طرح برخورد با سارقان از سوی پلیس پایتخت اجرا شد؛
دستگیری ۷۰ بزهکار با کلکسیونی از جرائم
جامعه
126052
آخرین طرح کارآگاهان پلیس آگاهی تهران با دستگیری ۷۰ سارق و مجرم خشن در حالی به پایان رسید که برخی از متهمان کلکسیونی از جرایم و حتی قتل در کارنامه سیاه خود دارند.
مرضیه همایونی - گروه حوادث: صبح دیروز سردار علی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ، با تأکید بر اینکه اولویت قاطع پلیس برخورد با سارقان و مجرمان خشن است، گفت: «در دو سه روز گذشته با اقدامات فنی و میدانی ۷۰ سارق و قاپزن حرفهای که در مناطق مختلف پایتخت اقدام به سرقت میکردند، شناسایی و دستگیر شدند. در بازرسی از مخفیگاه این افراد دو قبضه سلاح جنگی، ۳۵۰ دستگاه تلفن همراه مسروقه و مقادیر دیگری از اموال سرقتی کشف و ضبط شد که تحویل مالباختگان خواهد شد.
وی در خصوص آمار وقوع جرم در پایتخت گفت: «برخلاف برخی تصورات، میزان سرقتها افزایش نیافته است. در مقایسه با سال گذشته، وقوع سرقتهای به عنف و خشن حدود ۴۵ تا ۴۶ درصد کاهش یافته است. افزایش آمار دستگیریها به دلیل اقدامات هدفمند و کشفیات بیشتر پلیس است. بسیاری از پروندههای فعلی مربوط به پروندههای رسوبی و سنوات گذشته است که ما اجازه نمیدهیم حق مردم ضایع شود و با تلاش همکارانم، اموال مالباختگان حتی پس از چند سال کشف و به آنان بازگردانده میشود.»
وی افزود: «در حوزه جرایم مهم مانند سرقت منزل، زورگیری، سرقت خودرو و موتورسیکلت، بیش از ۳۰ درصد کاهش وقوع داشتهایم و در جرایم خرد نیز کاهش حدود ۱۸ درصدی ثبت شده است.»
سارقی که مدعی است ۴ نفر را کشته
معروف به مافی است و یکی از خطرناکترین تبهکاران پایتخت به حساب میآید.
مافی یعنی چی؟
همان مخفف مافیاست اما چون مافیا کلمهای دم دستیتر است و هر جایی از آن استفاده میکنند من برای اینکه متفاوت باشم از کلمه مافی استفاده کردم. اینطوری مرا نگاه نکنید من خیلی خطرناکم و چهار نفر را به قتل رساندهام.
چهار نفر! یعنی تو قاتل سریالی هستی؟
قاتل سریالی که نه، ولی فکر کنم ۴ نفر را کشتهام.
یعنی چی که فکر میکنی؟
۳ سال قبل متوجه شدیم مرد طلافروشی قصد انتقال ۹ کیلو طلا دارد و من و همدستانم ردش را زدیم و در محلی خلوت راهش را سد کرده و با شلیک گلوله او را زدیم که فکر کنم به قتل رسید.
قتلهای بعدی کجا بود؟
چند ماهی از سرقت ۹ کیلو طلا گذشته بود که تصمیم گرفتیم از یک طلافروشی سرقت کنیم. حین سرقت پلیس رسید و ما فرار کردیم. مأموران پشت سر ما بودند و من هم برای نجات و فرار از دست مأموران به آنها تیراندازی کردم. آنجا هم دو مأمور و یک عابر پیاده را زدم که فکر کنم آنها هم مردند. الان درست یادم نیست شاید هم فکر کردم کشته شدهاند. من مواد زیاد مصرف میکنم گاهی دچار توهم میشوم.
بعد از قتل اول از کشور فرار کردی؟
بله به ترکیه رفتم و مدتی آنجا بودم. زمانی که گذشت با تصور اینکه آبها از آسیاب افتاده از همان راهی که رفته بودم برگشتم تا به سراغ ۹ کیلو طلایی که مخفی کرده بود بروم و آنها را بردارم از طرفی پدر و مادرم را هم ببینم چون دلم برایشان تنگ شده بود.
در همه سرقتها از اسلحه استفاده میکنی؟
نه بیشتر از چاقو استفاده میکنم چون مردم خیلی شجاع شدهاند و در مقابل سارقان مقاومت میکنند و من مجبورم که با چاقو به آنها ضربه بزنم تا با دیدن خون بترسند و گوشیهایشان را در اختیارم قرار دهند.
چند مورد سرقت به این نحو داشتی؟
۱۷۰ تا ۱۸۰ نفر را با چاقو زدهام البته اینها شکایت کردهاند خیلی بیشتر هستند.
تا به حال بازداشت شدی؟
سر سرقت طلاها یکبار بازداشت شدم، یکی از همدستانم با اسلحه کلاشینکف گیر افتاد و مرا لو داد. این سری هم در خانه بودم و در بازرسی از مخفیگاهم ۲۵۰ گوشی، دو اسلحه و تعداد زیادی قمه کشف شد.
سرقت با زبان ترکی استانبولی
۶۰ سال سن دارد و در میان سارقانی که دستگیر شدهاند، مسنترین به حساب میآید.
شگرد سرقتهایت چطور است؟
با چرب زبانی و استفاده از نرمافزار مترجم زبان ترکی استانبولی سرقتها را انجام میدادم.
یعنی چی؟
به عنوان مسافر سوار خودروهای عبوری میشدم و در صورتی که مسافر خانمی را میدیدم که طلا دارد به زبان ترکی استانبولی با او شروع به صحبت میکردم. بعد نرمافزار مترجم صحبتهای مرا به فارسی ترجمه میکرد. به آنها میگفتم که از ترکیه آمدهام و به دنبال خرید طلا هستم. بعد هم دلارهایم را نشان میدادم و به سوژههایم میگفتم که به ازای طلا حتی حاضرم دلار بیشتری بدهم، چرا که وقت ندارم زیاد در طلافروشیها بگردم و باید خودم را به فرودگاه برسانم. آنها هم فریب میخوردند و طلاهایشان را به ازای دلارهای تقلبی به من میدادند.
به همین راحتی به تو اعتماد میکردند؟
خیلی هم راحت نیست من تبحر خاصی در کارم دارم و اعتماد سوژههایم را جلب میکنم. من برای خودم یک پا هنرپیشه هستم فقط روزگار و وضعیت زندگیام طوری بود که بازیگر نشدم وگرنه به یک سوپراستار معروف تبدیل میشدم. من طوری رفتار میکردم که مالباخته تصور میکرد برد کرده و طلای ۳۰ میلیون تومانیاش را ۶۰ میلیون فروخته آن هم به دلار.
دلارهای تقلبی را از کجا میآوردی؟
خرید دلار تقلبی که کاری ندارد سختی ماجرا آنجاست که باید اعتماد سوژههایت را جلب کنی. البته بودند افرادی که گول نمیخوردند و در یک مورد با تهدید دستبندی را سرقت کردم.
چرا به تو محمود پنجه میگویند؟
دوستان لطف داشتند و این لقب را روی من گذاشتند البته خودم با محمود نخبه بیشتر حال میکردم.
سرقتهای آبمیوهای آرسن لوپن
۵۳ سال دارد و معروف است به آرسن لوپن، مردی که با شگرد نخنما و تکراری آبمیوه مسموم سرقت میکرد.
درباره سرقتهایت توضیح بده
سرقت را برای هیجان شروع کردم، اما حالا به خاطر پولش سرقت میکنم. به ترمینال میروم و کسانی را که به نظر خوشتیپ و مایهدار به نظر میرسند، انتخاب میکنم. سر صحبت را با آنها باز و اعتمادشان را جلب میکنم به بهانهای دست در جیب میکنم و لیر و دلار بیرون میآورم که تصور کنند من پول دارم. وقتی دوست میشدیم به آنها آبمیوه مسموم میدادم و بعد از بیهوشی سرقت را انجام میدادم.
اگر با دادن داروی بیهوشی آنها به کما میرفتند یا فوت میکردند چه؟
سعی میکردم دوز داروهای بیهوشی را کم بریزم اما خب وقتی کار خلاف میکنی هر لحظه امکان اتفاق تلخ وجود دارد.
نمی ترسیدی دستگیر شوی؟
مگر میشود سارق ترس از دستگیری نداشته باشد. البته من چون سارق مسافرتی هستم احتمال دستگیریام کم بود. سارق مسافرتی یعنی اینکه برای سرقت میآمدم و بعد از سرقت به شهرستان محل زندگیام برمی گشتم.
انتهای پیام/