«ایران» بررسی کرد؛
فرار ناکام سارق با شلیک ۹ گلوله به مأموران
جامعه
133137
مرد زندانی دو ماه بعد از آزادی، در یک میهمانی با سارقی سابقهدار آشنا شد و تصمیم گرفت شگردش را به سرقت از خانهها تغییر دهد اما در اولین سرقت بازداشت شد.
مرضیه همایونی - گروه حوادث: چند روز قبل مأموران گشت کلانتری در جنوبغربی تهران متوجه مردی نقابدار شدند که کیسهای در دست داشت و هراسان از خانهای بیرون میآمد. او قصد سوار شدن خودروی پژویی را داشت که مأموران به او مشکوک شده و بلافاصله شماره پلاک خودرو را استعلام کردند. وقتی مشخص شد پلاک چند روزی است که از روی یک خودروی پژو به سرقت رفته است، حدس مأموران به یقین تبدیل شد و به او دستور دادند تا خودش را تسلیم کند، اما مرد جوان با دیدن مأموران ناگهان اسلحهای بیرون کشید و ۹ تیر پیاپی به سمت مأموران شلیک کرد. هرچند هیچ کدام از گلولهها به مأموران اصابت نکرد و مرد نقابدار دستگیر شد، اما راننده خودروی پژویی که همدست سارق بود از محل متواری شد.
مرد جوان در تحقیقات اولیه به سرقت اعتراف کرد و به دستور بازپرس خاکباز، از شعبه دهم دادسرای ویژه سرقت، در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار گرفت و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
سرقت پس از آزادی
متهم درباره این ماجرا گفت:«دو ماه قبل از زندان آزاد شدم. به جرم قدرتنمایی با سلاح در شهرستان دستگیر شده بودم. با طایفهام و هممحلیها کریخوانی داشتم، به همین دلیل سعی میکردم خودی نشان دهم تا همه متوجه شوند که از آنها قدرتمندتر هستم.»
همیشه اسلحه به همراه داری؟
برای دفاع از خودم است. من بدخواه زیاد دارم و تا به حال چندینبار درگیری طایفهای داشتهام. برای نجات جانم مجبورم سلاح با خودم حمل کنم.
چرا به مأموران شلیک کردی؟
اشتباه کردم. میخواستم فرار کنم. قصد آسیب رساندن به مأموران را نداشتم.
چه شد که از قدرتنمایی و کریخوانی به سرقت مسلحانه از خانهها رسیدی؟
وقتی آزاد شدم، یک شب به میهمانیای در شهریار رفتم که آنجا با همدستم آشنا شدم. دوستانم که در میهمانی بودند، داشتند از خوششانسی من تعریف میکردند که او گفت دنبال یک آدم خوششانس میگردد. وقتی فهمید سابقهدارم گفت به جای اینکه به خاطر جرایم بیهوده خودت را به دردسر بیندازی و به زندان بروی، دزدی کن که یک چیزی هم گیرت بیاید. من هم وسوسه شدم و تصمیم گرفتم با او همراه شوم.
خودش هم سارق بود؟
می گفت یک مدت به دنبال گنج بوده اما به نتیجه نرسیده است. دستگاه گنجیاب هم داشت. میگفت برای سرقت خوب است و میتوانیم جاساز طلاها را پیدا کنیم.
شگردتان برای سرقت چه بود؟
من در اولین سرقت دستگیر شدم اما شگردمان این بود که در خیابان پرسه میزدیم و با دیدن خانهای که چراغش خاموش بود چندینبار زنگ واحد مورد نظر را میزدیم. در آن شب وقتی مطمئن شدیم کسی خانه نیست، زنگ یکی از طبقات را زدیم. به دروغ گفتیم ساکن طبقه دوم هستیم و آیفون خراب است. آنها هم در را به رویمان باز کردند. ما هم به شیوه تخریب و توپیزنی در را باز کرده و سرقتمان را انجام دادیم. اما از بدشانسی دستگیر شدم، اگر بازداشت نمیشدم باز هم ادامه میدادم.
انتهای پیام/