پازلی که اشتباه چیده می شود؛ از مدیریت خرد تا فرسایش بهره‌وری

امیر محسنی

امیر محسنی

جامعه

133797
پازلی که اشتباه چیده می شود؛ از مدیریت خرد تا فرسایش بهره‌وری

در سال‌های اخیر که نحوه اداره امور با سرعتی بی‌سابقه دستخوش تغییر شده، پرسش مهمی پیش روی مدیران کشور قرار دارد: چرا با وجود توسعه ابزارهای نظارتی، بهره‌وری دستگاه‌ها رشد چشمگیری پیدا نکرده است؟ پاسخ را باید در پدیده‌ای جست‌وجو کرد که بسیاری از پژوهش‌های جدید Gallup و Harvard Business  Review آن را مدیریت خرد یا مدیریت جزئی نگر  (micromanagement)نامیده‌اند.

امیر محسنی – مدرس دانشگاه در حوزه رهبری و سازمان :
مطالعات جهانی نشان می‌دهد مدیرانی که بر کوچک‌ترین جزئیات کار کارکنان نظارت مداوم دارند، اگرچه تصور می‌کنند نظم بیشتری ایجاد می‌کنند، اما در واقع یکی از اصلی‌ترین موانع رشد و بهره‌وری را پدید می‌آورند. تازه‌ترین گزارش‌های Gallup در سال‌های اخیر نشان می‌دهد چنین رویکردی باعث کاهش چشمگیر انگیزه، افت خلاقیت و کاهش حس مالکیت شغلی در کارکنان می‌شود و احتمال ترک سازمان را چند برابر می‌کند. این یافته‌ها به روشنی بیان می‌کند که دخالت جزئی در نحوه و فرایندهای کاری، حتی اگر با نیت دلسوزانه انجام شود، نتیجه‌ای معکوس به همراه دارد.
از سوی دیگر، پژوهش‌های Harvard Business Review و McKinsey تأکید می‌کنند که نقش اصلی مدیران در سازمان‌ها هدایت و ایجاد ظرفیت است، نه ورود مداوم به جزئیات و تصمیم‌های کوچک، مدیری که مدام در کار کارکنان دخالت می‌کند، ناخواسته سه پیام مخرب ارسال می‌کند: «به تو اعتماد ندارم»، «مسئولیت واقعی با تو نیست»، و «اشتباه کردن خطرناک است». این پیام‌ها دقیقاً همان عواملی هستند که باعث فرسایش روحیه، کاهش انگیزه و در نهایت افت بهره‌وری می‌شوند.
در مقابل، کارکنان زمانی به موتور محرک سازمان تبدیل می‌شوند که سه عنصر اساسی در محیط کار فراهم باشد: اعتماد، اختیار و مسئولیت‌پذیری روشن، وقتی کارکنان بدانند برای انجام وظایفشان به آنان اعتماد می‌شود، آزادی عمل دارند و معیارهای مسئولیت‌پذیری شفاف است، بر اساس گزارش‌های Gallup، عملکردشان افزایش می‌یابد، همکاری‌شان بهتر می‌شود و تمایل بیشتری به مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها پیدا می‌کنند. McKinsey نیز در گزارش‌های سال های اخیر  تأکید می‌کند سازمان‌هایی که بر اعتماد و مسئولیت‌سپاری تکیه دارند، چند برابر سریع‌تر به اهداف خود می‌رسند.
راه عبور از مدیریت خرد، یک تغییر ساده اما اساسی است: شفافیت در وظایف، اعتماد به توان کارکنان و ایجاد سازوکاری روشن برای پاسخگویی. سازمان‌هایی که مسئولیت‌ها را واضح تعریف می‌کنند، کمتر درگیر سوءتفاهم می‌شوند. مدیرانی که به جای کنترل مداوم، حمایت و راهنمایی ارائه می‌دهند، محیطی می‌سازند که کارکنان در آن احساس امنیت، ارزشمندی و انگیزه بیشتری دارند. و زمانی که ارزیابی عملکرد بر پایه نتایج واقعی قرار گیرد ـ نه بر تعداد گزارش‌ها یا ساعات حضور ـ فرهنگ مسئولیت‌پذیری به‌طور طبیعی شکل می‌گیرد.
در نهایت، اگر هدف ما دستیابی به سازمان ها و دستگاه های دولتی بهره‌ور است، باید از این برداشت نادرست فاصله بگیریم که  مدیریت قوی برابر است با کنترل جزئیات. تجربه و پژوهش‌های معتبر جهانی به‌روشنی نشان می‌دهد که بهره‌وری زمانی به دست می‌آید که مدیران به‌جای مدیریت جزئیات، به ساختن تیمی توانمند، متعهد و مسئولیت‌پذیر بپردازند. میکرومنیجمنت شاید در کوتاه‌مدت حس کنترل ایجاد کند، اما در بلندمدت سازمان را فرسوده و کارکنان را منفعل می‌کند. آینده اداره سازمان های دولتی و خصوصی به مدلی نیاز دارد که در آن بر اساس فرایند های منطقی اعتماد جایگزین کنترل، هدایت جایگزین دخالت و مسئولیت‌پذیری جایگزین ترس از اشتباه شود.
مدیرانی که این تحول را بپذیرند، نه تنها بهره‌وری سازمان خود را افزایش می‌دهند، بلکه به شکل‌گیری فرهنگ اداری تازه‌ای کمک می‌کنند؛ فرهنگی که در آن کارکنان سرمایه‌اند، نه ابزار. چنین تغییری است که می‌تواند مسیر حرکت دستگاه‌های کشور را به سوی کارآمدی پایدار و خدمت مؤثرتر به مردم هموار کند.ایران آنلاین
انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار جامعه