درباره فاطمه حسونه عکاسی که قبل از رسیدن به «کن» شهید شد

راوی زخم‌های سرزمین زیتون

هنر

94773
string(757) "[{"name":"a","aspect":"16:9","width_small":"480","width_medium":"720","width_large":"960","_sy":"1","_sx":"1","_r":"0","_h":"405.00000000000006","_w":"720","_y":"0","_x":"0","source":"\/news\/photo\/1404\/01\/31\/05dee444599431f1d108a2e611954ae6.jpg","_pr_css":"display: block; width: 160px; height: 90px; min-width: 0px !important; min-height: 0px !important; max-width: none !important; max-height: none !important; transform: none;"},{"name":"b","aspect":"1:1","width_small":"480","width_medium":"720","width_large":"960","_sy":"","_sx":"","_r":"","_h":"","_w":"","_y":"","_x":"","source":""},{"name":"c","aspect":"16:6","width_small":"720","width_medium":"960","width_large":"1250","_sy":"","_sx":"","_r":"","_h":"","_w":"","_y":"","_x":"","source":""}]" راوی زخم‌های سرزمین زیتون

«لبخندش به اندازه استقامتش جادویی بود»، «نیروی زندگی این زن جوان کمتر از یک معجزه نبود»، «او نوری بود با استعداد» و... با این گزاره‌ها که در اخبار منتشر شده شناسنامه‌ای از شخصیت او در ذهنمان ترسیم می‌کنیم. زنی که خیلی‌هایمان نمی‌شناسیم و با این ویژگی‌ها کنجکاویم که از او بیشتر بدانیم.

نرگس عاشوری- خبرنگار سرویس فرهنگی روزنامه ایران: قرار است با مستندی در ایام جشنواره کن شاید تیتر رسانه‌ها شود. خودش احتمالاً این تیتر شدن و در نگاه رسانه‌ها قرار گرفتن را دوست دارد. تلاش دو سال اخیرش این را می‌گوید. تمام اهتمامش در این دو سال جلب توجه رسانه‌ها و افکار عمومی به غزه بوده است و حالا دوباره صدای غزه شده است. خبر حضور مستندی در جشنواره کن که خودش سوژه‌اش بوده را شنیده و به اندازه چند ساعت رؤیا بافته که چطور عکس‌هایش از غزه، توزیع غذا در میان بمباران و روایتش از اندوه و گرسنگی مردم این دیار پرآشوب  در این مستند می‌تواند گامی او را به هدفش نزدیک کند. خبر را که شنیده از همان ابتدا دعوت حضور در فرانسه و جشنواره معتبر بین‌المللی‌اش را مشروط به بازگشت به وطن‌ کرده و با تأکید گفته که «نمی‌خواهم از غزه جدا شوم». ۲۴ ساعت بعد موشکی یک راست بر سقف خانه‌شان نشسته و او را به همراه ۹ عضو خانواده‌اش برای همیشه به دل خاک غزه دوخته است. «فاطمه حسونه»، عکاس خبری فلسطینی، همزمان با اعلام خبر حضور مستند «روحت را در دستت بگیر و راه برو» در کن با خبر شهادتش بر پیشانی اخبار نشسته و شماره دویست و دوازدهم در لیست فعالان رسانه‌ای و خبرنگارانی شده که در غزه جان باخته‌اند. سپیده فارسی کارگردان مستند که برای تهیه روایتی جامع درباره رویدادهای غزه، با حسونه آشنا شده اکنون نگران است که حسونه به‌دلیل فعالیت‌های خبری‌اش هدف قرار گرفته باشد. او به نشریه ددلاین گفته: «من تلاش می‌کردم صدایش باشم... حتی احساس گناه می‌کنم. شاید به‌خاطر اعلام فیلم، او را هدف گرفتند. نمی‌دانم. هرگز نخواهیم دانست. ارتش اسرائیل گفته بود که در خانه‌اش یک افسر حماس حضور داشته، که کاملاً دروغ است. من خانواده‌اش را می‌شناسم. مزخرف است. این فقط فاجعه‌بار است.»

هیچ خط قرمزی وجود ندارد

به گزارش ایران آنلاین، محسن اسلام‌زاده، مستندساز که در روزهای اوج بمباران گسترده جنوب لبنان مشغول به فعالیت‌های تصویری مستند و حتی کار خبری برای رسانه‌ها درباره اتفاقات بیروت بود نیز در گفت‌وگو با «ایران» از عدم پایبندی رژیم اشغالگر قدس به هر گونه تعهد بین‌المللی بخصوص در مواجهه با خبرنگاران و اصحاب رسانه می‌گوید. او بر این باور است که کابوس صهیونیست‌ها از افشای جنایاتشان توسط اهالی رسانه به واقعیت پیوسته و صدای مظلومیت مردم غزه به گوش آزادگان جهان رسیده است.

او که به تازگی از سفر اروپا به ایران بازگشته است درباره فضای ایجاد شده در فرانسه بعد از این اتفاق می‌گوید: «بر حسب اتفاق من به تازگی از فرانسه برگشته‌ام. جو متفاوتی در اروپا شاهد هستیم و هر روز هم بر تعداد اعتراضات مردمی و مستقل افزوده می‌شود و حتی مدل اعتراضات تغییر کرده است. یکی از دلایل شکل‌گیری این جریان اعتراضی، انتشار اخبار مشابه همین اتفاق در غزه است؛ اخبار کودک‌کشی، کشتار زنان و بی‌گناهان. از اتفاقات بسیار تلخی که در غزه و لبنان شاهد هستیم عدم پایبندی رژیم اشغالگر نسبت به «ان‌.جی‌.او»های بین‌المللی و خبرنگاران است. افکار عمومی غرب نسبت به این موضوع بسیار حساس است و بعد از شهادت فاطمه حسونه همزمان با اعلام خبر پذیرفته شدن مستند «روحت را در دستت بگیر و راه برو» در کن، پیامی از سوی جشنواره منتشر شد و نسبت به این جنایت موضع انتقادی داشتند. همچنین خبرنگاران فرانسوی به خیابان‌های پاریس آمدند و نسبت به شهادت خبرنگاران در غزه و نادیده گرفته شدن حقوقشان اعتراضات گسترده شکل گرفته است.»

اسلام‌زاده با تأکید بر اینکه رژیم اشغالگر قدس هیچ خط قرمزی ندارد، می‌افزاید: «این رژیم هیچ خط قرمزی ندارد و برای همین هیچ‌کس در امان نیست. بارها شاهد بودیم که فعالان کشورهای غربی در گروه‌های «ان جی او» هم به شهادت رسیده‌اند. طبق تجربه شخصی که اخیراً دو بار به لبنان سفر کردم و چندین بار در مناطق مرزی لبنان و اراضی اشغالی حضور یافتم و از نزدیک پایگاه اسرائیل را دیدم، می‌گویم برای اسرائیل هیچ خط قرمزی معنا ندارد. هیچ‌کس در امان نیست. خبرنگار مشهور لبنانی علی شعیب را رسماً و بارها تهدید می‌کردند که این بار نوبت توست. چندین مرتبه نواحی نزدیک به محل استقرار او هدف قرار گرفت و یک بار حین فیلمبرداری به تیم آنها حمله شد. هتل خبرنگارانی که تیم ایشان داخلش بود را زدند. دو نفر از خبرنگاران شهید شدند. در بیروت بارها اعلام شد که هتل خبرنگاران و مناطق اطراف آن محل هدف است؛ هتلی که نه تنها خبرنگاران ایرانی و لبنانی بلکه خبرنگاران غربی هم ساکنش بودند. در پی همین تهدیدها این هتل با حدود هزار اتاق تخلیه کامل شد چرا که همه به این باور رسیده و اطمینان دارند اسرائیل هیچ تعهدی به قراردادهای بین‌المللی ندارد.»

این مستندساز در ادامه با اشاره به سرنوشت مشابه فعالان رسانه در غزه می‌گوید: «حدود یک سال قبل آیات خضوره (خبرنگار فلسطینی) شبی در غزه ویدیویی منتشر کرد و گفت تمام محله ما زیر هدف موشک و بمباران است و من می‌دانم امشب هیچ‌کدام از ما زنده نمی‌مانیم و فردا در خبرهای صبح نام او هم جزو شهدا بود. هیچ نقطه امنی در غزه و جنوب لبنان وجود ندارد. من در لبنان شاهد بودم که منطقه‌ای خارج از ضاحیه به این بهانه که محل رفت و آمد یکی از رهبران حزب‌الله است مورد هدف قرار گرفت؛ ادعایی که هیچ وقت نتوانستند آن را ثابت کنند بیش از ۱۵۰ شهید و مجروح به جا گذاشت. کودکانی در آن منطقه مشغول بازی بودند و بعد از بمباران هیچ اثری از آنها نبود. ۴۸ ساعت بعد که ما به آنجا رسیدیم با بقایایی از پیکرهای پیچیده در کاور مواجه شدیم که برای انتقال آنها نیاز به برانکارد نبود؛ ۴ تکه استخوان که با یک دست هم می‌شد آن را حمل کرد. البته که خون شهید دامنگیر است و دامنه اعتراضات در غرب گسترده شده و نمی‌توانند سکوت کنند چون فریادهای مظلومیت غزه به آزادگان غرب رسیده است.»

اسلام‌زاده درباره اهمیت حضور مستندسازان ایرانی در دل بحران می‌گوید: « اگر با نگاه سیاست‌زده به آثار مستندسازان ایرانی نگاه نکنیم، به این حقیقت اقرار خواهیم کرد که مستندهای ایرانی در سطح اول توان رقابت تنگاتنگ با آثار روز دنیا را دارند. چرا که نگاه تفصیلی، قصه محور و روایی به حوادث دارند. وقتی نگاه روایی و قصه محور باشد می‌توانید سوژه‌های نابی پیدا کنید که فراتر از خبر رفته و در قالب مستند دارای جذابیت روایی شود. اما متأسفانه برای ایرانی‌ها محدودیت‌های زیادی وجود دارد. من ایرانی را نه تنها به غزه و فلسطین به مصر و اردن هم راه نمی‌دهند. با وجود این باعث شعف من است که خانم سپیده فارسی اگر چه با تابعیت مضاعف، این مستند را ساخته‌ و به عنوان یک ایرانی در غزه، زیر آتش و موقعیت خطرناک حضور داشته و این گونه با این سوژه جذاب آشنا شده‌ است.»

راوی ماندگار زخم سرزمین زیتون

در یکی دو روز گذشته تصویر خندان فاطمه حسونه در کنار این خبر بهت برانگیز در شبکه‌های اجتماعی وایرال شده و کاربران از این اتفاق نوشته‌اند. سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم با انتشار پیامی در شبکه ایکس آورده است: «شهادت ‎فاطمه‌ حسونه عکاس خبری مظلومیت غزه با ۹ عضو خانواده‌اش جانگداز است، او با حضورش در فیلم مستند «روحت را در دست بگیر و برو» راوی ماندگار زخم سرزمین زیتون است؛ فیلمی که یک روز قبل از شهادتش در جشنواره کن پذیرفته شد، خون پاک او در رگ تصویر جاری است و تصویر است که می‌ماند.»

محمد احسان مفیدی‌کیا، منتقد حوزه مستند: مثل همه دختران فلسطینی که معمولی نیستند

اگر پیگیر فیلم‌های مستند باشی، اگر اخبار روزمره غرب آسیا را رصد کنی، بخواهی یا نخواهی، این روزها تصویر دختری جوان، با لبخندی پر شور و چشم‌هایی پر از زندگی را در میان اخبار هر روزه غزه دیده‌ای، حالا شاید یادت نباشد، شاید خیلی زود عکسش را رد کرده باشی و از این خبر تکراری گذشته باشی، اما او یک دختر معمولی نبود، مثل همه دختران فلسطینی، که معمولی نیستند! فاطمه حسونه، عکاس و مستندساز فلسطینی اهل غزه، ۱۸ ماه گذشته را دوربین به دست، بی‌باک و بی‌محابا در ویرانه‌های غزه گشته بود و قاب دوربینش را پنجره‌ای ساخته بود، بلکه دنیا ببیند که در کوچه‌های شهرش چه می‌گذرد. همین چند روز پیش بود که جشنواره فیلم کن، مستند «جان خود را به دست بگیر و برو» که پرتره‌ای از زندگی فاطمه بود را برای نمایش در بخش آثار مستقل و تجربی با مضامین اجتماعی و سیاسی انتخاب کرد. همین انتخاب کافی بود تا او برای جنگنده‌های اسرائیلی که موشک‌های آمریکایی دارند تبدیل به یک سوژه شود، تا از او و تمام خانواده‌اش انتقام بگیرند، تا دوربینش را خاموش کنند، تا دیگر عکسی نگیرد، فیلم نسازد و نگوید که به خودش، خانواده‌اش، دوستانش و هموطنانش چه می‌گذرد. چنانچه در آخرین مصاحبه‌اش گفته بود: «دوربینم، تفنگ من است، آن را با کارت حافظه‌اش پر می‌کنم، همان‌طور که اسلحه را با گلوله پر می‌کنند، با آن دنیا را تغییر خواهم داد و از خودم دفاع می‌کنم و داستان مردم را و خانواده‌ام را روایت می‌کنم، مهم نیست دنیا ببیند یا نه، می‌خواهم عکس‌هایم جاودانه شوند.»

فاطمه حالا روحش را در دست گرفته و رفته است. «نه به عنوان تیتر یک خبر فوری، و نه عددی درمیان آمار هر روزه»، او همان‌طور که دلش می‌خواست رفت، همان‌طور که یک بار نوشته بود: «اگر بمیرم، می‌خواهم مرگی داشته باشم که در جهان طنین‌انداز شود، می‌خواهم میراثی ماندگار از خود به جا بگذارم و تصاویری جاودانه خلق کنم که نه زمان و نه مکان، نتوانند آنها را دفن کنند.»


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار هنر