تکثیر می‌شویم ایان رید نگاهی عمیقاً انسانی به پیری و مرگ دارد؛

پرسه‌زنی در ذهن

فرهنگ

135052
پرسه‌زنی در ذهن

آشنایی من با ایان رید از کانال یوتیوب یک دختر اوکراینی شروع شد که در پایان هر سال بهترین فیلم‌ها و کتاب‌های سال را به سلیقه خودش معرفی می‌کند.

کوروش سلیم‌زاده - مترجم تکثیر می‌شویم: از آنجایی که فیلم‌های انتخابی‌اش همیشه با سلیقه‌ام جور بودند، اعتماد کردم که در کتاب‌های انتخابی‌اش هم باید هم‌سلیقه باشیم و خب، اشتباه نمی‌کردم. یکی از کتاب‌هایی که سال ۲۰۱۷ با هیجان غیرقابل ‌وصفی معرفی کرد، همین کتاب «تو این فکرم که تمومش کنم» بود. کتاب را تهیه کردم، ابتدا فقط به قصد خواندن اما به نیمه‌های آن که رسیدم، دیدم باید ترجمه‌اش کنم.

ایان رید، نویسنده کانادایی و متولد سال ۱۹۸۰ است؛ تا اینجا دو کتاب غیرداستانی که هر دو حاصل خاطراتش از زندگی در مزرعه و مناطق دورافتاده روستایی کانادا هستند و سه رمان منتشر کرده است؛ «تو این فکرم که تمومش کنم»، «غریبه» و «تکثیر می‌شویم» از دو رمان اول، اقتباس‌های سینمایی بسیار ضعیفی انجام شده و از سومین رمان هم اقتباسی در راه است که به آن هم امید چندانی نیست. هر سه رمان تریلرهایی روانشناسانه با درون‌مایه‌های ترسناک هستند که با نفوذ در عمقِ روح و روان انسان سؤالاتی را درباره خودآگاه و ناخودآگاه، هویت، اراده آزاد، ترس، واقعیت در برابر توهم و خیال، اهمیت روابط انسانی و ظرفیت تحمل‌مان برای انزوا مطرح می‌کنند. توصیف رید از کتاب‌های مورد علاقه‌اش در مورد آثار خودش هم صدق می‌کند:«من عاشق کتاب‌هایی هستم که بخشی از وظیفه کشف معنا و رمز و راز داستان و کامل کردن آن را برعهده خواننده می‌گذارند.»

آثار ایان رید داستان ترسناک به معنای متداولش نیست. داستایفسکی می‌گوید:«چه چیزی می‌تواند در نظر من شگفت‌انگیزتر، غیرمنتظره‌تر و هراس‌انگیزتر از خود واقعیت باشد؟» رید هم در جایی گفته است:«در داستان‌های من، خبری از خون و خونریزی، قتل، خشونت و صحنه‌های نفسگیر نیست. بعید است که حین خواندن از ترس یکه بخورید و از جا بپرید. برای من اینها اصلاً ترسناک نیستند. چیزی متحیرم می‌کند که ایمانم را به آنچه در زندگی مسلم می‌دانم، بگیرد و آرامشم را بر هم بزند، چیزی که واقعیت را مختل و مخدوش کند. این آن چیزی است که مو به تنم راست می‌کند.»

یعنی همان واقعیتی که داستایفسکی از آن حرف می‌زند و در آثار خودش هم آورده است. در واقع ایان رید در آثارش ترس و تعلیق روانشناسانه را جایگزین صحنه‌های خونریزی و نیروهای مابعدالطبیعه می‌کند. در داستان‌های او با هیولایی که از دل تاریکی بیرون می‌جهد سر و کار نداریم. تکان‌دهنده‌ترین لحظات هم نه از غافلگیری‌های ناگهانی، بلکه از ناتوانی شخصیت اصلی داستان در نظم بخشیدن به ذهنیات خود و کنترل دنیای پیرامونش حاصل می‌شود؛ همچون کابوسی که در برابر فراموش شدن مقاومت می‌کند.
 
داستان‌هایی درباره حسرت

مقایسه داستان‌های ایان رید با استیون کینگ می‌تواند در این زمینه کمک‌مان کند. در اغلب داستان‌های استیون کینگ منشأ شر، مکانی دورافتاده و ناآشناست و سرچشمه‌اش نیروهای مابعدالطبیعه و خارج از کنترل بشر. در داستان‌های کینگ مادامی که خودمان را از بعضی مکان‌های خاص دور نگه داریم و آنقدر خوش‌شانس باشیم که گیر بعضی از نیروهای مابعدالطبیعه نیفتیم، چه بسا بتوانیم به سلامت به زندگی خود ادامه دهیم. ظاهراً برای استیون کینگ، شر خارج از وجود انسان است (یا حداقل منشأ آن در انسان نیست)؛ حتی در آن دسته از داستان‌های کینگ که منشأ شر یک شخص است، همیشه بر خرق عادت بودن آن تأکید می‌شود، (مثلاً در کری). این دیدگاهی است و تا اندازه‌ای رومانتیک. همین که بتوانیم شر را به نیروهایی ناشناخته و خارج از وجود خودمان نسبت دهیم، مقدار زیادی از نگرانی و اضطراب ما کاسته می‌شود. ناشناخته بودن یک پدیده، هیچ صدمه‌ای به معیارهای عقلانی و سیستم فکری ما نمی‌زند. به عبارت دیگر ناشناخته بودن یک پدیده، با توجه به نسبی بودن دانش ما، منافات جدی با عقل ندارد. اما در آثار ایان رید موضوع به این سادگی نیست. وحشت در این داستان‌ها به هیچ منشأ متافیزیکی وابسته نیست و به طور ترسناکی زمینی است. برای ایان رید وحشت واقعی از عدم اطمینان می‌آید، وقتی نمی‌دانید به چه چیزی یا چه کسی می‌توانید اعتماد کنید.

اگر بخواهم آثار ایان رید را در یک کلمه خلاصه کنم، باید بگویم آنها داستان‌هایی هستند درباره حسرت؛ حسرت حرف‌های نزده، کارهای نکرده، شجاعت‌های به خرج نداده، دوستت دارم‌های نگفته ـ یا کم گفته‌ـ قدم‌های برنداشته، عشق‌های نورزیده و البته رنجِ زندگی با عواقب‌شان. نبوغ ایان رید در این است که چنین تم پیچیده‌ای را در قالب تریلرهایی روانشناسانه و هیچکاکی به رشته تحریر درآورده است. به نظرم آثار ایان رید گسترش یافته ایده نهفته در این جمله «مارک تواین» است که گفته «بیست سال بعد برای کارهایی که نکرده‌ای بیشتر افسوس و حسرت خواهی خورد تا کارهایی که کرده‌ای»، چیزی که همه ما به درجاتی در زندگی تجربه کرده‌ایم.
 
جذابیت‌های آثار ایان رید

چند نکته در آثار ایان رید برایم جذاب بود که به ترجمه‌شان علاقه‌مند شدم. اول حجم کم آنها، دوم ریتم تندشان و سوم هم لحن عوض کردن‌های پیاپی‌شان. به سختی می‌توان آثار رید را به ژانر ادبی خاصی محدود کرد. در هر سه رمان ابتدا به نظر می‌رسد با داستانی کمدی‌ـ‌رومانتیک طرفیم، بعد کم‌کم داستان‌ها رنگ و بوی جنایی به خود می‌گیرند، به تدریج جنبه‌های سوررئالی وارد داستان‌ها می‌شوند که از توضیح‌شان عاجزیم و در یک‌سوم پایانی هم گویی با یک تریلر هیچکاکی با مایه‌هایی از ژانر وحشت روبه‌رو هستیم. با این حال این لحن ‌عوض ‌کردن‌ها نه‌تنها لطمه‌ای به داستان‌ها نمی‌زنند، بلکه به نقطه قوت‌شان بدل می‌شوند و بعد هم خودداری نویسنده از هر گونه توصیفات و توضیحات اضافی و خسته‌کننده. خودش در این‌باره می‌گوید:«هر چه بیشتر سعی کنید توضیح دهید، مصالح کارتان ضعیف‌تر می‌شود. اگر به خواننده اجازه دهیم درباره آنچه در حال وقوع است حدس‌هایی بزند، نتیجه کار خیلی بهتر خواهد بود، چون شخصیت‌ها حالا در تخیل خواننده دارند زندگی می‌کنند.»

اغلب موقع خواندن رمان‌ها پیش می‌آید به صفحاتی بربخورید که می‌توان نخوانده از آنها عبور کرد، بدون اینکه چیزی از داستان مبهم باقی بماند. در آثار رید از دست دادن حتی یک پاراگراف می‌تواند به درک شما از داستان و شخصیت‌ها لطمه بزند. هر سه رمان از زاویه دید اول‌شخص روایت می‌شوند که به خواننده امکان می‌دهد بدون واسطه وارد ذهن شخصیت اصلی داستان شود و تردیدها، ترس‌ها و ابهامات قهرمان داستان را حس کند. این به نظرم انتخابی بسیار هوشمندانه از جانب نویسنده بوده. اگر نگاهی به داستان‌های کارآگاهی بیندازیم، همیشه هر کارآگاه باهوشی یک وردست نه‌چندان باهوش هم در کنارش دارد که اغلب در طول داستان همان سؤالاتی را مطرح می‌کند که برای ما به‌عنوان مخاطب مطرح هستند و همان کنجکاوی‌هایی را نشان می‌دهد که برای ما وجود دارند. مثلاً دکتر واتسون در شرلوک هولمز و هستینگز در پوآرو. با اینکه قهرمان در هر دو مورد شرلوک و پوآرو هستند، اما اغلب راوی داستان واتسون و هستینگز هستند و ما داستان را از نقطه دید آنها دنبال می‌کنیم و همذات‌پنداری ما بیشتر متوجه آنهاست تا شرلوک و پوآرو. به عبارتی واتسون و هستینگز در حکم وکیل‌مدافع مخاطب عمل می‌کنند و اطلاعات ما از وقایع داستان به ندرت از اطلاعات آنها پیشی می‌گیرد و ما همراه و هم‌قدم با آنها داستان را کشف می‌کنیم. علت انتخاب راوی اول‌شخص و محدود کردن نقطه دید ما به او در آثار رید هم همین هدف را دارد. با قدم به قدم روشن‌تر شدن ماجرا، روایت داستان جذاب باقی می‌ماند.
 
روایت یک انتقالی ناگزیر

در «تکثیر می‌شویم»، سومین رمان ایان رید که به فارسی ترجمه شده نیز دغدغه‌های فلسفی نویسنده همچون دو رمان قبلی او در تاریکی‌های ذهن انسان جوانه می‌زنند و این‌بار نیز به ساحت ناپایدار آگاهی قدم می‌گذارند. قهرمان داستان، پنی، پیرزنی هنرمند که روزگاری نقاشی می‌کشید تا جهان را بفهمد، اکنون در مرز فروپاشی حافظه قرار دارد. روایتی از زندگی که از پسِ سالخوردگی و تنهایی به خود می‌نگرد و می‌پرسد: آیا ما همانیم که به یاد می‌آوریم؟ انزوا و تنهایی در این رمان نه حادثه‌ای بیرونی که همچون مکانی درونی ترسیم می‌شود. آپارتمانی تنگ که هر روز کوچک‌تر می‌شود؛ جایی که اشیا به خاطرات بدل شده‌اند و خاطرات، به هراس. «تکثیر می‌شویم» در نگاه اول، روایتی ا‌ست ساده از انتقال ناگزیر زنی سالخورده به مرکز مراقبت از سالمندان، اما در لایه‌های پنهان‌تر، تجربه‌ای است اضطراب‌آور و در عین حال شاعرانه، جایی که مرز واقعیت و خیال پیوسته جابه‌جا می‌شود. خواننده هرچه بیشتر پیش می‌رود، کمتر می‌داند چه چیزی حقیقت دارد و چه چیز ندارد. صداهایی از پشت دیوار؟ حضورهای خاموش در دل شب؟ تهدیدی نامعلوم یا توهمی حاصل از تنهایی؟ پنی از پشت پنجره‌اش جهانی را می‌بیند که بی‌تفاوت از مقابل چشمانش عبور می‌کند. این بی‌تفاوتی، نه خصومت، که حقیقت مدرن زندگی است: حضور بی‌تفاوت دیگری، که ما را از موجودیتی نامرئی آگاه می‌سازد. رید نشان می‌دهد چگونه زندگی روزمره، آهسته و بی‌صدا ما را از صحنه جهان کنار می‌زند و نقطه‌ای فرا می‌رسد که دیگر کسی به یاد نمی‌آورد چه بودیم، چه کردیم و از کجا آمدیم.

ایان رید استادانه ما را به پرسه در ذهن پنی وامی‌دارد. ذهنی که شکاف برداشته، اما هنوز بیدار است. او نشان می‌دهد وحشت واقعی نه در هیولاها که در محو شدنِ تدریجی مرزهاست: میان ما و دیگران، میان امنیت و تهدید، میان بودن و نبودن. هر جزئیات ساده، از صدای یک قدم زدن تا حرکت سایه‌ای در خیابان، به نشانه‌ای از تهدیدی نادیدنی تبدیل می‌شود و خواننده، درست مانند خود پنی، در دامی آرام و خزنده گرفتار می‌شود. «تکثیر می‌شویم» رمانی ا‌ست درباره پذیرشِ فنا. درباره این واقعیت که زمان، بی‌هیچ رحمی، ما را تکثیر می‌کند: ما در هر خاطره‌ای که از دست می‌دهیم، در هر تصویری که محو می‌شود و در هر چهره‌ای که فراموش می‌کنیم تکثیر می‌شویم، چون برای ادامه زندگی، راه دیگری نداریم؛ چون هر فقدانی ما را به نسخه‌ای تازه از خودمان تبدیل می‌کند. رمان «تکثیر می‌شویم» به‌رغم بعضی اشارات علمی‌اش، نه استعاره‌ای علمی، بلکه تمثیلی ا‌ست از حالت انسانی: ما هرچه بیشتر از خود تهی می‌شویم، بیشتر به نسخه‌ای دیگر از خودمان بدل می‌شویم. در این میان، هنر تنها نقطه مقاومت پنی است؛ یادگاری که از او باقی مانده، اما دیگر معنای گذشته را ندارد. تابلوهایی بر دیوار آویزان است که زمانی به آنها دل بسته بود و اکنون تنها یادآور فاصله‌ای هستند میان آنچه بوده و آنچه هست. پرسشی که در سراسر کتاب تکرار می‌شود این است: اگر هنری که با زندگی‌مان گره خورده، دیگر به ما تعلق نداشته باشد، ما به چه چیزی تعلق داریم؟ 

چیزی که اثر را متمایز می‌سازد، نگاه عمیقاً انسانی و فاقد سانتی‌مانتالیسم نویسنده به پیری و مرگ است. ایان رید هرگز خواننده را به ترحم دعوت نمی‌کند. او پیری را مرحله‌ای برای فرو رفتن در ژرفای خویشتن می‌داند، نه پایانِ ارزش انسان. به همین دلیل است که لحظات لرزان و شکننده پنی، در عین رنج‌آلود بودن، درخشان و پرمعنا می‌نمایند.

در پایان، آثار ایان رید و از جمله همین «تکثیر می‌شویم» داستان‌هایی هستند درباره زندگی و نه مرگ. درباره ناتوانی انسان در ثبت کامل خویشتن؛ درباره حقیقتی که نه در ماندگاری، که در تغییر و دگرگونی است. پنی، با تمام ضعف‌هایش، آینه‌ای است که ما در آن چهره فردای خود را می‌بینیم: چهره‌ای که کم‌کم از قاب حافظه پاک می‌شود، اما تا واپسین لحظه برای دیده شدن تلاش می‌کند.

تکثیر می‌شویم

 نویسنده: ایان رید
 مترجم: کوروش سلیم‌زاده
 انتشارات: نشر چشمه
 تعداد صفحات:۲۵۶ صفحه
 قیمت: ۳۷۰۰۰۰ تومان


انتهای پیام/
دیدگاه ها