وزیر خارجه ۲۴ روز قبل از آغاز ریاست جمهوری ترامپ به چین سفر کرد
یارگیری مثلث آسیایی در دقیقه ۹۰
سیاست
83777
«اقدامات بلندتر از کلمات صحبت کنند.» این جمله حکمتآمیز چینی پایانبندی یادداشتی است که سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه در اولین سفر دوجانبه خود به چین آن را در نشریه Peoples Daily منتشر کرده و حضورش در پکن را شروع فصل جدید همکاری راهبردی بین دو کشور خوانده است.
به گزارش گروه سیاسی ایران آنلاین، این تأکید با یادآوری دوستی تهران و پکن در دوران سخت، بر محور قرار دادن گفتمانی تکیه دارد که ایده اصلی آن بهکارگیری همه ظرفیتهای دو کشور به نفع تقویت سیاستهای دوجانبه است که در بزنگاه مواجهه با تنشهای بیرون از منطقه آسیا ضرورت پیدا کرده است. در شرایطی که دونالد ترامپ کمتر از یک ماه دیگر اتاق خود را در کاخ سفید پس میگیرد تا احتمال دمیدن بر آتش رقابتها میان ایالاتمتحده با بازیگران آسیایی افزوده شود، سفر مهم عراقچی به پکن پرسش مهمی را پیش میکشد؛ اینکه ایران و چین با تکیه بر واقعیات جاری و اندوختهای که در بطن رویارویی با دولت اول ترامپ حاصل کردهاند، راه مواجهه با او را در کدام زمین بازی جستوجو میکنند؛ تعامل یا تقابل؟ برای پاسخ به این پرسش، مرور پروندههای در دستور کار تصمیمگیرندگان سیاست خارجی تهران و پکن ضرورت پیدا میکند.
الگوی واقعبینانه
ورود به عصر جدید همکاری، ترجیعبند سیاستی است که در سالهای اخیر به طلیعه مثلث همکاری تهران، پکن و مسکو تبدیل شده و امتداد یافتن هدف مواجهه با سیاست یکجانبهگرایانه ایالاتمتحده را ذیل یک دگرگونی تاریخی حائزاهمیت میکند. سیاستی که تهران این روزها در مسیر تقویت همکاریهای راهبردی خود با پایتختهای چین و روسیه در دستور کار قرار داده، فارغ از پیگیری یک الگوی واقعبینانه در روابط و مناسبات بینالملل؛ رویدادهایی که در مسیر اجرای توافق هستهای رخ داد و با تصمیم ناگهانی ترامپ به اوج رسید، از جمله بزنگاههای تاریخی بود که میتوانست محل بروز سیاست مقتصدانه ایران و متحدان منطقهایاش بویژه در منطقه آسیا قرار گیرد. حضور اول ترامپ در دستگاه اجرایی امریکا و خروج او از برجام که رقمزننده سیاستی موسوم به فشار حداکثری بود، تهران را به تحول در راهبرد منطقهای خود با سرفصل کاهش تحریم و کاستن از ابعاد فشار برآمده از سیاست فشار واشنگتن، هدایت کرد. در امتداد عملی کردن همین هدف، ورود به همکاریهای سطح بالاتر ایران با چین کلید زده شد و برای پیگیری رویکرد مشابه، با سایر متحدان همچون روسیه مداومت به خرج داده شد.
دیوارهای اتاق شیشهای
در این مسیر، انگیزهای مشترک پیوندزننده این مثلث همکاری بود و آن چکیده سند راهبرد امنیت دفاعی امریکا در سال 2018 است که ایران را تهدیدی بالقوه و روسیه و چین را به عنوان قدرتهای تجدیدنظرطلب خوانده بود که تضعیف جایگاه امریکا و تحکیم مدلهای مورد نظر خود را برای شکل دادن به نظم جهانی و تأثیرگذاری بر دیگر کشورها جستوجو میکنند. قرار گرفتن نام این کشورها در اسناد بالادستی واشنگتن، نمیتوانست فارغ از تقویت این انگاره باشد که هژمونی امریکا همچون اتاق شیشهای در معرض شکنندگی قرار گرفته است. مواضعی که در ماهها و هفتههای گذشته با ابتنا بر نگرانی مقامهای نظامی و سیاسی امریکا نسبت به تقویت ائتلاف تهران، پکن و مسکو مطرح شده، گزارههای کافی را در اختیار میگذارد تا اهمیت تقویت این مثلث در آستانه دولت دوم ترامپ پررنگتر شود. مقدمه این نگرانی، پیشتر در پررنگ شدن همکاریهای سهجانبه این سه بازیگر در بطن فراهمسازی مقدمات توافقنامههای راهبردی دوجانبه و همچنین حسننیت پکن مبنی بر گشودن درهای بازار خود به روی صادرات نفتی ایران با وجود تحریمها فراهم شده بود. تهران، مسکو و پکن دور تازهای از تلاش را برای ایجاد مسیرهای تجاری جدیدی آغاز کرده و در کنار آن، همکاریهای نظامی و امنیتی پیوستهای را ذیل همکاریهای جامع راهبردی به جریان انداختهاند که تابعی از هدف بیاثر کردن تحریمهای فرامرزی امریکا به شمار میرود؛ مجموعه همکاریهایی که با حمایت از ایده جهان چندقطبی، این کشورها را در برابر یک هدف مشترک، یعنی امریکا قرار داده و میتواند امکانی برای عبور از سیاستهای تنبیهی غرب فراهم آورد. ترک برداشتن دیوار هژمونی ایالاتمتحده زیر سایه اقتضائات تحمیلی این سه بازیگر مهم آسیا به صحنه بینالملل، میتواند آغازگر دورهای باشد که دیگر امریکا در مواجهه با موضوعات بینالمللی امکان تعیین حق و تکلیف برای منظومه گسترده بازیگران بینالمللی را نداشته باشد و با سطح جدیدی از مناسبات روبهرو شود که مدتهاست به استقبال یک نظم چندقطبی رفته و مواجهه با یکجانبهگرایی واشنگتن را در کانون سیاستهای منطقهای و جهانی خود نشانده است. رزمایشهای دریایی مشترک ایران، روسیه و چین در سالهای اخیر در کنار دیگر موضوعات همکاری که این کشورها دوشادوش یکدیگر پیش میبرند نیز از دیگر تحولاتی بوده که بر واقعیت تغییر موازنه قدرت در عرصه بینالملل تأکید میکند.
استحکام بیشتر پشتوانههای سیاسی
ذیل شکلگیری چنین سطحی از همکاریهای راهبردی است که تهران امیدهای خود را مبنی بر قرار گرفتن چین و روسیه در کنار ایران در مسیر پرمخاطره برجام ذیل رجوع طرفهای غربی به سازکار تنبیهی این توافق موسوم به «ماشه»، پررنگتر از همیشه میبیند. مخالفت اخیر سفیر پکن در نشست شورای امنیت که بهکارگیری مکانیسم ماشه را غیرسازنده خواند و انتقادی که سخنگوی کرملین در سیاستزدگی رویکرد آژانس در روند نظارتی خود بر برنامههای هستهای ایران مطرح کرد، از جمله نشانههای پررنگ عمق گرفتن این مثلث همکاری بود. چه، مخالفت چین با بازگشت تحریمهای بینالمللی به بهانه پرونده هستهای، عبور از سیاست گذشته این کشور بود که در خوشبینانهترین حالت ممکن تلاش میکرد برای در امان ماندن از مجازاتهای فرامرزی امریکا در میدان مواجهه دیپلماتیک این کشور با ایران، سکوت پیشه کند. این مهم نشان میدهد مقامهای پکن در روند تحولات مرتبط با تهران آماده پرداخت هزینههای سیاسی بیشتری نسبت به گذشته هستند و میکوشند منافع سیاسی و اقتصادی هر یک از اعضای شبکه متحدان راهبردی خود را مورد حمایت جدیتر قرار دهند.
اینک در شرایطی که هنوز نسبت و پیوند ترامپ با سیاست فشار حداکثری معلوم نیست، حضور عراقچی در پکن و سفر قریبالوقوع مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری به روسیه برای امضای توافق راهبردی با این کشور، نشان از این واقعیت دارد که ایران درصدد است با متوازنسازی روابطش از بطن یک رابطه راهبردی و تغییر موازنه در جبههبندی کشورهای مرتبط با سیاست خارجیاش به یکی از بازیگران تأثیرگذار در صحنه منطقه و بینالملل تبدیل شود و با طراحی یک رابطه هدفمند و تقویت آن، از پشتوانه سیاسی قابل اتکایی در مواجهه با بحرانهای متعدد غیرقابل پیشبینی در صحنه جهانی بویژه در دولت دوم ترامپ بهرهمند شود.
مریم سالاری
روزنامهنگار
انتهای پیام/