نگاهی به مناسبات دو پارادایم حاکم بر تولید و مصرف انرژی
بازار
87549
![نگاهی به مناسبات دو پارادایم حاکم بر تولید و مصرف انرژی](https://cdn-news.inn.ir/photo/1403/11/24/86d152c8445b06a6b1cab0aefe8540b7-a-i-l.jpg)
به گزارش گروه بازار ایران آنلاین، چند روز قبل وزیر نفت وزیر نفت نکتهی مهمی را بیان کرد که نیازمند توجه بیشتری است. او توضیح داد که بخشی از راهکار رفع ناترازی انرژی در بخش گاز، معطوف افزایش تولید است و توسعه میدانهای خشکی و دریایی، توسعه میدانهای گازی جدید و فشارافزایی میدان گازی پارس جنوبی با همین هدف برنامهریزی شده است.
او در ادامه گفت اگر در این حوزه نتوانیم تدابیر لازم را اتخاد کنیم و مصرف را پایش نکنیم، هرچه در زمینه تولید سرمایهگذاری کنیم همیشه مصرف بیش از تولید خواهد بود و این ناترازی حل نمیشود.
اما اهمیت این اظهارات چیست؟ این سخنان را میتوان از سویی ذیل موضوعات فنی و اقتصادی و انرژی تفسیر کرد که طبعاً برعهدهی کارشناسان همین حوزهها است. اما یک سمت مهم از این اظهارات، ناظر بر فرارفتن از دوگانگیهای مرسوم است.
این دوگانگیها چیستند و چه کارکردی دارند؟
معانی متعددی از دوگانگی میتواند در اذهان عمومی وجود داشته باشد. برای برخی به معنای جداسازی ساده دو چیز یا دو مفهوم یا دو عمل و برای برخی دیگر به معنای تفکیک کامل آن است. به عبارت دیگر میتواند دو مشخصه داشته باشد. ابتدا اینکه در مورد یک مسئله فقط دو حالت را شامل میشود و از این دو حالت خارج نیست و دیگر آنکه نمیتواند هر دو حالت را همزمان داشته باشد.
در نگاه بسیاری از مدیران ما خصوصاً در بخشهای صنعتی و عملیاتی، صرفاً افزایش مقادیر کمی و افزایش تولید و محصول میتواند نشانهی عملکرد صحیح و مؤثر باشد. شاخصها باید مرتباً در حال افزایش و آمارها باید حاکی از ازدیاد مستمر باشند.
این پارادایم افزایشمحور یکی از مصادیق مدیریت مناسب محسوب میشده است. پارادایم در اینجا میتواند بهمعنای سرمشق هم باشد و به تمامی یک نظام فکری اطلاق میشود که دربرگیرندهی مجموعهای از بینشها، نظریهها، روشهای تحقیق و تکنیکها است.
بسیاری از مدیران دولتی کشور تحت همین پارادایم بار آمدهاند. شناخت این پارادایمها از این حیث میتواند مهم باشد که پارادایمهای مزبور اصولی را فراروی باورمندان خود قرار میدهند و محدودهای را برای افراد مشخص میکنند که به نوعی نشانگر موفقیت فرد در حوزهی مربوطه در صورت تبعیت از پارادایم حاکم است. به عبارت دیگر، وقتی پارادایمی در جامعه شکل میگیرد، عدم تبعیت از آن پارادایم در ساحت سیاسی و اجتماعی میتواند منجر به طرد شود.
در عین حال پارادایم دیگری وجود دارد که کارکرد معکوسی را بازنمایی میکند. تقریباً مدیری را سراغ نداریم که مایل باشد شاخصهای خود را به طور کاهنده ارزیابی کند. همه چیز باید افزایشی باشد.
وزیر نفت نیز در اظهاراتی که در بالا اشاره شد، تابع پارادایم نوع اول است. او از لزوم افزایش تولید گاز صحبت میکند. اما او همزمان پاردایم نوع دوم را نیز به خدمت میگیرد. نکتهی موردنظر همین جا است. به نظر میرسد وزیر نفت خوستار نوعی فراروندگی از دوگانههای مرسوم است.
شواهدی در دست است که نشان میدهد سایر مدیران این وزارتخانه نیز در همین موقعیت ایستادهاند. چندی قبل حداقل سه معاون وزیر نفت به این قضیه اشاره داشتند که اگر فکر کنیم، میتوانیم با افزایش تولید و ذخیرهسازی ناترازی گاز را حل کنیم، اشتباه کردهایم. باید خوشحال بود که مدیران بخشهای مهندسی و عملیاتی در این وزارتخانه به این نتیجه رسیدهاند که همهچیز با افزایش تولید قابلحل نیست.
اینجا دوگانه سازی یک ویژگی ذهنی دارد و یک فیزیکی. ذهن دوگانهساز تلاش دارد یکی را مهمتر و مقدمتر بر دیگری معرفی کند. باید از یک نگاه خاص پرهیز کرد و آن اینکه اعتقاد داشته باشیم واقعیتهای موردنظر ما- خواه واقعیتهای این جهان به طور کلی باشند یا طبقه خاصی از آنها- قابل تبیین نیستند جز آنکه فرض کنیم دو اصل مختلف و غیرقابل ارجاع در نهایت وجود دارد.
در سال 1397 که ناترازی شدیدی در بخش بنزین وجود داشت، با احداث پالایشگاه ستاره خلیج فارس چیزی حدود 30 میلیون لیتر بنزین بسیار مرغوب به سبد تولید اضافه و کشور نه تنها از واردات بنزین بنیاز شد بلکه مقادیری فرآورده نیز صادر میکرد. اما غلبهی نگاه مهندسی (پارادایم تولیدمحور) باعث شد که اکنون به همان نقطه ابتدایی برسیم. اگر همین امروز مجدداً یک پالایشگاه دیگر از آسمان نازل شود، باز هم بعد از چند سال به ناترازی خواهیم رسید.
پارادایم بهینهسازی (که اینجا مسامحتاً به عنوان پارادایم دوم معرفی میشود) همواره تابعی از پارادایم اول بوده است. هرگاه وضعیت به مرحلهی ناترازی نزدیک میشود، بلافاصله فعالیتهای مرتبط با بهینهسازی پررنگتر میشود. با دور شدن خطر، مجدداً پارادایم اول به موضع سلط خود برمیگردد.
پرواضح است که هرگز نباید کوچکترین درنگی در کوششهای مربوط به افزایش تولید داشت. بحث بر سر این است که تاکید مستمر بر افزایش تولید و غفلت از وجوه بهینهسازی مصرف میتواند منجر به پدیدآمدن وضعیتی شود که آن را تحت عنوان ناترازی یا کمبود یا کسری یا هر چیز دیگری معرفی میکنند و مصداق وضع کنونی ما در حوزهی انرژی است.
اظهارات وزیر نفت نشان میدهد که او از این دوگانهی تاکیدی عبور کرده است. به یک معنی ایشان متوجه شده که برساخت واقعیت موجود، مستلزم زایلشدن وجه دوگانه بوده و لذا ضمن عبور از آن، میخواهد عناصری از هر دو پارادایم را با یکدیگر تحت شمول یک کلیت عامتر درآورد.
این همان نگاهی است که تاکنون چندان مورد عنایت نبوده است. معنای دوگانگی از تمایز و تضاد متعارف میگریزد و به حوزهی تعامل و سازگاری میان وهلهها و وقتهها (moments) کشیده میشود. این دوگانگی به دنبال جداسازی شکلی یا ماهوی این دو عمل (پارادایم) نیست، بلکه پا را فراتر گذاشته و تضاد را با تعامل عجین ساخته است. این بدان معنا است که ما همزمان با افزایش تولید انرژی، باید اقدامات مرتبط با بهینهسازی را نیز در دستور قرار دهیم.
افزایش تولید انرژی (مثلاً گاز و فرآوردههای نفتی) نمیتواند بدون اقدامات بهینهسازی به رفع مشکل ناترازی منتهی شود. قانون در این مورد تکالیف عدیدهای برای طیف متعددی از دستگاهها، سازمانها، وزارتخانهها و ارگانها تعیین کرده است. متاسفانه این دستگاهها در تمامی این سالها خود را در پشت وزارت نفت مخفی کرده و به انحاء مختلف از ایفای وظایف و مسئولیتهای خود شانه خالی کردهاند. بدیهی است نمیتوان و نباید فعالیت پرحجم و بزرگ و تعیینکنندهای مانند بهینهسازی مصرف انرژی را به گردن همان دستگاهی انداخت که وظیفهی افزایش تولید انرژی را برعهده دارد.
پویا نعمتاللهی؛
دکتری علوم ارتباطات اجتماعی و روزنامهنگار
انتهای پیام/