سیما تیرانداز در گفتوگو با «ایران» از حال بد تئاتر و روایتهای سه نسل متفاوت از زنان میگوید
مونولوگ با «جیمی جامپ»
فرهنگ
82456
«سیما تیرانداز» را بیشتر با آثار تلویزیونیاش در سالهای گذشته به خاطر میآوریم؛ هنرمندی که فعالیت هنری خود را با نمایشهای آموزشی مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما از سال ۱۳۶۷ زیر نظر «گلاب آدینه» آغاز کرد و تا کنون نقشهای متفاوتی در قاب سینما و جعبه جادویی از خود به یادگار گذاشته است.
به گزارش گروه فرهنگی ایران آنلاین، او این روزها با سریال سوجان میهمان لحظههای شبانگاهی مردم است و حالا هم نمایشی را بازی میکند با محوریت فساد در فوتبال. تیرانداز در نمایش«جیمی جامپ» که کارگردانیاش را نیز بر عهده دارد از اتفاقات پشتپرده فوتبال میگوید و اشارهای هم به ماجرای «شهلا جاهد» دارد، نمایشی متفاوت از لحاظ فرم و محتوا به قلم «صالح علویزاده» که در تماشاخانه ایرانشهر میزبان علاقهمندان است.
این اثر روایتگر پدر خانوادهای است که به واسطه علاقه بسیارش به فوتبال، درگیر عشق زنی به نام «سحر» (که اشاره به شخصیت شهلا جاهد دارد) میشود و مادر خانواده که راوی مسائل و مشکلات یک زن دههپنجاهی است و در ادامه دختر جوان خانواده که در جستوجوی عشق پدر، خود را درگیر مسائل پرحاشیه دنیای فوتبال کرده و در نهایت تلاش میکند به کمک «جیمی جامپ» پرده از فساد فوتبال که سبب کشتهشدن (شخصیت سحر داستان) شد، بردارد.
به گفته سیما تیرانداز، «جیمی جامپ» روایتگر سه نسل از زنان بوده و به مسائل اجتماعی و چالشهای آنها در دورههای مختلف پرداخته است.
شهلا جاهد و ساخت «جیمی جامپ»
این هنرمند در گفتوگو با «ایران»، با اشاره به علاقهاش درباره موضوع پر از راز شهلا جاهد در میانه دهه80، گفت: همیشه دوست داشتم درباره داستان «شهلا جاهد» نمایشی را کار کنم، این ایده از همین علاقهام شکلگرفت و آن را با نویسنده این کار آقای «صالح علویزاده» در میان گذاشتم، با اینکه احساس کردم برای مخاطب امروزی این موضوع جذابیت نداشته و جایی برای پرداخت مستقیم به داستان خانم جاهد نیست، بنابراین تصمیم گرفتیم با همزمان کردن چند موضوع بهطور غیرمستقیم به زندگی او بپردازیم. وی در ادامه با بیان این مطلب که در طول سالهای اخیر به مینیمالیسم و هر آنچه به تخیل و جادوی نمایش اشاره دارد؛ بیش از هر چیز دیگری اعتقاد دارم، گفت: جیمی جامپ نیز از این نگاه بهرهمند بوده و در آن همزمان از قوه تخیل تماشاگر کمک گرفته شده است؛ میبینیم که تماشاگران نیز با بازیگران صحنه همراه هستند و در روند نمایش تأثیر دارند، بنابراین به این نتیجه رسیدیم که میان نسل ما و نسل «زد» تحولاتی رخ داده که میتوان با اضافه کردن آن به داستان، به «شهلا جاهد» دلخواهمان در نمایش رسید، تا قصه ما رنگی نو به خود گیرد. با اینکه پیام داستان این نمایش درباره نسل «زد» و انجام کارهای بزرگ و تأثیرگذار در جامعه هزار رنگ امروزی توسط آنهاست که از توان ما خارج است.
در نتیجه با همزمانی چند موضوع در این نمایش، به بهانه فساد موجود در فوتبال، نگاهی متفاوت نیز به زندگی شهلا جاهد، زنی که شاید گناهش «عشق» بود انداخته و در ادامه به مسائل اجتماعی زنان پرداختیم. چرا که پروندههای جنایی بیشتر در سینما مورد توجه قرار میگیرد و در سریالی مانند «گردن زنی» به آنها پرداخته شده است و جای این دست مطالب، از جمله موضوع شهلا جاهد در تئاتر خالی بود؛ همین کافی بود که بخواهم تئاترم را به ماجرای او اختصاص دهم.
فساد در فوتبال و دنیای نسل «زد»
تیرانداز با بیان اینکه بستر داستان ما فوتبال و فسادهای شکلگرفته در آن است، گفت: ماجرای اصلی قصهپردازی این نمایش، عشق افراطی به مسائلی است که نهایتاً میتواند منجر به نابودی انسان شود و همانطور که میبینیم داستان ما روایتگر روابط عاطفی شخصیتهای این نمایش و تصمیماتی است که آنها در مواجهه با شرایط و در کشوقوس عشق و نفرت، میگیرند. انتخاب فوتبال به عنوان بستر داستانی این نمایش، با هدف ایجاد جذابیت و تازگی آن در تئاتر بود و به این واسطه تلاش شد تا نمایش از نگاه تکبعدی فاصله گرفته و ابعاد گوناگون زندگی، اعم از روابط و احساسات تا مشکلات و مسائل اجتماعی و... در آن نشانداده شود؛ بنابراین میتوان گفت که هدف اصلی ما به تصویرکشیدن واقعیت چندوجهی زندگی انسانها در صحنه نمایش بود.
همزمانی کارگردانی و بازیگری
وی همچنین همزمانی بازیگری و کارگردانیاش در این نمایش را تجربهای سخت دانست و گفت: از آنجایی که بازیگری در رده سنی خودم برای این کار پیدا نکردم، تصمیم گرفتم تا شخصاً به ایفای نقش بپردازم، هرچند هنوز هم فکر میکنم اگر بیرون از صحنه نشسته بودم، میتوانستم اتفاقات جدیدی را در این کار رقم بزنم. با اینکه «جیمی جامپ» اگر یک کار تماما دیالوگ بود، اجرای آن خیلی سختتر میشد، اما اجرا با مونولوگ، این اجازه را به من داد که در کنار کارگردانی بخواهم به اجرا نیز بپردازم.
کارگردان جیمی جامپ در خصوص انتخاب بازیگران این اثر گفت: آقای صانعیفر که از قبل با من همکاری داشتند، دعوت همکاری در این کار را نیز پذیرفتند. نقش «سارینا» یا همان دختر بچه نمایش را نیز از میان شاگردان با استعداد خودم انتخاب کردم، چرا که به واسطه داشتن آموزشگاه، تلاش میکنم تا هنرجویان جوانم را نیز وارد دنیای تئاتر کنم و در ادامه خاطره اسدی نقش سحر را به خوبی ایفا کرد.
حال بد هنر نمایش
تیرانداز، همچنین با پرداختن به مشکلات موجود در تئاتر کشور، اظهار کرد: اینروزها هنر نمایش در وضعیت خوبی بهسر نمیبرد، چرا که فضای اقتصادی بهشدت روی همه چیز تأثیر گذاشته و بالا رفتن قیمت بلیت برای بسیاری از مخاطبین بسیار سنگین شده است. شاید در سالهای قبل میتوانستیم در سبد خانوار برخی خانوادهها، برنامهای برای تماشای یک نمایش در هفته پیدا کنیم، اما با وجود شرایط بد اقتصادی موجود در کشور، این اولویت احتمالاً بزودی حذف خواهد شد.
کاش دولت فعالان تئاتر را حمایت کند
وی تصریح کرد: ایکاش میشد توقع داشت که دولت همچنان فعالان تئاتر کشور را با دادن کمکهزینه حمایت کند، چرا که در تمام دنیا بر خلاف سینما که یک صنعت است، تئاتر، یک جریان فرهنگی است برای اینکه بتواند فرهنگ را در سطح جامعه ارتقا دهد و برای نیل به این هدف در سراسر جهان، همه دولتها از تئاتر حمایت میکنند، الا در ایران.
متأسفانه اگر این روند به هین صورت ادامه پیدا کند و فشارهای اقتصادی بر همه ابعاد هنر تأثیر منفی بگذارد در روزهای نهچندان دور، سالنهای نمایش خالی از تئاتر و تماشاچی خواهد شد، چرا که هزینه تولید تئاتر زیاد است که از عهده هنرمندان به تنهایی خارج است.
بازی در سریال سوجان
تیرانداز که در کنار فعالیت تئاتری خود، در «سوجان» حسن تبریزی هم ایفاینقش کرده است، قصهپردازی و کارگردانی قوی و حرفهای این اثر را دلیل حضورش در قاب تلویزیون دانست و در خصوص میزان جذابیت آثار تلویزیونی، گفت: این روزها جنس ارتباط رسانه با مخاطبان به گونهای دیگر شده است. چرا که وجود ماهواره، نمایش خانگی و... شرایط را به شکلی رقمزده که چارهای جز پذیزش آن از سوی رسانهملی نمیماند.
وی در پایان به این نکته نیز اشاره کرد که تلویزیون برای بازگشت به اوج محبوبیت خود در بین تماشاگران و مردم باید تغییرات به وجود آمده در دنیای هنر را بپذیرد و با تغییر سیاست محدودیتها را از سر راه هنرمندان بردارد؛ چرا که نمیتوان با قاعده و قانون چنددهه قبل کارها را پیش برده، از آنها پیروی کرد و حتی آن را به هنرمندان تحمیل کرد که در غیر اینصورت سیاست تلویزیون محکوم به شکست خواهد بود.
بــــرش
خصوصیسازی، بلای جان تئاتر
به گفته تیرانداز در زمان ریاستجمهوری آقای احمدینژاد در عرصه تئاتر اتفاقی افتاد به نام «خصوصیسازی» که عواقب آن همچنان دامنگیر این هنر است، این اتفاق منجر به تغییر اجباری ذائقه مخاطب و باعث شد ورود یک سری چهره در این عرصه اجتنابناپذیر باشد و تو مجبور باشی با درنظر گرفتن همان ذائقه مخاطب اقدام به ساخت اثر کنی؛ اتفاقی که در سینما افتاده و همانطور که شاهدیم تنها فیلم اجتماعی که در سال گذشته فروخته شد «بی بدن» بود، بنابراین میتوان گفت که سینمای اجتماعی ما زمینخورده و نابود شده است. همین اتفاق در تئاتر نیز افتاده و اکثر تئاترهای پرفروش ما کمدی بودهاند و انگار تو مجبوری که فقط به تئاتر کمدی بپردازی، این در حالی است که این روزها دیگر جایی برای پرداختن به کار طنز برای شخص من وجود ندارد.
به گفته خانم تیرانداز، خصوصیسازی تئاتر، ذائقه تماشاگر را به چیزی که نباید عادت داده و این هنر را از اصالت واقعی خودش دور میکند، چرا که در این حالت تهیهکننده بعضاً با زدن دکورهای آنچنانی اقدام به جذب بازیگر میکند، در نتیجه مخاطب وقتی با صحنه واقعی تئاتر با تمام سادگیاش روبهرو شود تعجب میکند. در حالی که تئاتر همینقدر ساده بوده و در تمام جهان مینیمالیستی تئاترها همینقدر ساده کار میشوند. اما در ایران بهزور تصویرسازی و دکورهای آنچنانی میخواهیم مخاطب را جذب کنیم، اینها باعث میشود کسی نتواند راجع به مسائل روز و اجتماعی صحبت کند. این روزها تئاترهایی از لحاظ کیفی بسیار بهتر از چند سال قبل تولید میشوند، اما به علت گرانی از لحاظ فروش بسیار افت کرده و میبینیم که اوضاع اقتصادی همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد.
معصومه غفاری
روزنامهنگار
انتهای پیام/