بوگدانوف، ایران و سیاست خاورمیانه روسیه

دکتر  احمد لاشین

دکتر  احمد لاشین

سیاست

109800
بوگدانوف، ایران و سیاست خاورمیانه روسیه

دکتر  احمد لاشین، استاد مطالعات ایران در دانشگاه عین‌الشمس مصر در یادداشتی نوشت: استعفای میخائیل بوگدانوف، دیپلمات باسابقه روس، لحظه‌ای تعیین‌کننده در مسیر سیاست خارجی روسیه، بویژه در قبال خاورمیانه به شمار می‌رود. نام او سال‌ها با دیپلماسی دقیق، منعطف و واقع‌گرایانه مسکو در منطقه گره خورده بود. از قاهره تا تل‌آویو، از بیروت تا صنعا، بوگدانوف صرفاً حامل پیام‌های کرملین نبود؛ بلکه اغلب نقش معمار و مذاکره‌کننده‌ای کلیدی را ایفا می‌کرد که در شکل‌دهی مواضع روسیه و برقراری توازن‌های حساس منطقه‌ای نقش‌آفرین بود.

ایران آنلاین: او به دلیل شناخت عمیق از تحولات خاورمیانه و برخورداری از شبکه‌ای گسترده از ارتباطات شخصی با بازیگران مختلف منطقه، توانسته بود نقشی فراتر از حدود رسمی دیپلماتیک ایفا کند. از این رو، برکناری اش را نمی‌توان صرفاً تغییری اداری تلقی کرد، بلکه باید آن را لحظه‌ای استراتژیک در سیاست خارجی روسیه دانست که می‌تواند پیامدهایی فراتر از انتظار داشته باشد.
با این حال، باید میان جهت‌گیری‌های راهبردی کلان و ابزارهای اجرایی در سیاست خارجی روسیه تمایز قائل شد. منافع اساسی مسکو در خاورمیانه- از جمله حفظ نفوذ در سوریه، ایجاد توازن در روابط با ایران و اسرائیل، و گسترش همکاری با کشورهای خلیج فارس- در کوتاه‌مدت دچار تحول نخواهد شد. اما سبک، ریتم و دینامیسم حضور روسیه در منطقه احتمالاً دستخوش تغییر خواهد شد؛ تغییری که بیشتر به نوع مدیریت و سطح انعطاف‌پذیری در مواجهه با مسائل پیچیده منطقه‌ای بازمی‌گردد.
در شرایطی که روسیه به دلیل جنگ در اوکراین بیش از پیش درگیر مواجهه با غرب است و به دنبال تقویت جایگاه خود در جنوب جهانی می‌گردد، انتظار می‌رود سیاست خاورمیانه‌ای‌اش نیز ماهیتی واکنشی‌تر پیدا کند. بویژه با غیبت چهره‌ای کاریزماتیک و باتجربه مانند بوگدانوف، که از آزادی عمل بالا و شناختی عمیق در مورد  دینامیک‌های منطقه‌ای برخوردار بود.
درخصوص روابط روسیه با ایران نیز، استعفای بوگدانوف ممکن است مسیر تغییراتی تدریجی را هموار کند. او طی سال‌ها توانسته بود میان شراکت راهبردی با تهران و حفظ روابط کاربردی با کشورهای عربی و اسرائیل تعادل ظریفی برقرار کند. اما با رفتن او، ممکن است شاهد تقویت دو گرایش متفاوت در سیاستگذاری روسیه باشیم:
از یک سو، گرایشی نزدیک به نهادهای امنیتی و نظامی- به‌ویژه وزارت دفاع و سرویس امنیت فدرال- که روابط عمیق‌تری با ایران، بویژه در حوزه‌های نظامی و اطلاعاتی دارند. این رویکرد می‌تواند به افزایش سطح همکاری‌های عملیاتی و فنی میان مسکو و تهران منجر شود. و از سوی دیگر، احتمالاً در گفتمان متوازن وزارت خارجه که بوگدانوف نماینده آن بود و نقش مهمی در تعاملات با کشورهای خلیج فارس، مصر و اسرائیل داشت، خلأیی به وجود آید. چنین تحولی می‌تواند بر جایگاه روسیه به‌عنوان یک میانجی مورد اعتماد تأثیر منفی بگذارد.
از سوی دیگر ممکن است در دوره پیش‌رو، نقش چهره‌های تازه‌نفس و یا شخصیت‌های امنیتی با رویکردی سخت‌گیرانه‌تر پررنگ شود؛ مسأله‌ای که با افزایش هماهنگی تاکتیکی با ایران، می‌تواند حاشیه مانور دیپلماتیک روسیه در پرونده‌هایی مانند یمن و لبنان را کاهش دهد؛ حوزه‌هایی که بوگدانوف در آنها به خوبی هنر مدیریت تضادها را می‌دانست.
در مجموع، هرچند رابطه با ایران همچنان یکی از ارکان ثابت سیاست منطقه‌ای روسیه خواهد ماند، اما غیبت بوگدانوف می‌تواند این رابطه را از توازن خارج کرده و به سمتی یک‌جانبه سوق دهد. در نهایت، می‌توان گفت غیبت میخائیل بوگدانوف نشانه‌ای از احتمال تغییر در شیوه اجرای سیاست خاورمیانه‌ای روسیه است، نه لزوماً در جهت‌گیری کلان آن. منافع پایدار مسکو در منطقه به‌سادگی تغییر نخواهد کرد، اما نوع برخورد با تحولات، توازن‌های دیپلماتیک و ابزارهای اعمال قدرت، ممکن است دچار تحولی جدی شود؛ تحولی که باید آن را با دقت و حساسیت رصد کرد.


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار سیاست