کاش آقا وصال از خودش مینوشت
به همین سرعت 1000 شماره از عمر ایران ورزشی سپری شد. شماره 7000 رسیده بود و ما همه ذوقزده بودیم.
قرار بر این شد که همه بچههای تحریریه یادداشتی درباره خاطراتشان از سالهای حضور در ایران ورزشی بنویسند. آقا وصال روحانی گفت، من برای همکاران درگذشته مینویسم. خصلت او همین بود. همیشه آنهایی را یاد میکرد که نبودند. بچههایی که مورد بیمهری قرار گرفته بودند، ظلمی به آنها شده بود یا از دنیا رفته بودند.
قرار شد استاد وصال برای آسمانیهای تحریریه بنویسد. از استاد پرویز زاهدی، استاد منوچهر لطیف و استاد حسین حصاری تا حسین حیدری، آرش رسـتمنمدی، ایـرج باباحاجـی، حسـین جـوادی و میلاد اسلامی.
و چقدر خوب نوشت درباره همه این همکاران ارجمند؛ همه را با شرح بسط معرفی کرد. از آخرین پرواز حسین و میلاد که برای دیدن بازی بارسلونا و رئال قصد سفر به اسپانیا را داشتند و قربانی جنون یک کمکخلبان شدند. از سرطانی که اجازه نداد بیش از این خندههای جذاب حسین حیدری را ببینیم و بشنویم.
از آمارهای درست آرش که همیشه با حساسیت درباره آن حرف میزد، از روحیه مثالزدنی ایرج با آن شوخیهای محترمانه و لطیف و دو بزرگ کشتینویسی یعنی حسین حصاری و منوچهر لطیف که استاد بودند ولی هیچگاه از بالا به پایین به بچهها نگاه نکردند، تواضع عجیبی داشتند و از خودبرتربینی متنفر بودند.
آقا وصال از همه نوشت و چه خوب نوشت؛ اما شروع مطلبش از همه سطرهای آن مطلب، تلختر بود: «چرا باید از خود بنویسم؟ ترجیح میدهم از همکارانم بنویسم. همکارانی که دیگر نیستند.» آقا وصال یک ماه پیش به سوی همکارانی پر کشید که برایشان نوشته بود.
همکاران تحریریه بلافاصله پس از آسمانی شدن وصال، به یاد این مطلب افتادند. سری به شماره 7000 زدیم و با این مقدمه مواجه شدیم. همه به خود گفتیم کاش آقا وصال دو خط درباره خودش مینوشت. ما چگونه میتوانیم مردی را وصف کنیم که در تمام عمرش فقط نوشت و خواند و دید. بیآنکه حرف اضافه بزند یا دلی را از خود برنجاند. سهم نخواست و حد و حدود و اندازه گلیمش را بهتر از هر فردی میدانست.
آقا وصال مثل همه همکاران سفرکرده ما، در تمام عمر، مشق نجابت کرد و شرف و شأن خبرنگاری را پاس داشت.
وقتی اسم همه خبرنگاران سفر کرده را به زبان میآوریم، ناخودآگاه، آهی از اعماق وجود میکشیم. این آه و حسرت، در مورد آقا وصال، سوزناکتر میشود چون هنوز عادت نکردهایم در مورد او عنوان زندهیاد را بهکار ببریم.
روح همه همکاران عزیز و شریفمان در کنار خدای بزرگ در آرامش ابدی و یادشان تا ابد جاودانه.
انتهای پیام/
قرار بر این شد که همه بچههای تحریریه یادداشتی درباره خاطراتشان از سالهای حضور در ایران ورزشی بنویسند. آقا وصال روحانی گفت، من برای همکاران درگذشته مینویسم. خصلت او همین بود. همیشه آنهایی را یاد میکرد که نبودند. بچههایی که مورد بیمهری قرار گرفته بودند، ظلمی به آنها شده بود یا از دنیا رفته بودند.
قرار شد استاد وصال برای آسمانیهای تحریریه بنویسد. از استاد پرویز زاهدی، استاد منوچهر لطیف و استاد حسین حصاری تا حسین حیدری، آرش رسـتمنمدی، ایـرج باباحاجـی، حسـین جـوادی و میلاد اسلامی.
و چقدر خوب نوشت درباره همه این همکاران ارجمند؛ همه را با شرح بسط معرفی کرد. از آخرین پرواز حسین و میلاد که برای دیدن بازی بارسلونا و رئال قصد سفر به اسپانیا را داشتند و قربانی جنون یک کمکخلبان شدند. از سرطانی که اجازه نداد بیش از این خندههای جذاب حسین حیدری را ببینیم و بشنویم.
از آمارهای درست آرش که همیشه با حساسیت درباره آن حرف میزد، از روحیه مثالزدنی ایرج با آن شوخیهای محترمانه و لطیف و دو بزرگ کشتینویسی یعنی حسین حصاری و منوچهر لطیف که استاد بودند ولی هیچگاه از بالا به پایین به بچهها نگاه نکردند، تواضع عجیبی داشتند و از خودبرتربینی متنفر بودند.
آقا وصال از همه نوشت و چه خوب نوشت؛ اما شروع مطلبش از همه سطرهای آن مطلب، تلختر بود: «چرا باید از خود بنویسم؟ ترجیح میدهم از همکارانم بنویسم. همکارانی که دیگر نیستند.» آقا وصال یک ماه پیش به سوی همکارانی پر کشید که برایشان نوشته بود.
همکاران تحریریه بلافاصله پس از آسمانی شدن وصال، به یاد این مطلب افتادند. سری به شماره 7000 زدیم و با این مقدمه مواجه شدیم. همه به خود گفتیم کاش آقا وصال دو خط درباره خودش مینوشت. ما چگونه میتوانیم مردی را وصف کنیم که در تمام عمرش فقط نوشت و خواند و دید. بیآنکه حرف اضافه بزند یا دلی را از خود برنجاند. سهم نخواست و حد و حدود و اندازه گلیمش را بهتر از هر فردی میدانست.
آقا وصال مثل همه همکاران سفرکرده ما، در تمام عمر، مشق نجابت کرد و شرف و شأن خبرنگاری را پاس داشت.
وقتی اسم همه خبرنگاران سفر کرده را به زبان میآوریم، ناخودآگاه، آهی از اعماق وجود میکشیم. این آه و حسرت، در مورد آقا وصال، سوزناکتر میشود چون هنوز عادت نکردهایم در مورد او عنوان زندهیاد را بهکار ببریم.
روح همه همکاران عزیز و شریفمان در کنار خدای بزرگ در آرامش ابدی و یادشان تا ابد جاودانه.
انتهای پیام/