«ایران آنلاین» گزارش می دهد؛
چرا جامعه اسرائیل تا سرحد مرگ از ایران می ترسد؟
سیاست
60360
معادله بین ایران و رژیم صهیونیستی از روندی تدریجی نشات می گیرد که طی سال های اخیر ذره ذره مولفه های قدرت اسرائیل را از او گرفت و لحظه به لحظه حلقه محاصره گروه های مقاومت دور این رژیم را تنگ تر کرد و نهایتا به شکلی فرسایشی جامعه صهیونیست ها را از دشمنی صبور چون ایران تا سرحد مرگ ترساند!
گروه سیاسی ایران آنلاین: سال هاست که رژیم صهیونیستی، ایران را تهدید به حمله نظامی می کند و در جامعه ایران این تهدیدها چندان جدی گرفته نمی شود. اما حالا رژیمی که ده ها کلاهک هسته ای دارد و همواره از جدیدترین تکنولوژی روز نظامی دنیا بهره می برد، در پی حمله به کنسولگری کشورمان در دمشق، یک هفته است که در وحشت و ترس به سرمی برد.
مقایسه دو جامعه ایران و اسرائیل از منظر تاریخ، فرهنگ، وسعت و قدرت ژئوپلیتیک منطقه ای کار درستی نیست. اگر قرار باشد مقایسه ای بین دو جامعه صورت گیرد، باید تمرکزمان روی ۷۵ سال اخیر باشد. یعنی از زمانی که کشوری جعلی به نام اسرائیل اعلام وجود کرد.
در هفت الی هشت دهه اخیر، ایران یک اشغال نظامی (جنگ جهانی دوم و حمله متفقین)، یک کودتا (۲۸ مرداد)، یک انقلاب (۱۳۵۷) و یک جنگ تحمیلی هشت ساله را پشت سرگذاشته است. در مقابل اسرائیل چهار جنگ بزرگ با اعراب، چند بار تجاوز زمینی به لبنان، سال ها نبرد فرسایشی در داخل سرزمین های اشغالی و پشت سرگذاشتن حداقل چهار انتفاضه، یک جنگ تمام عیار با حزب الله لبنان در سال ۲۰۰۶ و حداقل شش درگیری بزرگ با نیروهای مقاومت در غزه را تجربه کرده است.
به این ترتیب اگر هر دهه را یک نسل به شمار آوریم، در حالی که برخی از دهه ها ایران با هیچ جنگی رو به رو نبود، تمامی نسل های رژیم اشغالگر قدس حداقل با یک جنگ یا درگیری رو به رو بوده است. آنها نه تنها با واژه جنگ بیگانه نیستند که جامعه تماما نظامی شان با آن مانوس نیز است. اما اخباری که در یک هفته اخیر و پس تهدید به انتقام کشورمان از داخل اسرائیل مخابره می شود، اینطور نشان می دهد که گویی صهیونیست ها تا کنون هیچ گاه با دشمنی چون ایران رو به رو نبوده اند!
ایران چه چیزی دارد که اسرائیل این همه از آن می ترسد؟ در مقابل چرا مردم ایران نه از تسلیحات هسته ای اسرائیل و نه از اف۳۵ های این کشور بیم ندارند؟ بخشی از پاسخ این دو سوال شاید در مولفه های واحدی باشد. تاریخ و فرهنگ غنی ایران، مردم آن را به این باور رسانده که ریشه های کشور و ملت شان به این راحتی ها خشک نمی شود. در طرف دیگر نیز کشوری که باید خود را با ایران مقابل ببیند، به این مولفه های سنتی قدرت ایران واقف است.
اما بحث شاید فراتر از این مسائل باشد. از اولین رویارویی هایی که بین دو کشور از سال ۱۳۶۱ (اعزام قوای محمد به فرماندهی احمد متوسلیان به سوریه) صورت گرفت تا روند تدریجی شکل گیری حلقه ای از گروه های مقاومت به دور فلسطین اشغالی، دو کشور هیچ گاه به صورت مستقیم با هم درگیر نشدند.
به نظر می رسد موضوع سر همین "روند تدریجی" است. ماجرا از "صبر استراتژیکی" نشات می گیرد که ذره ذره مولفه های قدرت اسرائیل را از او گرفت و لحظه به لحظه حلقه محاصره گروه های مقاومت را دور این رژیم تنگ تر کرد و نهایتا به شکلی فرسایشی جامعه صهیونیست ها را از دشمنی صبور چون ایران تا سرحد مرگ ترساند!
در واقع اسرائیلی ها سال هاست با قدرتی رو به رو هستند که بدون درگیری مستقیم، سخت ترین شکست ها را به آنها تحمیل کرده است. این رژیم که خود شعار پیروزی با هزار ضربه چاقو را طرح کرده بود، در سال های اخیر صدها و بلکه هزاران ضربه چاقو از محور مقاومت دریافت کرده و اکنون جامعه خسته اش با این تصور که ضربه نهایی را از ایران بزرگ خواهد خورد، شب ها را در پناهگاه ها به سر می برد.
انتهای پیام/