سیدمحمد بهشتی در کتاب توسعه در تاریکی دریچهای تازه به فهم توسعه میگشاید
«توسعه در تاریکی»؛ کتابی مبتنی بر مبانی اصیل فرهنگ ایرانی
فرهنگ
119835
تأکید بنیادین سیدمحمد بهشتی در کتاب توسعه در تاریکی معطوف به سرزمین ایران و توسعه مبتنی بر مبانی اصیل فرهنگ ایرانی است. او در توصیف این نکته به تفاوت زمین با زمینه اشاره دارد و معتقد است زمین همان چیزی است که با حس لامسه میتوانیم آن را حس کنیم.
حسن محرابی - پژوهشگر فرهنگ: نام سید محمد بهشتی در اوایل دهه ۶۰ با تأسیس بنیاد سینمایی فارابی و بنیانگذاری جشنواره فیلم فجر بر سر زبانها افتاد. بهشتی که در دهه ۵۰ در رشته معماری دانشگاه ملی (شهید بهشتی) تحصیل کرده بود، در دولت هفتم و سال ۱۳۷۶ قدم به سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گذاشت و با عنوان معاون وزیر و رئیس سازمان، خدمت در عرصه فرهنگ را تداوم بخشید. تأسیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و آغاز روند ثبت جهانی آثار تاریخی از دیگر اقدامات اوست. بهشتی در دهه ۸۰ از مسئولیتهای اجرایی فاصله گرفت و بیشتر وقت خود را معطوف به تحقیق و پژوهش و تألیف مقالات و کتاب کرد. از جمله آثار او میتوان به «مسجد ایرانی: مکان معراج مؤمنین»، «معماری چیست؟»، «شیراز شعر شهر»، «شیخ بهایی و توپ مروارید»، «احیای طهران: تأملی در ارتقای کیفی بافتهای تاریخی» و «ایران کجاست و ایرانی کیست» اشاره کرد. «توسعه در تاریکی» با عنوان فرعی «توسعه در ترازوی فرهنگ» تازهترین کتاب سید محمد بهشتی است که انتشارات روزنه آن را منتشر کرده است.
اکتفا به زمین و امتناع از زمینه
سید محمد بهشتی هسته اصلی محور کتابش را اینگونه توضیح میدهد:«بیش از یکونیم سده است که آبادانی مهمترین دغدغه نظام حکمرانی و مدیریتی این سرزمین بوده و برای نزدیک به هفت دهه نیز ثروت حاصل از فروش نفت به کمک تحقق رویای آبادانی آمده است. علیرغم تمامی کوششها بعید میدانم امروزه کسی ایران را کشوری توسعهیافته بداند. خصوصاً اگر از خسارتهای وارده بر اثر کنش این دوران چشم نپوشیم و آنها را در ترازوی هزینه - فایده بگذاریم.» به اعتقاد بهشتی روند در سودای توسعه دویدن و نرسیدن، تغییر نمیکند مگر آنکه زمینه طبیعی و تاریخی و فرهنگی ایران مدنظر قرار گیرد؛ چیزی که بهزعم او کاملاً مغفول مانده است. او معتقد است اکتفا به زمین و امتناع از زمینه، مهمترین ابتلایی است که مدیران و برنامهریزان در ایران بخصوص در هفت دهه اخیر بدان دچار بودهاند و «اگر همچنان قصد زیستن در ایران را داریم، راهی نیست جز آنکه دوباره به مطالعه تجربه تاریخی زیست در این سرزمین پررمز و راز بپردازیم.» ورود بهشتی به بحث توسعه در این کتاب از دریچه «میراث فرهنگی» است. به باور او «میراث محدود به آثار و رسوم و سنتهای قدیمی یک جامعه یا ملت نیست، بلکه هر گونه اثر و نشانه تعامل تاریخی انسان با محیط در همه مراتبش را در برمیگیرد. به این اعتبار، یک پدیده وقتی ارزش قرار گرفتن در زمره میراث را مییابد که دلالتی بر پیوند انسان به روزگاران را داشته باشد.»
تأکید بنیادین بهشتی در این کتاب معطوف به سرزمین ایران و توسعه مبتنی بر مبانی اصیل فرهنگ ایرانی است. او در توصیف این نکته به تفاوت زمین با زمینه اشاره دارد و معتقد است زمین همان چیزی است که با حس لامسه میتوانیم آن را حس کنیم. زمینه را اما با چشممان میتوانیم ببینیم. زمینه در روشنایی به ما نشان میدهد که هر جایی کجاست؟ فرق زمان با زمانه چیست؟ ما زمان را با حس لامسه هم میتوانیم ببینیم اما زمانه آن چیزی است که در روشنایی با چشم میتوان دید. اما کدام چشم؟ نه چشم سر. زمین و زمان آن چیزی است که در دوره معاصر ما خیلی به آن پرداختیم. ما سازمان زمینشناسی، سازمان هواشناسی، مرکز آمار، سازمان ژئوفیزیک داریم. ما قبلاً اینها را نداشتیم؛ یعنی تا دهه ۴۰ خورشیدی اینها را نداشتیم. امروز سازمان نقشهبرداری داریم و اطلاعات زیادی راجع به زمین سرزمینمان داریم اما زمینه سرزمینمان را دیگر بهجا نمیآوریم. در صورتی که قبل از اینکه این نهادها را داشته باشیم، ما زمین سرزمینمان را خیلی نمیشناختیم ولی زمینه سرزمینمان را خوب میشناختیم. وقتی محیط را نمیشناسیم، احساس میکنیم هر آنچه در پیرامونمان هست به اشتباه در آنجا واقع شده تا سد راه ما شود و ما نمیتوانیم در آن سرزمین زندگی کنیم. با همین تلقی همه منابع و ثروت در اختیار را صرف رفع غلطهای سرزمین یا جبران کوتاهی گذشتگان در انتخاب این سرزمین برای سکونت کردهایم و مترصد روزی هستیم که دشت کویر و دشت لوت را به کمک دریای خزر و خلیج فارس تبدیل به دریاچه کنیم، کوههای البرز یا زاگرس را که مهمترین عامل خشکی میانه فلات است از سر راه برداریم و یا آب کارون را برای پرورش مرغابی به یزد منتقل کنیم، ابرها را بارور کنیم و آب حاصل از بارش را به جای جذب شدن در زمین، پشت سدهایی که ساختهایم در زیر آفتاب انبار کنیم.
کتاب «توسعه در تاریکی» بر بهرهگیری از فرهنگ بومی در توسعه تأکید دارد، زیرا تجربه تاریخی مرم این سرزمین شامل فناوریها و تکنیکها، آیینها و مناسک و سایر نمودهای فرهنگی باید برای برنامهریزی در حوزه توسعه در دسترس قرار گیرد. رویههای فرهنگی، سنتها و ارزشهای مردمان بومی میتوانند نقش حیاتی و مثبتی در پیشرفت جامعه ما داشته باشند. متأسفانه فرهنگهای بومی سرزمین ما در معرض خطر انقراض قرار دارند. آنها از چهارچوبهای تصمیمگیری و سیاستگذاری، کنار گذاشته شدهاند و در معرض نابودی قرارگرفتهاند یا به عنوان فرهنگهای تاریخ گذشته، ابتدایی، نامربوط و چیزی که باید ریشهکن یا دگرگون شود، تلقی شدهاند، بنابراین ضرورت دارد این فرهنگها احیا شوند. در همه سرزمینها، فرهنگ بومی یا به تعبیر سید محمد بهشتی «زمینه» یک ابزار ارتباطی بنیادین است و با سرزمین یا منطقهای که به طورسنتی توسط مردم بومی اشغال شده است، مرتبط است. این یک جزء اساسی از هویت جمعی و فردی فرد است و بنابراین حس تعلق و اجتماع را فراهم میکند. وقتی فرهنگ بومی میمیرد، آن حس اجتماع آسیب میبیند. ارزش دانش سنتی، غیر قابل انکار است. زیرا دانش سنتی و منابع سنتی از زمانهای بسیار قدیم توسط جوامع بومی و محلی با استفاده از قوانین عرفی که در کیهانشناسی معنوی ریشه دارند، مدیریت شدهاند. متأسفانه تاریخ این کشور گواهی میدهد که در گذشته بخش زیادی از دانش سنتی، از جمله قوانین عرفی و فرهنگ عامه، توسط استعمارگران و کشورهای پسااستعماری تضعیف و نابود شده است، بنابراین احیا آنها دارای اهمیت است.
ثروت ما تشنگی است
به عنوان یک نمونه ملموس و اجرایی میدانیم که غذای سنتی طول عمر را افزایش میدهد. اکنون در برنامهریزیهای توسعه مشخص شده است که سلامت کلی، رفاه و تداوم فرهنگی مردم بومی مستقیماً با توانایی آنها در مصرف غذاهای سنتی و ادامه شیوههای غذایی سنتی خود مرتبط است. این درک منجر به درخواستهایی از دولتها برای گنجاندن فرهنگ در توسعه کشاورزی پایدار، سیستمهای غذایی و دیگر شیوهها، سیاستها و برنامههای توسعه است، زیرا به رفاه مردم بومی احترام گذاشته و از آن حمایت میکنند. از این رو کتاب «توسعه در تاریکی» به قدردانی از ارزش و پتانسیل دانش سنتی در حوزه توسعه تأکید دارد. در ارتباط با همین نکات، بخش مهمی از کتاب به توصیف ارزش و اهمیت آب به عنوان یک عامل مهم و بنیادین توسعه اختصاص یافته است. سید محمد بهشتی در یکی از سخنرانیهایش در این خصوص میگوید:«من اخیراً تعبیری از آقای فاضلی شنیدم که به نظرم تعبیر حکیمانهای است. ایشان فرمودهاند واحد آب در ایران میلیارد مترمکعب نیست، بلکه قطره است. در بخشی از کتاب «توسعه در تاریکی» به خاطرات و روزنگارهای ناصرالدین شاه اشاره کردهام. او اظهار ناراحتی میکند که در تهران مدتی است باران نباریده، هوا خشک شده، گرد و غبار زیاد شده و نسبت به احوال رعایا و اینکه محصولاتشان چه میشود، اظهار نگرانی میکند؛ تا اینکه یک روز در خاطراتش میگوید:«امروز در دماوند کلاهک ابر دیدم، فردا تهران باران میبارد. در یادداشت بعدی میگوید:«سحر که از خواب برخاستم از خدمه پرسیدم باران شروع شد؟ گفتند بله، نیمه شب شروع شد. ناصرالدین شاه به حیاط میرود و دستش را رو به آسمان میگیرد و قطرات باران روی دستش میریزد و میگوید هر قطرهاش یک اشرفی میارزد. من به جمله آقای فاضلی این جمله را هم اضافه کنم که واحد اندازهگیری آب در ایران میلیارد مترمکعب نیست، قطره است و هر قطرهاش هم یک اشرفی میارزد. آب برای ما حکم لیلی را دارد و ما حکم مجنون. از نسبت لیلی و مجنون است که قنات پدید میآید. از نسبت لیلی و مجنون است که یزد پدید میآید. از نسبت لیلی و مجنون است که ایران تبدیل میشود به تنها کشوری در عالم که قبل از اختراع یخچال، آنها یخچال ساخته بودند. از نسبت لیلی و مجنون است که باغ فین و باغ شازده ماهان و دیگر باغات ایرانی پدید آمدهاند. بدین ترتیب است که متوجه میشویم که ثروت ما تشنگی است. تمدن ایران از آغازش تا سال ۱۳۳۵ رکن اصلیاش تشنگی است. تشنگی عیب ما نیست. تشنگی معادلش را میتوان عاشقی نام نهاد. از سال ۱۳۳۵ رکن اصلی آب میشود و ما از این زمان بلاهایی که اینک عاقبتش را شاهد هستیم به سر خود میآوریم.»
اول چراغ را روشن کنید
در مورد انتخاب عنوان «توسعه در تاریکی» سیدمحمد بهشتی چنین توضیح داده است:«در تاریکی عمل کردن یعنی چه؟ یعنی اینکه فرض این کشور مثل یک اتاق است. همه چراغها را خاموش میکنید و اتاق را در تاریکی قرار میدهید. فردی میگوید یک چیزی وجود دارد به اسم ماشین لباسشویی و خیلی تکنولوژی پیشرفتهای است، ما هم که الحمدلله پول نفت داریم، برویم و این ماشین لباسشویی را بخریم. در را باز میکنیم و با زحمت آن را داخل اتاق هل میدهیم. فرد دیگر نردبان خیلی بلندی را میبیند و میگوید این خیلی به درد میخورد. آن را هم میفرستند داخل اتاق! همینطوری بدون منطق و برنامهریزی یک چیزهایی را به داخل اتاق میفرستند. وقتی چراغ روشن بشود، میبینیم این وسایل همه تلنبار شدهاند روی یکدیگر و عامل خسارت شدهاند؛ به گونهای که دیگر کسی باور نمیکند بتواند این اتاق را سر و سامان داد. این توسعه در تاریکی است. همه قربةالیالله این کارها را میکنند، اما فقط یک اشتباه کوچک مرتکب شدهاند، آن هم اینکه اول چراغ را روشن نکردهاند. چون اگر چراغ را روشن میکردند، میفهمیدند هر چیزی باید سر جای خودش قرار بگیرد. همچنین ما باید از داخل این اتاق بگوییم چه چیزی لازم داریم، نه از بیرون اتاق، به داخل چیزهایی بفرستیم. در چنین وضعیتی ما چیزهای زیادی داریم ولی به آنها نیاز نداریم. در مقابل چیزهایی هم که نیاز ماست، نداریم. به خاطراینکه در تاریکی نگاه میکنیم.»
انتهای پیام/