یک جامعه‌شناس و یک استاد دانشگاه در گفت‌و‌گو با «ایران»:

باید سازوکارهای جبرانی هدفمند در اختیار گروه‌های کم‌درآمد قرار گیرد

جامعه

133152
باید سازوکارهای جبرانی هدفمند در اختیار گروه‌های کم‌درآمد قرار گیرد

افزایش قیمت بنزین شاید یک مسأله اقتصادی ساده به نظر می‌رسد، اما همین موضوع ساده می‌تواند به موضوعی فرهنگی-اجتماعی تبدیل ‌شود.

سمیه افشین فر - گروه گزارش: اصلاح الگوی مصرف، از مهم‌ترین دلایلی است که دولت‌ها را به سمت اصلاح قیمت سوق می‌دهد، در حقیقت این اصلاح تلاشی است برای تغییر عادات و رفتارهای مصرف‌کنندگان برای بهینه‌سازی مصرف منابع، کاهش ضایعات و ارتقای کیفیت زندگی با هزینه‌های کمتر. در مورد بنزین، این موضوع به معنای تلاش برای کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی و استفاده بهینه از وسایل نقلیه است. از نگاه جامعه‌شناسی، اصلاح الگوی مصرف سوخت با ساختاری متعدد روبه‌رو است و اگر همزمان با سرمایه‌گذاری جدی در زیرساخت‌های جایگزین (مانند  توسعه حمل‌و‌نقل ریلی یا تشویق به استفاده از خودروهای کم‌مصرف) انجام شود، باعث تغییر پایدار در الگوی مصرف‌کنندگان خواهد شد. بنابراین برای اینکه اصلاح الگوی مصرف سوخت موفقیت‌آمیز باشد، باید بر تغییرات فرهنگی و ساختاری تمرکز شود.

«قیمت بنزین صرفاً یک عامل اقتصادی نیست، بلکه یک نماد در فرهنگ مصرفی است.» دکتر مصطفی آب روشن جامعه‌شناس و استاد دانشگاه با بیان این مطلب به «ایران» می‌گوید: «در اغلب اقتصادها، بنزین کالایی راهبردی است؛ اما در ایران حساسیت اجتماعی و اقتصادی نسبت به هرگونه تغییر قیمت بنزین به‌مراتب شدیدتر است. دلیل اول این مسأله سهم بسیار بالای انرژی یارانه‌ای در ساختار هزینه خانوار و کسب‌وکارها است.» 

این استاد دانشگاه با بیان اینکه طی چند دهه گذشته، بنزین نه‌تنها یک نهاده مصرفی بلکه یک شاخص روانی برای ارزیابی ثبات اقتصادی تلقی شده است، توضیح می‌دهد: «از آنجا که بخش مهمی از حمل‌ونقل عمومی و خصوصی بر سوخت یارانه‌ای متکی است، کوچک‌ترین تغییر در قیمت آن تصور افزایش زنجیره‌ای هزینه‌ها را ایجاد می‌کند؛ حتی اگر در عمل اثر مستقیمی بر بسیاری از کالاها نداشته باشد. در چنین فضایی، بنزین نقشی فراتر از کالا و بیشتر شبیه یک سیگنال اقتصادی دارد و هر نوسانی از سوی خانوارها و فعالان اقتصادی به عنوان نشانه‌ای از آغاز دوره جدیدی از تورم تعبیر می‌شود.»

اثرات تورمی روانی دلیل حساسیت است

 آب روشن معتقد است: «این حساسیت تنها به ساختار اقتصادی محدود نمی‌شود، بلکه ریشه‌های اجتماعی و ساختاری نیز دارد.» او می‌گوید: « در ایران تجربه‌های افزایش قیمت بنزین معمولاً با شکاف اطلاعاتی، ضعف اقناع‌سازی و نبود اعتماد ساختاری همراه بوده است. به عنوان نمونه، افزایش قیمت سال ۱۳۸۶ (آغاز سهمیه‌بندی)، تغییرات شدید در سال‌های ۱۳۸۹ و ۱۳۹۳ هم‌زمان با اجرای هدفمندی یارانه‌ها، و افزایش ناگهانی قیمت در آبان ۱۳۹۸ همگی موجب شکل‌گیری تصوری جمعی شده‌اند که افزایش قیمت بنزین همیشه با فشار معیشتی همراه است. از این رو، حتی اگر منطق اقتصادی اقتضا کند که قیمت سوخت اصلاح شود، افکار عمومی به دلیل تجربه‌های قبلی آن را نه یک اقدام اصلاحی، بلکه آغاز یک زنجیره چالش تلقی می‌کنند.» این جامعه‌شناس با تأکید بر وجود این حساسیت در برخی از کشورها توضیح می‌دهد: «در برخی کشورهای دیگر نیز حساسیت وجود دارد، اما معمولاً به دلیل ثبات نسبی اقتصاد، شفافیت سیاست‌گذاری و وجود مکانیسم‌های جبرانی، دامنه این حساسیت محدودتر است.» به اعتقاد این استاد دانشگاه، پیامد مهم این حساسیت، اثرات تورمی روانی است.

او همچنین می‌گوید: «بسیاری از بنگاه‌ها افزایش قیمت بنزین را بهانه‌ای برای تعدیل قیمت‌ها قرار می‌دهند؛ حتی در مواردی که سهم سوخت در ساختار هزینه آنها ناچیز است. این پدیده یکی از نشانه‌های تورم انتظاری است که در اقتصاد ایران نقش تعیین‌کننده دارد. این وضعیت زمانی تشدید می‌شود که کانال‌های رسمی اطلاع‌رسانی نتوانند منطق افزایش قیمت، زمان‌بندی، اثرات و اقدامات جبرانی را به شکل قابل‌ اعتماد توضیح دهند. 

در نتیجه، بازارها بر مبنای بدترین سناریوها واکنش نشان می‌دهند و مصرف‌کنندگان نیز رفتار احتیاطی پیش می‌گیرند، مثل خریدهای مازاد یا انتقال نقدینگی به بازارهای موازی. این چرخه، مستقل از اثر واقعی قیمت بنزین، خود به افزایش عمومی قیمت‌ها دامن می‌زند و سبب می‌شود اصلاحات قیمتی به جای اثر تدریجی، شوک‌آور شوند.» به نظر این جامعه‌شناس برای آنکه جامعه بتواند با تغییر قیمت بنزین کنار بیاید، چند شرط ضروری است. او توضیح می‌دهد: «نخست، سیاستگذار باید افزایش قیمت را تدریجی، قابل ‌پیش‌‌بینی و بر اساس فرمول‌های مشخص انجام دهد، نه ناگهانی و اعلام ‌نشده. دوم، باید سازوکارهای جبرانی هدفمند و قابل ‌ردیابی در اختیار گروه‌های کم‌درآمد قرار گیرد تا اصلاح قیمت‌ها با افزایش فشار معیشتی همراه نشود. 

سوم، دولت باید به شکل شفاف تشریح کند که منابع حاصل از اصلاح قیمت چه کارکردی دارد و چگونه به بهبود خدمات عمومی، مثل حمل‌ونقل، بهداشت یا زیرساخت انرژی بازمی‌گردد. چهارم، رسانه‌ها و نهادهای کارشناسی باید نقش فعالی در اقناع افکار عمومی ایفا کنند تا افزایش قیمت نه یک شوک، بلکه یک اقدام اقتصادی فهم شود. تجربه کشورهای موفق نشان می‌دهد که هنگامی ‌که مردم ارتباط میان اصلاح قیمت و بهبود کیفیت خدمات را مشاهده می‌کنند، مقاومت اجتماعی کاهش پیدا می‌کند.» 

به اعتقاد این استاد دانشگاه، اصلاح قیمت بنزین در ایران تنها زمانی پایدار خواهد بود که با یک برنامه منسجم ضدتورمی، ثبات اقتصاد کلان و تقویت اعتماد عمومی همراه شود.


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار جامعه