روایت هشتم از هاشمی
سیاست
84793
امروز هشتمین سالگرد درگذشت رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام است. زندگی هر فرد پردهها و فراز های بسیار دارد. زندگی سیاسی آیتالله هاشمی رفسنجانی هم از این قاعده مستثنی نیست.
به گزارش گروه سیاسی ایران آنلاین، در سالهای جنگ او مرکز وفاق و همگرایی همه نیروهای کشور، اعم از نیروهای سیاسی و نظامی بود. در سالهای ریاستجمهوری به تکنوکراتها نزدیک شد و سیاست را در خدمت توسعه میخواست. پس از وقایع 88 بار دیگر به سیاست بازگشت و دریافت که منشأ پایدار قدرت، جامعه است. اما در کنار این فراز و فرودها، نکته دیگر در زندگی سیاسی آیتالله هاشمی رفسنجانی، مواجهه با واقعیت است. بهرغم تصاویری که از رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام ارائه میشود، رئالیسم سیاسی مشی همیشگی او نبود. از سال 1361 که امام(ره) را مجاب کرد که نیروهای نظامی ایران وارد عراق شوند، 6 سال طول کشید تا از ایده «یک پیروزی برای صلح» عبور کند. از 1376 تا 1388 نزدیک به 12 سال طول کشید که به جامعه بازگردد. سالها طول کشید تا دریافت نمیتوان رابطه با غرب را باوجود زمینههای تنش ترمیم کرد. فاصله میان مواجه شدن با واقعیت و پذیرش واقعیت البته برای کشور بیمخاطره هم نبود. باوجود همه اینها، اجماعسازی، هماهنگسازی و تصمیمگیریهای بهنگام برای عبور از لحظههای بحرانساز، ظرفیتی به او می بخشید که امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز است. همچنان که اگر عزم او برای سازندگی پس از جنگ نبود، امروز وضع ناترازیها از این شدیدتر میبود. او که کنار زدن تدریجی نیروهای چپ از عرصه سیاست را برای حرکت در مسیر سازندگی ضروری میدید، سالها بعد خود این هزینه را پرداخت.
یادداشت
مردمفریب نبود
غلامحسین کرباسچی
شهردار اسبق تهران
مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی نهفقط بین روحانیون، بلکه میان همه سیاسیونی که طی دههها میشناسم، یک استثنا بود. به طرز اعجابآوری سطح بالایی از اطلاعات را داشت و این ویژگی به این دلیل بود که هیچوقت از هیچ موضوعی بهسادگی عبور نمیکرد. اگر میخواست از پروژه عمرانی بازدید کند، بهدقت از جزئیات آن با خبر میشد. دقیق گوش میداد که آن کارشناس و مهندس یا آن معمار درباره آن پروژه چه توضیحی میدهد. زمانی که پروژهای مربوط به شهرداری بود، من به عنوان مدیر مستقیم، گاه حوصله نداشتم به جزئیات گوش بدهم. اما آقای هاشمی به گونهای به جزئیات گوش میداد که ما به احترام ایشان میایستادیم. از همین رو، بحث کردن با ایشان درباره این مسائل دشوار بود و اینطور نبود که بتوان مسألهای را بهسادگی توضیح داد و از آن عبور کرد. در خاطرم هست که گاهی در بازدید از شهرداری، نکتهای را مطرح میکردند و ما هم جواب میدادیم. اما ایشان میخندید و میگفت: «باز داری روی حرف خودت میایستی؟ این مسأله، این طور است.» اگر کسی صحبتی میکرد که میتوانست ایشان را قانع کند، البته که میپذیرفت. در همه مدتی که در زمان ریاست جمهوری آیتالله هاشمی در شهرداری تهران حضور داشتم، فسادی وجود نداشت. این امر را میتوان با تجربه مدیریت شهری در سالهای بعد مقایسه کرد. آیتالله هاشمی رفسنجانی مسئولی باورمند در جمهوری اسلامی به خدا و مردم بود. به خود دروغ نمیگفت و به مردم هم دروغ نمیگفت. شعار مردمفریب هم نمیداد. هنگامی که احساس میکرد وظیفهای دارد که باید انجام دهد، چیز دیگری برایش مهم نبود و اینگونه بود که خدا هم او را یاری میکرد.
یادداشت
آیتالله و حل ناترازی ها
محسن هاشمی رفسنجانی
رئیس دفتر پیشین ریاست جمهوری
آیتالله هاشمی رفسنجانی در دوران دفاع مقدس، پس از گرفتن حکم فرماندهی از حضرت امام(ره)، سعیشان این بود با چند عملیات مهم، امتیازات جدی از عراق گرفته شود و ایران هم هیچ خاکی را از دست ندهد تا به طور آبرومندانهای جنگ را به پایان برساند.
در نهایت به این نتیجه رسیدند که قطعنامه 598 را بپذیریم. در سال 67 با دستور حضرت امام(ره) برنامه 5 ساله اول توسعه ایران را نوشتند. وقتی به ریاست جمهوری رسیدند، با اقدامات خود توانستند رفع ناترازیها را در طول 8 سال دولت سازندگی به نقطه مثبتی برسانند. شبیه همین شرایطی که کشور امروز درگیر آن است پس از جنگ هم شاهد بودهایم. لذا اگر امروز آیتالله هاشمی رفسنجانی در قید حیات بودند و با وضع فعلی اقتصادی مواجه میشدند، برای رفع ناترازیها حتماً تلاش میکردند ابتدا تحریمها را برطرف کنند تا منجر به کسب درآمد بیشتر و رفع کسری بودجه شود. در این صورت تورم رو به کاهش رفته و میتوان در چند سال کشور را از وضعیت ناترازی عبور داد. سابقه دغدغههای ایشان در دهه 90 گویای همین نکته است.
ایشان به کمک آقای روحانی رئیس جمهوری وقت و آقای ظریف آمدند تا برجام امضا و تحریمها رفع شود.
نگاه آیتالله هاشمی رفسنجانی کاملاً توسعهای بود. ایشان فکر میکردند توسعه میتواند کشور را به تعادل برساند و با رسیدن به تعادل میتوانیم اهداف انقلاب را دنبال کنیم. آنان که دل در گرو ایران دارند، همواره به فکر بهبود و ارتقای معیشت مردم هستند؛ هدفی که آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز دنبال آن بودند و اعتقاد داشتند گام اول در این راه رفع تحریمها و بهبود روابط خارجی است.
یادداشت
تأکیدهای هاشمی منجر به کربلای 5 شد
اسماعیل کوثری
از فرماندهان سابق سپاه
در دورهای که مرحوم هاشمی رفسنجانی مدیریت جنگ را برعهده گرفت، با اینکه ریاست مجلس را هم برعهده داشت، مستمر مسائل جنگ را پیگیری میکرد و شرایط را طوری تنظیم میکرد تا هم به مجلس و هم به جنگ رسیدگی کند. ایشان از جایگاهی برخوردار بود که ارتش و سپاه و دستگاههای دیگر با هماهنگی ایشان جنگ را اداره میکردند. اگر فرماندهان برای انجام عملیات با مشکل مواجه میشدند، مسائل را با ایشان در میان میگذاشتند. آقای هاشمی در مسائل بسیار دقیق ورود کرده و تصمیمگیری میکرد. به عنوان مثال به دلیل ناکامی عملیات کربلای 4، روحیه رزمندگان بسیار پایین بود. ایشان جلسهای با 25 تن از فرماندهان از جمله حاج قاسم، شهیدان خرازی، کاظمی و شوشتری تشکیل داد تا به راهحل واحدی برسند. وسط جلسه از تهران با ایشان تماس گرفتند تا برای نماز جمعه بازگردد، اما گفت حضور در منطقه برای پیگیری مسائل جنگ مهمتر از حضور در نماز جمعه است. هدف مرحوم هاشمی از برگزاری این جلسه رسیدن به تصمیم واحدی برای جبران ناکامی کربلای 4 بود. اما نتوانستیم به جمعبندی برسیم. لذا ایشان با اقتدار خاصی تأکید کرد هر چه زودتر باید عملیاتی انجام شود و همین، نقطه آغاز کربلای 5 بود. عملیات کربلای 5 به دلیل تأکید آقای هاشمی بر انجام عملیات موفق، طراحی و اجرا شد. ایشان میزبان عصبانیتها، گلهها و نظرات فرماندهان بود و مدیریتاش در جنگ تا عملیات مرصاد ادامه داشت.
یادداشت
تحزب در نگاه آیتالله هاشمی
حمیدرضا ترقی
عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه
مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی جزو بنیانگذاران حزب جمهوری اسلامی بود. ایشان به همراه مرحوم عبدالکریم موسوی اردبیلی، مقام معظم رهبری و شهید باهنر جزو مهمترین شخصیتها در کار سازمانی و تشکیلاتی بودند. این باور و اعتقاد آیتالله هاشمی موجب شد بعد از تعطیلی حزب جمهوری اسلامی همچنان بر حمایت از احزاب سیاسی اصرار بورزند که در ادامه زمینه شکلگیری حزب کارگزاران را فراهم کردند. رابطه ایشان با حزب مؤتلفه اسلامی نیز به دوران مبارزات حزب با رژیم شاه
برمیگردد.
مؤتلفه اسلامی با بهرهگیری از نظرات ایشان (به نقل از سران حزب) توانست حکم اعدام حسنعلی منصور را اجرا کند. هرچند هیچ پروندهای در این رابطه وجود ندارد، اما دوستان ایشان در مؤتلفه در این زمینه از نظرات ایشان بهرهمند بودند. آیتالله هاشمی در دوران مبارزات کمک مالی زیادی به احزاب و گروههای سیاسی میکردند. ایشان معتقد بود تحزب در کشور ضرورت اجتنابناپذیر است و حزب میتواند واسطه مردم و دولت باشد. به باور ایشان احزاب میتوانستند خواستهها و مطالبات مردمی را دستهبندی کرده و در چهارچوب قانون به دولت ارجاع دهند.
از دیدگاه ایشان واسطهگری احزاب برای یک نظام مردمسالار یک امر اجتنابناپذیر بود که حتماً دولتها باید به آن ورود کنند.
رضوانه رضاییپور - الهام یوسفی
روزنامه نگار
انتهای پیام/