سرمایه ملی فراتر از نتایج مذاکرات عمان

امروز دور جدیدی از گفتوگوهای هستهای میان نمایندگان ایران و آمریکا به صورت غیرمستقیم در عمان برگزار میشود. گفتوگوهای دیپلماتیک ساحتهای خاص و مرتبط با هم را دارند.
ابراهیم بهشتی/معاون سردبیر: شرایط منتهی به انجام گفتوگو، فضای میان طرفین در مذاکرات یا آنچه در میز مذاکره مطرح میشود، نتایج حاصل از گفتوگوها و در نهایت مواجهه داخلی با این نتایج.
بهرغم اینکه عمده توجهات معمولاً محدود به تیم مذاکرهکننده و کیفیت کار آنها میشود، به نظر میرسد تنها بخشی از این ساحتها، پیوند مستقیمی به کیفیت فنی و تسلط تیمهای مذاکرهکننده به چهارچوبهای دیپلماتیک دارد. در حقیقت تیمهای مذاکرهکننده فعال مایشاء و تصمیمگیر نهایی درباره پایان دادن به اختلاف نظر موجود میان ایران و آمریکا در مورد پرونده هستهای نیستند.
آنچه مشخص است مذاکرهکنندگان در چهارچوب مأموریتهای محوله و مختصات تعریف شده برای آنها نهایت تلاش خود را در میز مذاکره خواهند داشت تا تأمینکننده منافع بیشتر برای کشور خود باشند. با این حال تا رسیدن به مرحله میز مذاکره و رودررو قرار گرفتن تیمهای مذاکرهکننده، مقدمات، تدارکات و شرایطی سپری شده است. طی طریق همین مرحله ابتدایی تا رسیدن به میز مذاکره، در سالهای گذشته تجربیات متفاوتی را در فضای سیاسی ایران به خود دیده است. به نظر میرسد از پس همین تجربیات، حالا یک اجماع نسبی قابل تأملی در انجام مذاکره با حفظ چهارچوبهای اصولی مد نظر ایران، شکل گرفته است.
نوع مواجهه دولت و در رأس آن رئیسجمهوری در شکلگیری این اجماع نظر حتماً بیتأثیر نبوده است. مسعود پزشکیان در چهارچوب ایده اصلی خود یعنی وفاق، بعد از اعلام نظر رهبر معظم انقلاب مبنی بر عدم مذاکره با دولت آمریکا، همراه با موضع رسمی نظام بر عدم انجام مذاکره تأکید کرد. البته که نوع مواجهه ابتدایی دونالد ترامپ با ایران و پیش کشیدن سیاست تهدید و تحقیر، موضع جمهوری اسلامی ایران مبنی بر رد مذاکره در چنان شرایطی را عقلانی و منطقی مینمود.
به هر روی فضای سیاسی شکل گرفته در حمایت از گفتوگوها با رعایت ملاحظات تهران، حتماً در تقویت روحیه و اعتماد بهنفس تیم مذاکرهکننده ایران تأثیر مثبت خواهد داشت.
در حقیقت فضاسازی حول مذاکرات در چهارچوب اصول تعریفشده از جمله تعیین عمان به عنوان محل مذاکرات و نه امارات و گفتوگوی غیرمستقیم درباره پرونده هستهای و نه موارد دیگر تا حالا مسیر مناسبی را طی کرده و در ایجاد اجماع فعلی بر سر مذاکرات دخیل بوده است.
حفظ و تقویت این اجماع نظر در مرحله انجام مذاکرات و بعد از آن نیز واجد اهمیت است. میز مذاکره جای بده بستان در چهارچوب اصول تعریفشده و تأمین منافع طرفین است. به اقتضای دوری یا نزدیکی مواضع و خواستههای طرفها، رسیدن به توافق هم ممکن است در زمان کوتاه یا بلندمدتتری میسر شود همچنانکه چه بسا در نهایت توافقی هم حاصل نشود. اگر چه به نظر میرسد تجربه گذشته برجام، نیازهای داخلی، شرایط جدید منطقهای و بینالمللی، اراده دو طرف به حصول توافق را دوچندان کرده باشد. به هر روی نقطه آغازین یا شرط لازم ورود به گفتوگو با آمریکا، اجماعسازی داخلی بوده که به نظر میرسد در حد قابل دفاعی میسر شده است.
قاعدتاً محور مشترک حامیان مذاکره با هر گرایش و سلیقه فکری و سیاسی هم فرصتسازی برای عبور از تنگناهای اقتصادی، زمینهسازی بهتر برای اجرای برنامههای بلندمدت نظام و دولت و در کل، تأمین منافع ملی بوده است. نکته قابل تأملتر اما یادآوری این مهم است که این اجماعسازی و به تعبیری صدای رسای حمایت از مذاکره، به همین مرحله محدود نشود و پشتوانه مستحکمی برای تیم مذاکرهکننده هنگام گفتوگوها و در صورت حصول به توافق، سرمایه قابل اعتنایی برای اجرای توافق باقی بماند. مضاف بر اینکه، اگر به هر دلیل، از دل رفتوآمدهای دیپلماتیک، توافقی هم به مرحله امضا نرسید، همین اجماع نظر ظرفیت قابل اتکایی است برای مواجهه عقلانی و منطقی با شرایط جدید. شایسته است حمایت، صیانت و تقویت این اجماع مورد اهتمام همه شخصیتها، گروهها و مجموعههای نقشآفرین و تأثیرگذار در فضای سیاسی کشور باشد.
ایران آنلاینانتهای پیام/