقشههای مهندسی لازم برای اجرای زیرگذر یا روگذر برای عبور آب (در صورتی که کانال حذف نشود) و نیز کانالکشیهای مکمل طراحی شده است.
همچنین وظایف دستگاههای مختلف از جمله وزارت جهاد کشاورزی، وزارت نیرو و سازمان منابع طبیعی مشخص و به آنها ابلاغ شده است. برای مثال، جهاد کشاورزی باید نسبت به اصلاح یا حذف زهکشها اقدام کند، سازمان منابع طبیعی مسئولیت مدیریت چرای دام را بر عهده دارد و وزارت نیرو موظف است حقابه تالابها را تأمین کند. میخواهم بگویم که ما هم مسأله را بهخوبی میشناسیم و هم راهکارهای آن را میدانیم، اما متأسفانه اقداماتی که باید انجام میشد، صورت نگرفته است و خشکسالی نیز این مسأله را تشدید کرده است. کشور ما از پنج سال پیش دچار خشکسالی شده و امسال این خشکسالی در شدیدترین حالت خود قرار دارد؛ یعنی امسال با محدودیتهای طبیعی جدی مواجهیم. همچنین جریانهای بادی که پیشتر کمتر مشاهده میشد، اکنون در بخش شمالی ایران شکل گرفتهاند و وزش باد را افزایش دادهاند. به عبارت دیگر، هم خشکسالی داریم، هم فرسایش خاک، و همزمان سرعت جریانهای بادی افزایش یافته که فرسایش خاک را تشدید کرده است.
چه زمانی تکلیف دستگاههایی مثل وزارت نیرو و جهاد کشاورزی درباره تالاب صالحیه ابلاغ شده است؟
متأسفانه مشکلی که در کشور ما وجود دارد، این است که تا یک مسأله به مرحله بحران نرسد، واکنشی جدی نسبت به آن نشان داده نمیشود. برنامههایی که تدوین شده بودند، بیش از یک سال است که به دستگاهها ابلاغ شدهاند. اما در دورهای که وضعیت بارش نسبتاً مناسب بود و گرد و غبار محسوس نبود، دستگاهها یا موضوع را نادیده گرفتند یا آن را در اولویت قرار ندادند. الان که دچار مشکل شدیم، همه دستگاهها به تکاپو افتادهاند که باید چه کار کرد! در صورتی که در دل بحران نمیشود بلافاصله اقدام کرد. باید در شرایطی که وضعیت مناسب است، برای چنین روزی برنامهریزی کرد.
آیا برنامههای ابلاغشده ضمانت اجرایی دارند؟
ببینید، معذوریتهایی وجود دارد. مثلاً اگر من از وزارت نیرو بخواهم که آبی را که برای زمینهای کشاورزی منتقل کرده و عدم تخصیص آن باعث نارضایتی کشاورزان و ایجاد مسائل حاشیهای میشود، به منطقهای بیابانی که حالت شورهزار دارد اختصاص دهد، طبیعتاً این موضوع در زمانی که بحران حاد نیست، اولویتبندی میشود و گفته میشود: «الان که مشکلی نداریم، بهتر است آب به مناطقی منتقل شود که بیشتر نیاز دارند.»
تکالیف به دستگاهها اعلام شده و آنها موظف هستند گزارشهای اقدامات خود را بهصورت سهماهه، ششماهه و سالیانه به دبیرخانه ارسال کنند تا ما بتوانیم نظارت داشته و مطابق آنها پیگیریهای لازم را انجام دهیم. این فرآیند در دبیرخانه بهصورت مستمر انجام شده است؛ برنامهها و تکالیف مشخص شده و خواسته شده، اما اقدامات لازم که باید انجام میشد، تاکنون انجام نگرفته است.
از سوی دیگر، برخی دستگاهها حتی با تحلیلهای علمی انجامشده موافق نیستند. برای مثال، جهاد کشاورزی هنوز هم نمیپذیرد که این زهکش نقشی جدی در بیابانی شدن منطقه داشته است. آنها این زهکش را صرفاً برای تخلیه آب اضافی زمینهای کشاورزی میدانند، در حالی که ما شواهد علمی داریم که نشان میدهد این زهکش هم باعث افت سطح آب زیرزمینی شده و هم جریانهای سطحی سیلابی را قطع کرده است. همچنین بعضی از اقدامات، بسیار هزینهبر هستند؛ یعنی پرکردن کانالی که بیش از ۳۰ کیلومتر طول دارد، عملیات عمرانی بسیار بزرگی میخواهد. برای این پروژه باید بودجه دیده شود. بنابراین، صرف مصوب کردن یک برنامه و گفتن «باید انجام شود» به نتیجه نمیرسد؛ مگر اینکه مسئولان همرأی و همنظر باشند و از قبل برنامهریزی کرده باشند. چون بدون برنامه نمیشود کانالی به این وسعت را از بین برد. باید برنامهریزی کنند، بودجه اختصاص دهند و حل آن را در اولویت قرار دهند.
شما در مطالعات کارشناسی، راهکار حذف کانال را به وزارت جهاد کشاورزی ارائه دادهاید؛ چرا این نظرات کارشناسی پذیرفته نشد؟
تمام نظرات کارشناسی در جلسات مربوطه ارائه شدهاند، اما تا زمانی که مسئولان ذیربط به این باور نرسند که این راهکار مؤثر است یا کارشناسان مشاور آنها به اشتباه بودن رویکرد پیشین اذعان نکنند، چنین مصوبهای در اولویت اجرایی آن دستگاه قرار نمیگیرد.
یعنی در واقع، برنامههای اعلامشده توسط دبیرخانه، ضمانت اجرایی ندارد؛ فقط یک توصیه است. وزارت نیرو میگوید من آب ندارم، جهاد کشاورزی هم میگوید اقدامات من درست بوده است!
میتوانیم بهصورت کلی چنین چیزی را بگوییم. بویژه باید تأکید کنم در زمانهایی که خشکسالی بهشکلی نیست که با پدیده گرد و غبار روبهرو شویم، رویدادهای گرد و غبار معمولاً هر چند سال یکبار در کشور بحرانی میشود. ما این جلسات، مصوبات و تکالیف را سال گذشته داشتیم. در آن زمان اصلاً این ایده با هیچ استدلالی پذیرفته نمیشد. وقتی شرایط مثل الان پیش میآید و همه در گرد و غبار غرق میشوند، تازه میپرسند حالا برنامه کجاست؟ در حالی که هم مسأله شناخته شده و هم راهکار توسط بهترین کارشناسان ارائه شده است. حتی برنامه اقدام از قبل وجود داشته و مصوب شده است.
قبلاً علی سلاجقه، رئیس پیشین سازمان حفاظت محیط زیست، خواستار ایجاد یک کمیته برای حل بحران صالحیه شده بود. آیا آن کمیته شکل گرفت؟
بله. ما در دبیرخانه ستاد، کارگروههای متعددی از جمله «کارگروه تخصصی ملی مقابله با گرد و غبار» تشکیل دادهایم که مدیران کل ۱۵ دستگاه در آن عضویت دارند. مستندات و گزارشها در این جلسات ارائه میشود. سازمان محیط زیست نیز نقش نظارتی ایفا میکند و در صورت عدم اجرای مصوبات، موضوع را به مراجع بالاتر از جمله بازرسی و تحقیق و تفحص مجلس اعلام میکند. مثلاً در این موضوع، سازمان منابع طبیعی همراه است اما جهاد کشاورزی به تکالیف نقد دارد.
ضمانتی که بتواند بودجه مورد نیاز را از دستگاهها و یا دولت برای حل مسأله صالحیه تأمین کند، در برنامهها چگونه دیده میشود؟
سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان ناظر است. وقتی مصوبه تصویب میشود، سازمان محیط زیست بارها اجرای آن را پیگیری میکند، به دستگاهها نامهنگاری میکند و از آنها میخواهد مستندات را ارسال کنند. وقتی کار توسط دستگاهها انجام نمیشود، به بازرسی گزارش داده میشود. موضوع به تحقیق و تفحص مجلس میرسد. آنها ورود میکنند. مجلس از دستگاهها میخواهد تا مستندات خود را ارائه کنند. میخواهم بگویم که ساختار تصمیمگیری و نظارت مشکلی ندارد، اما آنچه ما با آن مواجهیم، نبود اراده مدیریتی برای اجراست. تا زمانی که مدیران کل دستگاهها اراده نکنند و اجرای مصوبات را در اولویت قرار ندهند، اتفاقی نمیافتد. پارسال، وقتی گرد و غبار محسوس نبود، کسی اجرای برنامهها را جدی نگرفت. مسئولان به این نتیجه رسیدند که الان زمان اجرا نیست یا بودجه لازم را ندارند. اما امسال که شرایط بحرانی است، همه میپرسند برنامهها کجا هستند؟ در حالی که باید آن اقدامات، سال گذشته انجام میشد.
انتهای پیام/