پاسخ کارشناسان سیاسی به پرسش « ایران»
چرا آمریکا قابل اعتماد نیست؟
سیاست
87046
![چرا آمریکا قابل اعتماد نیست؟](https://cdn-news.inn.ir/photo/1403/11/20/cc3c57b9d956d3df0fa995b2b2840722-a-i-l.jpg)
بیانات رهبر معظم انقلاب تکلیف همگان در سیاست خارجی، بویژه رویکرد جمهوری اسلامی ایران در قبال دولت دونالد ترامپ در آمریکا را روشن کرد. بیان روشن و صریح ایشان مبنی بر اینکه مذاکره «با چنین دولتی (آمریکا و دولت ترامپ) غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه است و با آن نباید مذاکره کرد» خود حاصل یک تجربه تاریخی است.
به گزارش گروه سیاسی ایران آنلاین، این تجربه تاریخی هم در تاریخ انقلاب اسلامی و هم در نمونه برجام آزموده شد و در همه این آزمونها، دولت آمریکا، با هر جناح و با هر رئیس جمهوری، در اعتمادسازی یا ایجاد حسن نیت، شکست خورد. طبیعی است که با دولتی که حتی یک بار هم گامی، سخنی و عملی برپایه اعتمادسازی انجام نداده، نمیتوان مذاکرهای شرافتمندانه در پیش گرفت. تا اینجا این راهبرد و استراتژی ترسیم شده از سوی رهبر معظم انقلاب مبنی بر تکیه بر توان داخلی و همزمان نفی مذاکره با آمریکا، امری است که عقل و تاریخ و تجربه تأیید میکند. اما آنچه عقل تأیید نمیکند، تبدیل این مسأله مرتبط با سیاست خارجی به مسألهای در سیاست داخلی است. برخی جریانهای سیاسی رادیکال، چه بسا از هر دو سو، تلاش میکنند تا این بیاعتمادی و غیرقابل مذاکره بودن دولت آمریکا را به ابزاری برای فشار به دولت مسعود پزشکیان تبدیل کنند.
چنین رویکردی میتواند تکمیل کننده بخشی از پازل فشارحداکثری دونالد ترامپ باشد. روزهای آینده مشخص خواهد کرد که در داخل ایران چه کسانی پازل سیاست آمریکا را تکمیل میکنند و چه کسانی به سمت تقویت دولت و اجتناب از دوقطبیسازی حول ترامپ حرکت خواهند کرد.
چرا مذاکره با آمریکا شرافتمندانه نیست؟
عباس سلیمی نمین
تحلیلگر اصولگرا
تعبیر رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه در شرایط فعلی مذاکره با آمریکا شرافتمندانه نیست، کاملاً درست است، زیرا نوع برخورد آمریکاییها به گونهای است که میخواهند امور مدنظر خود را به ایران تحمیل کنند. به تعبیری رساتر، آمریکاییها میخواهند خواستهها و زیادهخواهیهای خودشان را از طریق مذاکره محقق کنند. بنابراین زمانی که نمیخواهند یا قادر نیستند از طریق نظامی به نتیجه دلخواه برسند، تهدیدهایی را نسبت به دیگر کشورها از جمله ایران مطرح میکنند و در فضای تهدید، بحث مذاکره را پیش میکشند. بنابراین واضح است که آمریکاییها بهراستی دنبال مذاکره سازنده نیستند، بلکه صرفاً دنبال آن هستند تا اهداف خود را در فضای مذاکره مبتنی بر تهدید دنبال کنند. به همین دلیل به باور من شرافتمندانه نیست که در فضای تهدید، مذاکره را آغاز کنیم، بویژه اینکه آنان بودند که ابتدا مذاکره را لغو کردند و زیر میز زدند. آمریکاییها بودند که مذاکره را نقض کردند و این رفتار درحالی صورت گرفت که اروپاییها بههمراه چین و روسیه با این پیمان (برجام) همراه بودند، اما درحالی که خود آمریکاییها در دولت اوباما برجام را پذیرفته بودند و امضا کردند، ولی باز هم آن را نقض کردند. به عقیده من، پیشتاز شدن ایران در مذاکره بدون اصلاح رفتار آمریکا، خوشایند نیست. بنابراین، این آمریکاییها هستند که باید تلاش کنند تا رفتار خود را تغییر دهند و در این صورت است که ایران میتواند به سمت مذاکره حرکت کند، اما در صورت شرایطی غیر از این و غیر از تغییر رفتار آمریکا، مذاکره برای ایران شرافتمندانه نیست.
حقایق تأمل برانگیز درباره مواجهه با آمریکا
جلیل رحیمی جهانآبادی
نماینده ادوار مجلس
جمهوری اسلامی ایران در پرونده هستهای و در مذاکراتی که به برجام منتهی شد، گامهای مهمی برای کاهش تنش با غرب و مشخصاً آمریکا برداشت. پس از مذاکرات هم، ایران بود که بخش قابل توجهی از تعهدات خود را از جمله در کاهش حجم و درصد غنیسازی اورانیوم، در تعداد و نوع سانتریفیوژها و در تعهدات پادمانی و فراپادمانی اجرایی کرد. اما دولت آمریکا بعد از یک مذاکره طولانی و پر چالش نه تنها به تعهداتی که پذیرفت عمل نکرد، که روندی از چالش، تنش و بدعهدی را آغاز کرد. ترور شهید سلیمانی، خرابکاریهای رژیم صهیونیستی علیه تأسیسات هستهای با حمایت آمریکا و تحریمهای گسترده، پس از آن اتفاق افتاد. بنابراین طبیعی است که ایران در هر گمانه مربوط به مذاکره با آمریکا به آن خاطره تلخ گذشته توجه کند.
از سوی دیگر با توجه به حوادث تلخ یک سال اخیر در منطقه، تصور غرب و آمریکاییها این است که ایران در موضع ضعف قرار دارد. با همین تصور آنان به دنبال گفتوگو از موضع برابر با ایران نیستند و چه بسا خواهان گسترش تعهدات ایران به سایر موضوعات شوند. با رجوع به چنین واقعیاتی؛ شرایط کنونی مناسب برای مذاکره با آمریکا و نشان دادن فضای مذاکره به طرفهای غربی نیست. زیرا آنان چنین رویکردی را با توجه به همه آن بدعهدی و فشارها، قرار داشتن ایران در موضع ضعف ارزیابی میکنند.
تعبیر رهبر انقلاب مبنی بر اینکه مذاکره با آمریکا در شرایط کنونی هوشمندانه و شرافتمندانه نیست؛ بر پیشینه آمریکا در بدعهدی و اقداماتی که علیه ایران انجام داد مبتنی است و تذکر این واقعیت است که اگر حالا با دولت آمریکا وارد مذاکره شویم، تضمینی وجود ندارد که به تعهدات خود عمل کند. این در حالی است که وفای به عهد یکی از قواعد آمره و پایه همه تعهدات در قالب حقوق بینالملل است.
نکته دیگر، ارجاع به حافظه تاریخی از تحولات بینالمللی است. تجربه تاریخی نشان میدهد که پذیرفتن شرایط آمریکا از سوی کشورها نتایج نامطلوبی دارد. همین تاریخ است که نظرات رهبر معظم انقلاب را تأیید میکند. زیرا هر کشوری که با غربیها از موضع ضعف مواجه شده، امنیت و تمامیت ارضی خود را در معرض تهدید دیده و دچار آسیب شده است. این حقایقی است که تأکید بر مقاومت را منطقی ساخته است.
مذاکره در شرایط تهدید افتخار نیست
حمیدرضا ترقی
عضو حزب مؤتلفه اسلامی
به نظر من، در حال حاضر برای شرافتمندانه نبودن مذاکره با آمریکا چند علت میتوان برشمرد. یکی از اینها ایجاد فضای تهدیدآمیز از سوی آمریکا نسبت به ایران است. آمریکاییها ابتدا تهدید میکنند، سپس تحریم و در نهایت به سراغ مذاکره میروند. طبیعتاً اگر کشوری بهدنبال مذاکره و حل مسائل باشد، سبک ورود و حتی گفتارش نسبت به مذاکره، مسالمتآمیز است نه اینکه از سر تهدید به آن وارد شود. اما امروز آمریکا نه تنها ایران را تحریم کرده است، بلکه کشورهای خریدار نفت ایران را نیز تحریم کرده است. بنابراین اگر بخواهیم در این شرایط به سوی مذاکره حرکت کنیم، به این معنی خواهد بود که میخواهیم به زور طرف مقابل را مجاب به گفتوگو کنیم، که این بیشتر ذلت است و مطلقاً افتخار نیست. دومین دلیل برای نپذیرفتن مذاکره، جایگاه ایران در عرصه بینالمللی است که یک جایگاه رفیع است. اگر کشوری با ایران که چنین جایگاه رفیعی دارد، با زبان تحدید و تهدید سخن بگوید، پاسخی جز بیانات اخیر رهبر انقلاب دریافت نخواهد کرد. سومین دلیل برای شرافتمندانه و عاقلانه نبودن مذاکره با دولت آمریکا، تجربه گذشته عملکرد این کشور است. آمریکا نشان داد که به قراردادها و تعهدات بینالمللی خود متعهد نیست و اگر قراردادی به نفع دولتش نباشد از آن خارج میشود. بنابراین اکنون ما در یک شرایط برابر و موازنه برابر برای مذاکره با آمریکا قرار نداریم و همین مذاکره با آمریکا را منتفی میکند.
دو قطبی سازی بر سر مذاکره مذموم است
غلامعلی دهقان
عضو حزب اعتدال و توسعه
سرانجام پس از روزها بحث و جدال درباره مذاکره با آمریکا از سوی موافقان و مخالفان، دیروز رهبر انقلاب موضع نظام را مشخص کردند. طی چند ماه گذشته انتظار میرفت دونالد ترامپ دوم پس از تجربه ناموفق در راهبرد فشار حداکثری از سوی دونالد ترامپ اول که تسلیم ایران را به دنبال نداشت، در اتخاذ موضع جدید تجدید نظر کند و علایمی از حسن نیت را از خود نشان دهد. هرچند وی در بیان و حرف این کار را کرد و خواهان مذاکره مستقیم با رئیس جمهوری ایران شد، اما در عمل، با باز گرداندن راهبرد فشار حداکثری، نشان داد «در» دستگاه حاکمه آمریکا بر همان پاشنه سابق میچرخد و وی تغییری در راهبردهای خود نسبت به ایران نداشته است. به ویژه که ترامپ این تصمیم خود را پس از دیدار با نتانیاهو علنی کرد. در هر حال ترامپ بی توجه به این ضربالمثل ایرانی که «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست» راه خود را رفت و کار خود را کرد. او میتوانست برعکس عمل کند و بخشی از فرمان اجرایی خود را لغو کند تا در عمل چراغ سبزی نشان دهد که این کار را نکرد. به قول معروف «نیامده شمشیر از غلاف کشید»، هر چند این شمشیر از نوع تحریم است نه لزوماً نظامی. در هر حال آمریکاییها بیتوجه به بیاعتمادی تاریخی ایرانیان به آنان، باز هم در عمل حسن نیتی نشان ندادند تا شاید منفذی برای حل مشکلات میان دو کشور باز کنند. بنابراین به قول سید محمد خاتمی «دیوار بی اعتمادی بین دو کشور همچنان بلند است» و برهمین اساس، آنکه بحث مذاکره و حل مسائل را باز هم از دستورکار خارج کرد، آمریکا بود، نه ایران. بنابراین، اینکه امروز سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر این طریق تنظیم شد، محصول سیاست آمریکا است. دولت مسعود پزشکیان هم قطعاً بر این مسیر حرکت خواهد کرد و راه غیرشرافتمندانه را برنخواهد گزید. دوقطبیسازیهای داخلی بر سر مسأله آمریکا و مذاکره، عدم مذاکره و احیاناً بحث به چالش کشیدن دولت پزشکیان، یک دوقطبی آمریکاییساز است که هر کس از هر جناحی درون آن بازی کند، مذموم است.
انتهای پیام/