«ایران» بررسی کرد؛

شعرهایی در حد نفس کشیدن

فرهنگ

126776
شعرهایی در حد نفس کشیدن

اشعار براتیگان به اندازه نفسی میان دو لبخند کوتاه‌ و تقریباً ضدشاعرانه‌اند؛ او از همان جایی شعر می‌ساخت که دیگران نثر می‌نویسند. برای او شعر نه زبان برگزیده‌ فرهیختگان، که گفت‌وگوی روزمره‌ میان دل و ذهن بود.

گروه کتاب - ایران آنلاین: براتیگان که ۲۵ اکتبر ۱۹۸۴ به بن‌بست رسید و به زندگی‌اش پایان داد، با زبان معمولی و طنزی گزنده، تصویری مالیخولیایی از زندگی آمریکایی و «آمریکای رؤیایی» خلق کرد. بخش بزرگی از آثار براتیگان را می‌توان جست‌وجویی برای یافتن سادگی و اصالت دانست؛ ادامه‌ای مدرن بر رویاهای امرسونی برای بازگشت به طبیعت و آمریکای روستایی. رالف والدو امرسون؛ فیلسوف و نویسنده آمریکایی قرن نوزدهم بود که او را پدیدآورنده مکتب تعالی‌گرایی آمریکا می‌دانند، اما در جهان براتیگان، آن سادگی برای همیشه از دست رفته: نهرهای قزل‌آلا فروخته شده‌اند، اردوگاه‌ها پر شده‌اند و دنیای روستایی جایی در واقعیت ندارد. با این حال، او دست از جست‌وجو نمی‌کشد؛ تخیلاتش هنوز به دنبال سرزمینی می‌گردد که در آن بتواند از هیاهوی تکنوکراسی بگریزد؛ به سوی جایی که شعر، خیال و آزادی دوباره معنا بیابند.

اشعار براتیگان به اندازه نفسی میان دو لبخند کوتاه‌ و تقریباً ضدشاعرانه‌اند؛ او از همان جایی شعر می‌ساخت که دیگران نثر می‌نویسند. برای او شعر نه زبان برگزیده‌ فرهیختگان، که گفت‌وگوی روزمره‌ میان دل و ذهن بود. گاهی چند سطر شبیه هایکویی (هایکو یک قالب شعر ژاپنی) نوشته که از دل خستگی عصر آمریکایی بیرون آمده؛ شعر او چیزی شبیه سکوتی ا‌ست که حرف می‌زند. در شعر «آمبولانس هایکو» تنها می‌گوید: ««یک تکه فلفل سبز / از کاسه‌ سالاد چوبی افتاد / خب که چی؟» در نگاه اول، هیچ اتفاقی نیفتاده است، اما در پس این سادگی، فلسفه‌ بی‌اهمیتی همه‌چیز و در عین‌حال زیبایی هر چیز کوچکی پنهان است؛ نگرشی نزدیک به ذن بودایی، که در مرکز بسیاری از شعرهای او می‌تپد. جهان براتیگان در همین سه سطر خلاصه شده است؛ نگاه به جزئیاتی ریز که دیگران نمی‌بینند.

بخش زیادی از آثار براتیگان در ظاهر بی‌معنی‌اند. مثلاً در شعر معروف «پنکیک آملیا ارهارت» اعتراف می‌کند که هیچ شعری برای این عنوان نمی‌تواند بنویسد؛ و در برخی مجموعه‌ها حتی زیر عنوان‌ها، هیچ متنی نمی‌آورد. او تعمدی مرز میان «شعر» و «غیرشعر» را محو می‌کند، تا نشان دهد که گاهی خود نبودِ معنا، معنایی ژرف‌تر دارد. بااین‌حال، در پس شوخی‌ها و ضدشعرهای او، همیشه ردی از دلتنگی، عشق و فقدان وجود دارد. بسیاری از شعرهایش به زنی تقدیم شده‌اند که تنها با حروف اختصاری از او یاد می‌کند: «برای م» یا «برای مارسیا». عشق در نگاه او همزمان لطیف و زمینی است؛ گاهی آمیخته با تصاویر صریح، گاهی با حسرتی آرام که از فاصله‌ میان دو روح سخن می‌گوید.

* متن کامل این گزارش را اینجا بخوانید. 


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار فرهنگ