آشنایی با اقتصاد سیاسی پوپولیسم پتر استانکوف تلاشی است برای ابهامزدایی از این مفهوم؛
چرخه محبوبیت معیوب
فرهنگ
134336
در دورانی که واژه «پوپولیسم» به کرات در صفحات روزنامهها، تحلیلها و سخنرانیهای سیاسی تکرار میشود ولی به لحاظ معنایی همچنان محل مناقشه است، کتاب «آشنایی با اقتصاد سیاسی پوپولیسم/The Political Economy of Populism: An Introduction» نوشته پتر استانکوف، تلاشی است برای درک مفهومی که اغلب مواقع قربانی ابهام و هیجانات سیاسی میشود.
مریم شهبازی - گروه کتاب: استانکوف در این کتاب به عمق یک بحران نگاه میکند و به لایههایی میرسد که معمولاً در تحلیلها نادیده گرفته میشوند، از جمله نقش شوکهای اقتصادی و سیاستگذاریهایی که در کوتاهمدت محبوبیت ایجاد میکنند اما در بلندمدت بنیانهای اقتصادی را سست میسازند. او توضیحاتی درباره چند و چون ظهور رهبران و احزاب پوپولیسم را در جوامع مختلف ارائه میدهد و با تشریح سیاستها و نتایجی که به دنبال استیلای پوپولیسم پدید آمدهاند، پیامدهای خیزش آن را بررسی میکند. انتشار نسخه فارسی این کتاب با عنوان «آشنایی با اقتصاد سیاسی پوپولیسم» به ترجمه مشترک تقی قیصری و پگاه قیصری، از سوی نشر رایبد، این فرصت را فراهم کرده تا مخاطبان ایرانی در بحثهای مرتبط با پوپولیسم، یک چهارچوب روشن و تحلیلی در اختیار داشته باشند.
پوپولیسم اقتصادی- سیاسی
پتر استانکوف، مدرس دانشکده اقتصاد در رویال هالووی، دانشگاه لندن در بریتانیا و دانشیار دانشگاه اقتصاد ملی و بینالمللی در صوفیه بلغارستان است. او کتابهایی با محوریت پوپولیسم اقتصادی، رشد اقتصادی، لیبرالیسم و نیز درباره برخی دستاوردهای اصلاحات در کشورهای مختلف منتشر کرده است. استانکوف در کتاب پژوهشی «آشنایی با اقتصاد سیاسی پوپولیسم» به بررسی دلالتهای سیاسی و اقتصادی حاکمیتهای پوپولیست با استفاده از دادههای مربوط به کارکردهای پوپولیستی و ارتباط آن با اسناد و اطلاعات تاریخی درباره اقتصاد کلان و دموکراسی پرداخته است. بنا بر آنچه در فصل اول با عنوان «درباره پوپولیسم چه میدانیم؟» به پژوهشهای اخیر مرتبط با پوپولیسم در حوزههایی چون علوم سیاسی ، جامعهشناسی ، اقتصاد و تاریخ اقتصاد میپردازد. با آنکه پوپولیسم و معنی آن همچنان محل مناقشه است اما منابع علمی سیاسی اخیر پیشرفت چشمگیری را در تعریف این مفهوم نشان میدهند: «مولر شرایط لازم و کافی را برای پوپولیست نامیدن سیاستمداران بیان میکند: شرط لازم پلتفرم انتخاباتی ضد نخبه و شرط کافی ضدپلورالیست بودن است. به نظر همین نویسنده، وجه شاخص پوپولیسم پدیده دوقطبی کردن رأیدهندگان است، زیرا پوپولیسم در صحن کشمکش میان دو گروه با هویتهای آشتیناپذیر رشد میکند: «مردم و نخبگان».
او تأکید میکند چون پوپولیسم التقاطی از ایدئولوژیهای گوناگون است، تعریف دقیق آن همیشه گریزپاست و احتمالاً در آینده نیز چنین خواهد بود. دانشمندان علوم سیاسی به آن به شکل رابطهای خصمانه حول قضایای ایدئولوژیها یا هویتهای محلی، صرفنظر از اینکه رهبر، حزب یا ایدئولوژی مورد نظر حاکم است یا نه میپردازند. بر عکس اقتصاددانان، به طور معمول پوپولیسم را به عنوان مجموعه کمجانی از سیاستهای سیاستمداران وقت تلقی میکنند که غالباً به دلیل بهرهبرداریهای سیاسی، ریسکهای اقتصادی ملازم با آن سیاستها را ندیده میگیرند. به گفته استانکوف با آنکه در هر دو رویکرد، جنبههای مهم پوپولیسم در نظر گرفته میشود اما تا همین اواخر مدل یگانهای شکل نگرفته بود. در این کتاب پوپولیسم به جغرافیای خاصی محدود نمیشود و برای آن انواعی آمده است: «امروزه به طور معمول پوپولیسم خودکامه در اروپا، آمریکا و بخشهایی از آسیا رایجتر است؛ حال آنکه پوپولیسم بازتوزیعی در آمریکای لاتین رواج دارد.» نویسنده نبود عناصر کلیدی مشترک را تنها دلیلی خوانده که برآن اساس نمیتوان پوپولیسم را به عنوان ایدئولوژی متکی بر خود دید: «پوپولیسم را میتوان نوعی شبه ایدئولوژی نامید یا به عبارت بهتر، نوعی استراتژی سیاسی که هویتهای متعارض رادیکال را برای بهرهبرداری سیاسی ایجاد و تغذیه میکند.»
عامل مؤثر در تعارضهای هویتی
در فصل دوم، استانکوف از این میگوید که «از زمان فرو ریختن دیوار برلین در ۱۹۸۹، تعداد دموکراسیها در جهان به طور مستمر افزایش یافته است. اما بحرانی مالی -جهانی (GFC) چالشهایی را به سیستمهای سیاسی تقریباً همه دموکراسیها تحمیل کرد که احزاب عمده غالباً برای مقابله با آن آمادگی نداشتند. منشأ این چالشها، سه حوزه سیاسی ـ اقتصادی مرتبط با هم بود: «هویت، اقتصاد و عدالت». نقاط عطف دموکراتیزه شدن و استبدادزدگی هنگام ایجاد تقاضا برای تغییرات سیاسی براثر فعل و انفعال این حوزهها روی میدهد. بحث محوری این فصل آن است که شوکها در سه حوزه باعث تحریک تغییرات سیاسی تقاضامحور میشوند. تغییرات تا مطابقت سیاستآفرینان با تقاضاهای رأیدهندهها در پلتفرمهای سیاسی درباره هویت، اقتصاد و عدالت به حالت نهفته باقی میماند. اگر شوکها در این حوزهها عمیق و همزمان باشد، تغییرات سیاسی مشاهده شده میتواند اساسی باشد.» استانکوف به اتکای نظریههای مختلف تأکید میکند که وضعیت اقتصادی، ماهیت تعارضهای هویتی را میان اغنیا و فقرا تغییر میدهد و میتواند آنها را تشدید یا تضعیف کند.
او نشان میدهد حتی در کشورهایی که شاخصهای کلی اقتصادی مثبتاند، نارضایتی سیاسی میتواند بالا باشد و شکاف میان واقعیت اقتصادی و تجربه زیسته مردم، همان جایی است که سیاستمدار پوپولیست وارد صحنه میشود. استانکوف پوپولیسم را یک حادثه ناگهانی یا پدیدهای صرفاً وابسته به شخصیت رهبران نمیداند. برعکس، آن را نتیجه یک روند تدریجی و ساختاری میبیند. شکست سیاستهای توزیعی، کاهش امنیت شغلی، فشار جهانیشدن و بحرانهای مالی همگی عناصر یک معادلهاند که در کنار هم زمینه را برای ظهور رهبران پوپولیست فراهم میکنند. این بخش از کتاب گویای آن است که اگر پوپولیسم را تنها با محک فرهنگ یا سیاست بسنجیم، نیمی از واقعیت را از دست میدهیم؛ این نیمهای که اغلب نادیده گرفته میشود، یعنی اقتصاد در نگاه نویسنده مهمترین محرک است.
چرخه ادوار پوپولیستی
استانکوف در فصل سوم با عنوان «ادوار پوپولیستی»، مجموعهای از رویدادها، اصلاحات اقتصادی شکستخورده و شوکهای بیرونی را عواملی مؤثر در ایجاد زمینهای پذیرش روایتهای تازه درباره شکست ساختاری نظام اقتصادی عنوان میکند. نویسنده در این فصل سراغ مجموعهای از نمونههای تاریخی میرود و چرخهای که در فصل دوم شرح داده بود را به همراه مجموعهای از جداول و نمودارها در عمل به تصویر میکشد و نحوه اثرگذاری نابرابری، مهاجرت و ریاضت اقتصادی بر آرای افراطی را در هر دو سوی طیف سیاسی چپ و راست بررسی میکند. اول شواهد گرافیکی معرف نظریههای تبیین شده در فصل دوم ارائه میشود، سپس آزمونهای دقیقتر تجربی برای بررسی این نیروهای محرک ادوار رأیگیری افراطی به کار گرفته میشود. چون آرای سوی افراطی، برآرای میانه تأثیر میگذارد، نویسنده همزمان نحوه همبستگی کلان روندها در نابرابری، مهاجرت و ریاضت اقتصادی را با آرای میانه بررسی کرده است. استانکوف، پوپولیسم را یک واکنش پیشبینیپذیر به تغییرات ساختاری میداند. براساس تئوری و شواهدی که در کتاب آمده، سه عامل قابل کنترل، نقشهای عمدهای را در ترویج آرای پوپولیستی در جریان غالب سیاسی داشتهاند: نابرابری، مهاجرت و سیاستهای انقباضی. در صفحات پایانی این فصل، به اتکای تئوریهای علمی، این فرضیه که همه عوامل مذکور به طور مثبت با سیر زمانی تغییرات آرای پوپولیستی همبستگی دارند به آزمون گذاشته میشود.
سیاستگذاری پوپولیستی زیر ذرهبین
فصل چهارم با عنوان «تبعات سیاسی و اقتصادی پوپولیسم»، این موضوع را مورد بحث و بررسی قرار میدهد که پوپولیستها وقتی قدرت را به دست میگیرند در ارتباط با دموکراسی و اثرگذاری بر اقتصاد چه میکنند؟ استانکوف به این بهانه درباره پیامدهای اقتصادی سیاستگذاری پوپولیستی بحث میکند. او از سطح بحثهای هویتی و انتخاباتی فراتر رفته و روی جزئیات اقتصادی حکومتهای پوپولیستی تمرکز میکند و نشان میدهد رویکردهای برگزیده به سیاستگذاری اقتصاد کلان تحت حاکمیت پوپولیستها، چنان خصلتهای مشترک پرشماری دارد که میتوان آن را پارادایم پوپولیستی یا سناریوی پوپولیستها قلمداد کرد. سناریوی پوپولیستی مواردی چون ناسیونالیسم، افزایش احداث زیرساختها، افزایش هزینههای نظامی، کسر بودجههای بزرگتر و کنترل سرمایه را شامل میشود؛ هرچند که تداوم این سیاستگذاریها، بسته به شرایط محلی منجر به فشار برای رفاه رأیدهندهها، میتواند منجر به توانکاهی پوپولیسم شود و در نتیجه آرا آنان را در انتخابات آینده کاهش دهند. استانکوف با ارائه جداول و فرمولها به بررسی نظریههای مختلف میپردازد و نشان میدهد بسیاری از دولتهای پوپولیست - فارغ از اینکه چپ باشند یا راست - به سمت سیاستهای مالی انبساطی، افزایش هزینههای دولتی و برنامههای توزیعمحور حرکت میکنند. اما تفاوت مهمی میان کشورهایی با نهادهای مالی قوی و ضعیف وجود دارد: در کشورهایی که پارلمان و نهادهای نظارتی مستقلترند، دامنه این سیاستها محدودتر میشود؛ در حالیکه در نظامهای متمرکز، پوپولیسم مالی میتواند با شتاب بیشتری اقتصاد را به سمت بحران ببرد.
راهکارهای توقف پوپولیسم
استانکوف در فصل پایانی کتاب، «با پوپولیسم چه میتوان کرد؟» به این پرسش میپردازد که پوپولیسم را چگونه میتوان متوقف کرد؟ پاسخ او نه خوشبینانه است و نه ناامیدکننده، بلکه بر یک اصل تکیه دارد: «اصلاح ساختاری». کاهش واقعی نابرابری یکی از راهکارهای مهمی است که بر آن تأکید میشود؛ البته نه با سیاستهای کوتاهمدت، بلکه با بازسازی سیاستهای مالیاتی، نظام توزیع فرصتها و تقویت شبکههای امنیت اجتماعی تا از این طریق بتوان فرصتها را بازتوزیع کرد و در نهایت احساس کنار گذاشته شدن را کاهش داد.
بازسازی نهادهای نظارتی و دموکراتیک مورد دیگری است که میتوان برای توقف پوپولیسم از آن بهره گرفت، اگر یکی از دلایل پایداری موجهای پوپولیستی ضعف نهادهاست، پس یکی از راهکارهای کنار زدن پوپولیسم نیز تقویت همان نهادهاست. باید برای کاهش شکافهای هویتی گام برداشت و سیاستگذاریها در جهت کاهش قطبیسازی و تقویت احساس شهروندی مشترک حرکت کند. هرچند او تأکید میکند بسیاری از این راهحلها به زمان طولانی نیاز دارند و هیچکدام نسخه فوری نیستند. استانکوف سعی میکند نشان دهد پوپولیسم یک پدیده اجتنابناپذیر نیست؛ اما برای مهار آن باید ریشههای اقتصادی و نهادی را جدی گرفت. استانکوف در این کتاب تلاش نمیکند پوپولیسم را شیطانسازی کند یا آن را قهرمان پرولتاریا معرفی کند؛ بلکه پدیدهای را تحلیل میکند که برآمده از واقعیتهای اقتصادی و اجتماعی جهان امروز است، از رکود و پیشرفت نابرابر گرفته تا فروپاشی برخی نهادها و تشدید شکافهای هویتی و همین را میتوان از دلایلی دانست که آن را به کتابی خواندنی تبدیل میکند.
آشنایی با اقتصاد سیاسی پوپولیسم
نویسنده: پتر استانکوف
مترجم: تقی قیصری
و پگاه قیصری
انتشارات: رایبد
تعداد صفحات: ۱۷۶ صفحه
قیمت: ۲۰۰۰۰۰ تومان
انتهای پیام/