هاوایی؛ سفر به سرزمین بی‌محتوا!

فرهنگ

96469
هاوایی؛ سفر به سرزمین بی‌محتوا!

فیلم‌های سینمای ایران، گاهی اوقات بدل به بازتولیدِ کپی‌هایی ضعیف از خود می‌شوند؛ گویی کارگردانان بزرگ نیز دچار نوعی «خلاقیت تکراری» شده‌اند. «هاوایی»، جدیدترین اثر سینمایی بهمن قبادی، متأسفانه بیش از آنکه اثری مستقل باشد، یادآور فیلم‌های پیشین اوست و در کمال تأسف، می‌توان آن را در زمره ضعیف‌ترین تلاش‌های او در سال‌های اخیر قرار داد.

صفیه رجائی هرندی - ایران آنلاینفیلم قرار است قصه یک لات بوکسور جنوب‌شهری به نام صمد (با بازی امیر جعفری) باشد که احساس می‌کند جایگاه واقعی‌اش را پیدا نکرده و تنها راه رستگاری، مهاجرت است. او برای این منظور از دوست قدیمی‌اش، داوود (با بازی امین حیایی)، کمک می‌گیرد. این نقطه‌ی شروع، فرصتی طلایی برای پرداختن به دغدغه‌های مهاجرت ورزشکاران، هویت‌یابی طبقاتی و جستجوی معنا در غربت بود؛ اما متأسفانه این پتانسیل به سرعت در دریایی از ابتذال غرق می‌شود.  

شکاف محتوایی: از مهاجرت تا موسیقی شبانه!  

فیلم هاوایی نمونه‌ی مجسم فیلم‌هایی است که فاقد یک روایت منسجم داستانی هستند. آنچه روی پرده می‌بینیم، بیشتر مجموعه‌ای از سکانس‌های پیوسته به هم است که صرفاً با موزیک‌های ریتمیک، مناسب برای مهمانی‌های شبانه، به زور سرهم شده‌اند.  
 
نقطه‌ی آغازین فیلم با پرداختن به موضوع مهاجرت ورزشکاران، نوید یک نقد اجتماعی یا حداقل پرداختن به یک دغدغه‌ی روز سینمای ایران را می‌دهد (با توجه به سال تولید فیلم). اما هرچه فیلم جلوتر می‌رود، ماهیت واقعی‌اش نمایان می‌شود: اهمیت **حرکات موزون، شوخی‌های جنسی و موسیقی‌های ناهنجار**، به مراتب پررنگ‌تر از پرداختن به همان موضوع اجتماعی می‌شود که فیلم با آن آغاز کرده بود.  
 
در نهایت، هاوایی فیلمی است به شدت شلخته و بی‌هویت. این فیلم نه یک کمدی سیاسی کارآمد است که گاهی شوخی‌های سیاسی را به نمایش می‌گذارد، و نه موفق به عرضه یک کمدی موقعیت تأثیرگذار می‌شود. شوخی‌های فیلم، عموماً مستعمل و نخ‌نما شده‌اند؛ آن‌قدر که دیگر توانایی خنداندن حتی مخاطب معمولی سینما را هم ندارند.  

معمای مجوز و فروش: هدف، وسیله را توجیه می‌کند؟  

پرسشی که ذهن هر بیننده‌ای را به خود مشغول می‌کند این است: چگونه چنین فیلمی که آشکارا مملو از شوخی‌های غیراخلاقی و فرمی ضعیف است، نه تنها مجوز اکران می‌گیرد، بلکه مدعی ثبت رکورد فروش نیز هست؟  
 
پاسخ در هسته‌ی ایدئولوژیک فیلم نهفته است. به نظر می‌رسد متولیان امر، هدف بزرگ‌تری را در پس این کمدی ناکام دنبال می‌کنند: نشان دادن پشیمانی و خیانت ورزشکاران مهاجر. فیلم در مرکز خود، تصویری ارائه می‌دهد از این‌که چطور ورزشکاران حاضرند کشور و پرچم خود را رها کنند و حتی علیه کشور مصاحبه کنند.  
 
از این منظر، هاوایی نمونه بارز سیاست «هدف، وسیله را توجیه می‌کند» است. برای سازندگان (و احتمالاً تأییدکنندگان)، این مضمون به قدری مهم است که دیگر اهمیتی ندارد چه عناصر سست و بی‌منطقی پیرامون آن شکل گرفته باشد. ضربه‌ای که این فیلم به اعتبار ساختار سینمای کمدی ایران می‌زند، بسیار سنگین‌تر از هدفی است که از اکران آن دنبال می‌شود.  
 

بازی‌ها در باتلاق تکرار و تیپ‌سازی  

هاوایی بر شانه‌های دو ستاره اصلی خود، امین حیایی و امیر جعفری، استوار است، اما این ستاره‌ها خود قربانی فیلمنامه شده‌اند.  
 
امین حیایی (داوود): او دقیقاً همان تیپ‌های همیشگی خود را در آثاری چون *شیش و بش* یا ساخت ایران تکرار می‌کند؛ حضوری بدون تازگی که بیش از آنکه بازی باشد، تیپ‌سازیِ از پیش تعیین‌شده است.  
امیر جعفری (صمد): او نیز در دام تکرار تیپ‌های گذشته خود گرفتار است و هیچ ظرفیت جدیدی برای ایفای نقش ارائه نمی‌دهد.  
 
اینکه فیلم در هنگ‌کنگ فیلمبرداری شده (که هزینه‌های تولید را بالا برده و شاید دلیل تعداد کم بازیگران فرعی باشد) نمی‌تواند توجیهی برای ضعف بازی‌ها باشد.  
 
بازیگران فرعی نیز وضعیتی مشابه دارند:  
امیرحسین رستمی در نقش خواننده‌ی کاباره‌ای با گریم شبیه به خوانندگان لس‌آنجلسی، صرفاً نقشی واسطه‌ای و گذرای بدون کارکرد دراماتیک را ایفا می‌کند.  
ریحانه پارسا نیز که پس از مهاجرت بازی کرده، به نظر می‌رسد تا جای ممکن توسط ممیزی‌ها محدود شده تا حضوری خنثی داشته باشد.  
 
در نهایت، بازی‌ها ناامیدکننده هستند و بیشتر به تیپ‌های از پیش ساخته‌شده نزدیک‌اند، که البته این امر بیشتر ناشی از ظرفیت‌های بسیار محدود فیلمنامه است.  
 
جمع‌بندی نهایی: پایان تلخ یک آرزوی بزرگ  
هاوایی نه کارگردانی منسجمی دارد، نه تصویربرداری مشخصی که بتواند از پس سکانس‌های اکشن یا تماشایی برآید، و نه حتی بازی‌های خوبی که بتواند ضعف فرم را بپوشاند. این فیلم وعده‌ی کمدی می‌دهد اما لبخندی بر لب نمی‌نشاند؛ مخاطب در سالن سینما صرفاً منتظر پایان یافتن این «سم تصویری» می‌ماند.  
 
از دیدگاه نگارنده، ساخت این فیلم شاید بهانه‌ای بوده برای استفاده از اعتبار هنری امین حیایی در کنار یک مضمون سیاسی مورد تأیید، به بهای نابودی اعتبار هنری او. هاوایی نه تنها به سینما کمکی نمی‌کند، بلکه اثباتی است بر این نکته که محتوا و شکل باید در کنار هم باشند تا یک اثر سینمایی شکل بگیرد.

انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار فرهنگ