کتاب تاریخ خاورمیانه جدید۳۷
گسترش در مدیترانه و چرخش از وفاداری تا تقابل
جهان
137064
ویلیام کلیولند در کتاب تاریخ خاورمیانه جدید می نویسد: در همین سالها، تحولات اروپا و آشوبهای داخلی امپراطوری عثمانی فرصتی تازه برای محمدعلی پاشا فراهم آورد تا نفوذ خود را در حاشیه شرقی دریای مدیترانه گسترش دهد. در سال ۱۸۲۱ میلادی، شورش ملیگرایانهای در یونان علیه سلطه عثمانی آغاز و به سرعت به بحرانی بینالمللی تبدیل شد. هنگامی که شورش گسترش یافت و کنترل از دست سلطان محمود دوم خارج شد، او از محمدعلی خواست که به یاریاش بشتابد. در ازای این کمک، محمدعلی وعده فرمانداری جزیره کرت را دریافت کرد.
ایران آنلاین: نگارنده در ادامه نوشت: نیروهای مصری به فرماندهی پسرش، ابراهیم پاشا، با قدرت وارد عمل شدند و توانستند شورشیان یونانی را سرکوب کرده و در سال ۱۸۲۷، شهر آتن را بار دیگر به تصرف عثمانیها درآورند. اما در همین زمان، بحران یونان وارد مرحلهای تازه شد؛ قدرتهای اروپایی با شعار حمایت از استقلال یونان، مداخله نظامی کردند و موازنه جنگ را تغییر دادند. فشار سیاسی و نظامی غرب سبب شد که ابراهیم نیروهای خود را از یونان خارج کند و کرت نیز همچنان تحت حاکمیت عثمانی باقی بماند.
حمایت محمدعلی از سلطان، هزینهبر و بیثمر بود؛ او در قبال خون و سرمایهای که در جنگ یونان صرف کرده بود، هیچ دستاورد سرزمینی نیافت. از همینجا بود که جاهطلبیهایش شکل تازهای به خود گرفت؛ این بار نه برای سلطان، بلکه بر ضد او. محمدعلی که برای توسعه صنایع نوپای مصر به مواد خام و بازارهای جدید نیاز داشت - بویژه چوب برای نیروی دریایی و بازار فروش برای منسوجات - در سال ۱۸۳۱ علیه سلطان شورید و به سوریه حمله کرد. فرماندهی این لشکرکشی با ابراهیم پاشا بود که ارتش مصر را از طریق لبنان و سوریه و سپس از میان کوههای سختگذر طوروس، تا اعماق آناتولی پیش برد.
در نبردهای پیاپی، ارتش عثمانی شکست خورد و نیروهای مصری در دسامبر ۱۸۳۲ به قوتاهیه رسیدند؛ تنها ۱۵۰ مایل تا استانبول. این پیشروی برقآسا موجب نگرانی قدرتهای اروپایی شد، زیرا نشان میداد که تعادل سنتی قدرت در خاورمیانه در حال فروپاشی است. سلطان محمود دوم که از پیشروی مصریان بیمناک شده بود، از متحدان اروپایی خود یاری خواست. اما تنها کشوری که به درخواست او پاسخ مثبت داد، روسیه بود. نتیجه این همکاری، امضای پیمان اونکیار اسکلسی در سال ۱۸۳۳ بود؛ توافقی دفاعی که در عمل نفوذ روسیه را در بسفر افزایش میداد و یکی از ارکان سیاست بریتانیا برای مهار روسها را درهم شکست.
افشای این پیمان موجی از واکنش دیپلماتیک در لندن و پاریس برانگیخت. دیپلماتهای بریتانیایی و فرانسوی، برای جلوگیری از گسترش نفوذ روسیه، به میانجیگری میان سلطان و محمدعلی پرداختند. سرانجام توافقی حاصل شد که بر اساس آن، ابراهیم پاشا بهعنوان فرماندار سوریه و استان آدانای آناتولی به رسمیت شناخته شد. اگرچه محمدعلی موفق به کسب استقلال رسمی نشد، اما قلمرو حکومتش گسترش یافت و توانست از بحران سیاسیای که خود رقم زده بود، بیآنکه آسیب جدی ببیند، جان سالم به در برد.
با این حال، این تجربه نشان داد که شانس همیشه یار او نخواهد بود و در رویاروییهای بعدی، ناگزیر باید محتاطتر عمل کند. در دوره فرمانروایی ابراهیم پاشا بر سوریه (۱۸۳۳ تا ۱۸۴۰)، سیاستهای داخلی مصر در این سرزمین نیز پیاده شد. نظام انحصاری اقتصادی مصر به سوریه تسری یافت و این منطقه به بازاری انحصاری برای محصولات نساجی مصری بدل گردید. اجرای این سیاستها، همراه با سربازگیری اجباری و افزایش مالیاتها، ضربهای سنگین به صنایع دستی محلی وارد کرد و نارضایتی گستردهای میان مردم بهوجود آورد. در اواخر دهه ۱۸۳۰، موجی از شورشها و اعتراضها سراسر سوریه را فراگرفت و نشانهای شد از شکنندگی نظم تحمیلشده محمدعلی در سرزمینهای تازهتصرفشدهاش.
انتهای پیام/