آل‌احمد‌ها میزبان هنرمندان تهرانی می‌شوند

خانه پدری

فرهنگ

81184
خانه پدری

تا به خانه پدری جلال در گذر قلی‌خان برسی، سید احمد طالقانی، پدر جلال آل‌احمد، نه گذاشته نه برداشته، با عصای آبنوسش بر فرق کریم بوذرجمهری، بلدیه‌دار وقت تهران کوبیده است. از متروی خیام که بیرون می‌زنی، وسط دود و دم و شلوغی‌های خیابان، در گریز از موتورسوارانی که ویراژ می‌دهند، غائله بالا گرفته است.

به گزارش گروه فرهنگی ایران آنلاین، ماجرا از حدود 90 سال پیش و دستور رضاخان میرپنج آب می‌خورد که خواسته است همه خیابان‌های تهران شکل صلیب شوند. خانه سید احمد هم در طرح تخریب قرار داشت. بوذرجمهری دست به دامان اهل محل می‌شود. هنوز به کوچه «کارکن اساسی» نرسیده‌ای که بازاری‌ها پادرمیانی کرده و سید احمد را چند صباحی به عتبات فرستاده‌اند. تا پیش از آنکه او برگردد، اهل و عیالش را در خانه گذر قلی‌خان ساکن کرده‌اند؛ خانه‌ای در محله پاچنار، کوچه کارکن اساسی؛ خانه پدری جلال.

گذر قلی‌خان
گذر محبوبه کاظمی‌دولابی، سرمایه‌گذار و بهره‌بردار یا آن‌طور که خودش می‌گوید، توسعه‌گر فرهنگی، از طریق صندوق بهره‌برداری و احیای بنا‌های تاریخی و فرهنگی، به خانه پدری جلال می‌افتد. او در مزایده، بهره‌برداری 15 ساله خانه سید احمد را با هدف مرمت خانه برد. کاظمی‌دولابی علاقه‌اش به جلال آل‌احمد را دلیل انتخاب خانه پدری جلال می‌داند. به گفته او، کمتر کسی حاضر به مرمت خانه پدری جلال می‌شد. پربیراه هم نمی‌گوید؛ خانه پدری جلال قرار بود خانه باستان‌شناسان شود. میراث فرهنگی تهران در یک اقدام عجیب، روی حیاط اندرونی و بیرونی هم سیمان کشید و مسیر باستان‌شناسان را آسفالت کرد  اما پای هیچ باستان‌شناسی به آن نرسید.

احیای یک کوچه
کاظمی‌دولابی برای آنکه مخاطبان را به سال‌های پرهیاهوی دهه 40، سال‌های روشنفکری و... ببرد، 3 خاور و 200 نیسان زباله و نخاله از خانه خارج کرد. پیش از این خانه‌تکانی، نام امیر چلچله، ساقی محل، روی نام خانه پدری جلال سایه انداخته بود. خانه، محل زندگی معتادان شده و شب، کوچه «کارکن اساسی» را اساسی ناامن کرده بود. به گفته کاظمی‌دولابی، دلسرد کردن معتادان که پیش‌تر ساکنان اصلی خانه به حساب می‌آمدند، موضوع سخت و ناراحت‌کننده‌ای برای او و همکارانش بود. زمان برد تا این بیماران اجتماعی را متقاعد کند که باید به دنبال سرپناه دیگری برای خود باشند؛ معتادانی که وقتی سردشان می‌شد، در یا پنجره‌ای از خانه را آتش می‌زدند‌. به قول کاظمی‌دولابی، هر چه سوزاندنی بود سوزانده بودند، هر آنچه بردنی بود برده بودند و هر آنچه کندنی بود کنده بودند؛ حتی کنتور آب خانه را. آب آنقدر خانه جلال را می‌گیرد که به خانه همسایه نم می‌دهد و او را مجبور به شکایت می‌کند. کسی نمی‌داند آب تا چه مدت در حال فرسودن بنا بوده اما نم آن همچنان بنا را آزار می‌دهد و مرمت‌ها هم از پس حذف آن برنیامده است.

پنجره‌ای به رنگ فیروزه‌ای مایل به سبز
مرمت خانه اسفند‌ماه 1401 کلید می‌خورد. کاظمی‌دولابـی از وسواس و دقت استحکام‌بخشی و مرمت این اثر ثبت ملی دفاع می‌کند و می‌گوید: کف خانه چند‌بار لایه‌برداری شد تا به کفپوش‌های آجری اصلی بنا رسیدیم؛ حوض حیاط که کاملاً پوشیده شده بود، بیرون آمد و دیوارها و طاقچه‌ها با حفظ اصالت بنا مرمت شدند.
او درباره الگوی مرمت خانه می‌گوید: مشاوران ما با توجه به مستندات موجود و صحبت‌های اعضای خانواده، روایت تاریخی این خانه را بیرون آوردند و طرح مرمت آماده شد. آقایان محمد‌حسین دانایی (خواهرزاده جلال) و سید مهدی آل‌احمد به ما خیلی کمک کردند. آقا مهدی که ۲۰ سال در این خانه زندگی کرده‌اند به ما گفتند چه لایه‌هایی را برداریم. بیش از 500 کارگر آرام‌آرام خانه جلال را از زیر کوهی از زباله، سیمان و سرامیک بیرون کشیدند تا گذر اهالی هنر شود. آنها درها را سمباده زدند و به رنگ اصلی آن در سال 1310 رسیدند؛ فیروزه‌ای مایل به سبز. مرمت خانه را اساتید منبت و معرق انجام دادند. خانواده جلال قول داده‌اند عکس‌های قدیم خانه را به کاظمی‌دولابی بدهند تا بر اساس آن مرمت‌ها انجام شود. آنها می‌خواهند بالکن، حیاط و بخشی از فضای زیر اتاق جلال را به کافه تبدیل کنند. به گفته کاظمی‌دولابی، بالکن قبلاً یک اتاقک بود که با تأیید کارشناسان صندوق احیا، آن را خراب کردند و به حال و هوای سال ۱۳۱۰ برگردانند. اتاق جلال هم قرار است محل اقامت هنرمندان شود. کاظمی‌دولابی می‌گوید: هنرمندان می‌توانند برای یکی،دو ماه، روزها اینجا اقامت کنند، کتاب یا فیلمنامه بنویسند یا کارهای فرهنگی انجام دهند.

چشم‌انتظاری یک کوچه
کاظمی‌دولابی تلاش می‌‌کند تا خانه به همان شکل قدیم مرمت و احیا شود و می‌گوید: می‌شد خیلی سریع‌تر این خانه را مرمت و احیا کرد تا به زمان بهره‌برداری برسد، اما نخواستیم مرمت را فدای سرعت کنیم. به گفته کاظمی‌دولابی، این خانه جزو نادرترین خانه‌هایی است که بادگیر داشته است و ما هم می‌خواهیم بادگیرش را احیا کنیم. البته یکی دیگر از دلایل کند شدن کارها به استعلام‌ها و نظارت صندوق احیا برمی‌گردد اما همسایه‌ها از جمله آن کاسب روبه‌روی خانه عجله دارند و می‌خواهند زودتر شاهد آمد ‌و رفت هنرمندان به خانه جلال باشند. یکی از آنها می‌گوید: هر چند وقت یک‌بار یک فرغون خاک می‌آورد و کار را کش می‌دهد. او نمی‌داند مرمت با بازسازی فرق دارد و کار می‌برد اما می‌داند زنده شدن خانه پدری جلال می‌تواند کوچه باریک کارکن اساسی را اساسی، رنگ و بوی دیگر بدهد؛ رنگ و بوی هنر در میان شلوغی، دود ماشین‌ها و ویراژ موتورها.

 

زهرا کشوری
دبیر گروه زیست‌بوم


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار فرهنگ