ادای احترام به ۸۰۰۰ روز روایتگری ایران ورزشی
هنوز میتوان نوشت...
وقتی سال ۱۴۰۰ وارد ایران ورزشی شدم، پشت سرم ۱7 سال تجربه در تحریریههای مختلف بود، اما چیزی که اینجا دیدم با تمام آن سالها فرق داشت. در دورهای که روزنامهها یکییکی خاموش شدند و بسیاریشان فقط به «جلد» تقلیل یافتند، ایران ورزشی هنوز زنده بود، زنده به معنای واقعی کلمه. تحریریهای که هنوز نفس میکشید، هنوز مینوشت، هنوز تولید میکرد حتی وقتی چاپ کاغذی برای مدتی متوقف شد، ریتم کار از حرکت نایستاد. آن شوق حرفهای، آن حس مسئولیت، آن عشق به روایتکردن ورزش… همه اینجا بود.
در این چهارسال، ایران ورزشی برای من فقط محل کار نبود بلکه خانهای شد میان آدمهایی که بسیاریشان را سالها در مطبوعات میشناختم اما اینجا با آنها رفیق شدم. لحظاتی را دیدم که آرام نبود مثل تغییر ناگهانی مدیران و حتی تغییر ناگهانی دولت، تصمیمهایی عجیب که ناگهان مسیرها را عوض میکرد، روزهایی که آینده همه مبهم بود. و البته روزهایی تلختر مثل وقتی که همکارانی جدا شدند و رفتند، مهاجرت کردند یا مثل مرحوم وصال روحانی، برای همیشه از میان ما رفتند. وصال مردی بود پر از سواد، معرفت و مهربانی… و فقدانش هنوز در اتاق تحریریه ایران ورزشی حس میشود.
حالا در بیست و یکمین سال فعالیت رسانهایام، خوشحالم که کنار خانواده ایران ورزشی، ۸۰۰۰ شماره از حیات یک روزنامه را میبینم، روزنامهای نزدیک 30 ساله که هنوز ایستاده است. ۸۰۰۰ روز یعنی ۸۰۰۰ روایت از ورزش ایران و جهان، یعنی ثبت شادیها، اشکها، صعودها، سقوطها و لحظههایی که بخشی از حافظه جمعی ما شدهاند.
این روزها بسیاری از مردم از مرگ روزنامه کاغذی میگویند، اما هنوز نشریات بزرگ ورزشی مثل گاتزتا دلواسپورت با بیش از ۱۲۵ سال سابقه و مارکای اسپانیا با بیش از ۸۵ سال قدمت، با روزنامه کاغذی خود زنده و پرخوانندهاند و در عین حال در فضای سایبری نیز پرمخاطبند. ایران ورزشی پیش این روزنامههای معتبر جهان، مثل یک جوان خام است اما در کشور ایران، با همه بحرانها و نوسانها و مشکلات اقتصادی و سیاسی که به خود دیده، دوام یک روزنامه ورزشی برای سه دهه، چیزی شبیه معجزه است، شاهکاری انسانی که پشت آن فقط یک چیز ایستاده: تعهد و فداکاری. تعهد جمعی که از تحریریه گرفته تا فنی، همگی پای کار ایستادند تا رسانهای پویا شکل بگیرد و حیات خود را ادامه دهد.
شماره 8000 ایران ورزشی برای من چیزی فراتر از عدد است. این شماره اثبات این است که هنوز میتوان نوشت، هنوز میتوان جنگید و هنوز میتوان زنده ماند.
انتهای پیام/
در این چهارسال، ایران ورزشی برای من فقط محل کار نبود بلکه خانهای شد میان آدمهایی که بسیاریشان را سالها در مطبوعات میشناختم اما اینجا با آنها رفیق شدم. لحظاتی را دیدم که آرام نبود مثل تغییر ناگهانی مدیران و حتی تغییر ناگهانی دولت، تصمیمهایی عجیب که ناگهان مسیرها را عوض میکرد، روزهایی که آینده همه مبهم بود. و البته روزهایی تلختر مثل وقتی که همکارانی جدا شدند و رفتند، مهاجرت کردند یا مثل مرحوم وصال روحانی، برای همیشه از میان ما رفتند. وصال مردی بود پر از سواد، معرفت و مهربانی… و فقدانش هنوز در اتاق تحریریه ایران ورزشی حس میشود.
حالا در بیست و یکمین سال فعالیت رسانهایام، خوشحالم که کنار خانواده ایران ورزشی، ۸۰۰۰ شماره از حیات یک روزنامه را میبینم، روزنامهای نزدیک 30 ساله که هنوز ایستاده است. ۸۰۰۰ روز یعنی ۸۰۰۰ روایت از ورزش ایران و جهان، یعنی ثبت شادیها، اشکها، صعودها، سقوطها و لحظههایی که بخشی از حافظه جمعی ما شدهاند.
این روزها بسیاری از مردم از مرگ روزنامه کاغذی میگویند، اما هنوز نشریات بزرگ ورزشی مثل گاتزتا دلواسپورت با بیش از ۱۲۵ سال سابقه و مارکای اسپانیا با بیش از ۸۵ سال قدمت، با روزنامه کاغذی خود زنده و پرخوانندهاند و در عین حال در فضای سایبری نیز پرمخاطبند. ایران ورزشی پیش این روزنامههای معتبر جهان، مثل یک جوان خام است اما در کشور ایران، با همه بحرانها و نوسانها و مشکلات اقتصادی و سیاسی که به خود دیده، دوام یک روزنامه ورزشی برای سه دهه، چیزی شبیه معجزه است، شاهکاری انسانی که پشت آن فقط یک چیز ایستاده: تعهد و فداکاری. تعهد جمعی که از تحریریه گرفته تا فنی، همگی پای کار ایستادند تا رسانهای پویا شکل بگیرد و حیات خود را ادامه دهد.
شماره 8000 ایران ورزشی برای من چیزی فراتر از عدد است. این شماره اثبات این است که هنوز میتوان نوشت، هنوز میتوان جنگید و هنوز میتوان زنده ماند.
انتهای پیام/