گزارش «ایران» از پرفروشترین اسباببازی کودکان؛
گل به خودی با کارت فوتبالی!
جامعه
95424

کارتهای به ظاهر ساده چهارگوش با تصاویر رنگارنگ از فوتبالیستهای قدیمی و جدید، از مارادونا و محمد صلاح گرفته تا دایی و طارمی، در سال ۱۴۰۳ به یکی از پرفروشترین اسباببازیهای کودکان تبدیل شد و هنوز هم جیب والدین را خالی میکند.
سمیه افشینفر - ایران آنلاین: کارتهای به ظاهر ساده چهارگوش با تصاویر رنگارنگ از فوتبالیستهای قدیمی و جدید، از مارادونا و محمد صلاح گرفته تا دایی و طارمی، در سال ۱۴۰۳ به یکی از پرفروشترین اسباببازیهای کودکان تبدیل شد و هنوز هم جیب والدین را خالی میکند. صفحات مجازی بسیاری «آنباکس» یا نحوه باز کردن بستههای کارت و ترفندهای به دست آوردن بهترینها را آموزش میدهند. بازار رقابت بین بچهها هم خیلی داغ است به همین دلیل امتیاز روی کارتها آنقدر مهم است که آنها باید برای به دست آوردن امتیاز بالا، کارتهای بیشتری بخرند. برای همین بعضی کارتها مثل تصویر مسی با توپ طلا یا چهره برافروخته رونالدو بعد از زدن گل، کمیاب هستند و ارزش بیشتری دارند. تا این جای کار شاید مشکل خاصی به نظر نرسد، اما وقتی پای سود در دنیای ساده کودکان به میان میآید، باید با حساسیت بیشتری به موضوع پرداخت.
این کارتها در کیف بیشتر دانشآموزان پیدا میشود، حتی به ترفندی برای دوستیابی تبدیل شده است؛ بچههایی که کارتهایی با امتیاز بالاتری دارند، در جذب دوستان جدید موفقترند. کدام بچهای میتواند از مسی و رونالدو بگذرد؟ برای همین گاهی بازیکنهای مورد علاقهشان را به رخ هم میکشند، در مقابل هم صفآرایی میکنند و کری میخوانند. رایان ۱۰ ساله است و در کلاس چهارم درس میخواند؛ او بیش از ۱۶۰ کارت دارد که از نظر خودش ۱۴۰ تا از آنها ارزش بالایی دارند:«همه را در آلبوم مخصوصی گذاشتهام. هر چه اعداد روی کارت بالاتر باشد، یعنی دستم در بازی پرتر است.»
بازیای که رایان میگوید بازی نیست، معامله است:«مسی ۱۰۰ را میدهی و رونالدو ۱۰۰ میگیری. اگر چندان وارد نباشی ممکن است در تاخت زدن ببازی؛ یعنی بازیکن با ارزش خود را با بازیکنی که چندان نمیارزد معامله کردهای! فسخ معامله غیرممکن است، چون بچهننهها معامله را فسخ میکنند.»
همین موضوع، یعنی معامله این کارتها، مشکلات فراوانی برای معلمها و کادر مدارس ایجاد کرده است. آقای ناظم اگر کارتی را بگیرد پاره میکند و بچهها یواشکی کارتها را به مدرسه میآورند. خانم غضنفری مادر پسر ۹ سالهای است که وقتی با تذکر معلم مواجه میشود، تازه میفهمد که پسرش با کارتهایش به مدرسه میرود:«پسرم هر روز با ۳۰۰ تا ۵۰۰ کارت در کیفش به مدرسه میرود. البته بیشتر همکلاسیهایش یواشکی کارتهایشان را با هم مبادله میکنند.» برخی والدین معتقدند کودکشان به خرید این بازی عادت کرده است. مادری میگوید:«خانهمان مملو از کارت است.» مادر دیگری از اینکه پسر و دخترش برای خرید ۱۰ کارت، مخفیانه از کیف او پول برداشتهاند، دلخور است و پدری به این دلیل که فرزندش کل پول توجیبی ۵۰۰ هزار تومانیاش را برای خرید این کارتها پرداخت کرده هنوز با او حرف نمیزند.
درآمدزایی کودکان با کارت فوتبالی
اما مشکل فقط مدارس و والدین نیستند. تب این کارتها در فضای مجازی هم هر روز بیشتر میشود. با چرخی در میان صفحات مجازی با صفحات متعددی روبهرو میشوید که کودکی با قیچی در حال باز کردن بسته کارت و توضیح دادن در مورد مشخصات آن است. شروین ۱۰ سال بیشتر ندارد اما پیج اینستاگرامش را به باز کردن بستههای مختلف کارتهایی که روزانه میخرد اختصاص داده است. او تاکنون بیش از یکهزار پست از «آنباکس» کردن بستههایش منتشر کرده است. کودکانی مانند شروین کم نیستند، کودکانی که به دنبال جوایز میلیونی، تبلت و گوشی، با جمعآوری این عکسها و برچسبها روزگارشان را سپری میکنند.
طرف دیگر ماجرا بزرگسالانی هستند که با بهره گرفتن از تقاضای کودکان و استفاده از فضای مجازی، جیبهای خودشان را پر میکنند. اسم پرطمطراقی انتخاب میکنند، سه بار در روز آنلاین میشوند و با هیجان و ادبیات خاص خود بستهای را با هزاران وعده و عید باز و چالشی را اجرا میکنند. یک روز بستنی را با خورشت قورمه سبزی قاطی میکنند و روز دیگر گوشت شتر و ساندویچ کثیف را با ادا و اصول میخورند و از طرفدارانشان میخواهند که ویدیوی شیرینکاریهایشان را بازنشر کنند و همین بازدیدها و بازنشرها پول را به جیبهایشان سرازیر میکند.
آموزش پنهان در کمین کودکان
احمدرضا آذربایجانی، متخصص علوم تربیتی که طی برگزاری کارگاههای مختلف با کودکان متوجه درگیری فکری شدید بچهها با این کارتهای فوتبالی شده است، به موضوع مهمی به نام «برنامه درسی پنهان» اشاره میکند: «وقتی نوعی گویش یا کلمات خاص بین کودکان و نوجوانان رواج پیدا میکند در حقیقت آموزش پنهان راه خود را باز کرده است. این برنامههای درسی پنهان جزو یادگیری شناختی با تأثیرگذاری قوی هستند. وقتی برنامههای فوتبالی متعددی از صبح تا شب در حال پخش هستند، به اعتیاد کودکان به کارتها و تقویت این آموزش پنهان هم دامن زده میشود.»
این عضو انجمن ناشران کودک ونوجوان با بیان اینکه با پخش دائمی تصاویر فوتبالیستها در رسانهها، بچهها از دیدن آنها روی کارتهای خود ذوقزده میشوند، میگوید:«این کارتها باعث ترشح هورمون شادیبخش در کودکان میشود و برایشان مثل جایزه است. همین امر بچهها را به سوی خرید یک یا چند کارت حتی با قیمتهای بالا سوق میدهد. آنها تحت تأثیر همین درسهای پنهان، تصور میکنند داشتن تصویر یک بازیگر معروف، غنیمت و فرصتی افتخارآفرین است.» تکیه به شانس، آسیب دیگری است که آذربایجانی مطرح میکند:«ذهن کودک درگیر موضوعی میشود که هیچ تأثیری در پیشرفت او ندارد. چنین مسائلی حتی در تربیتهای غیراسلامی هم رایج نیست.»
خرید یا فروش یک کارت کمارزش باعث هیجان و حس پیروزی میشود، ترشح هورمون آدرنالین بیشتر شده و گاهی به خاطر بالا رفتن همین هورمونها دست به کارهای خطرناکی مثل سرقت از والدین یا درگیری فیزیکی میزنند. آذربایجانی میگوید: «ما در سایت ناشر این بازی، ویدیوهایی میبینیم که روی میزان یادگیری و تمرکز بچهها تأثیر میگذارد و آیکیو کودکی که این ویدیوهای ضعیف را میبیند پایین میآورد. واقعیت این است که بچههایی که گرفتار موضوعاتی مانند این میشوند، میانگین اندیشهورزی آنها کاهش مییابد و از دیگران عقب میافتند.»
آذربایجانی معتقد است کودکان به دنبال الگو هستند و با این روند الگوهای ضعیف جایگزین الگوهای قوی میشوند:«متأسفانه بیشتر نوجوانان میخواهند قهرمان فوتبال شوند و این فقط به دلیل تبلیغات سنگین و هیجانی روی این موضوع است، وگرنه چرا باید دانشآموزان بسیاری از دانشمندان ایرانی را نشناسند و اسم بازیکن فوتبالی رده چندمی در جهان را بلد باشند.»
چنگ زدن به هر پدیده نوظهور در خلأ هویت
دکتر روحالله ساعی، جامعهشناس و آسیبشناس اجتماعی با بیان اینکه پدیده خرید و فروش کارتهای فوتبال در واقع یک موضوع چندوجهی است که از سطح پدیده اجتماعی گذر کرده و به عنوان یک مسأله اجتماعی مطرح میشود، معتقد است:«اگر از سوی مسئولان بموقع به این مسأله پرداخت نشود، چنین پدیدههایی میتواند تبعات منفی زیادی در جامعه ایجاد کند.»
او با تأکید بر اینکه نوجوانان در سنی قرار دارند که میخواهند خودشان را مطرح کنند و دنبال هویتیابی هستند، میگوید:«آنها میخواهند برای کسب موقعیت اجتماعی یا گروهی رقابت کنند و منزلت اجتماعی داشته باشند و به همسالانشان پز بدهند. آنها در جستوجوی هویت به سراغ پدیدههای نوظهور میروند که میتواند مشکلاتی ایجاد کند.»
این آسیبشناس با تأکید بر اینکه رواج چنین پدیدههایی زاییده فرهنگ مصرفگراست میگوید:«بر اثر تبلیغات و برای سوداندوزی و کسب منافع، بسترهای زیادی در این حوزه شکل میگیرد و هیجانات اجتماعی هم به آن دامن میزند و شاهد هستیم که برای این موضوع وبسایتها و گروههایی فعالیت کرده و باندهایی دارند و از این موضوع پشتیبانی میکنند. هدف همه این افراد کسب منافع مالی است و این امر اثرات منفی اجتماعی مانند تنبلی را در جامعه به وجود میآورد؛ یعنی افراد کمکم از ارزشهای اجتماعی خود فاصله میگیرند و کار یا تلاش کردن برای کسب درآمد یا روزی حلال جای خود را به فعالیتهایی از این دست در بستر فضای مجازی میدهد. حتی ممکن است رقابتهای ناسالم شکل بگیرد که میتواند مشکلساز باشد.»
ساعی با اشاره به افت تحصیلی دانشآموزان به این نکته تأکید میکند که آسیبها فقط فردی نیست و میتواند جامعه را هم درگیر کند:«متأسفانه اختلالات روانی در این گروه از افراد جامعه بیشتر دیده میشود. خانوادهها باید توجه بیشتری به اوقات فراغت فرزندانشان داشته باشند و بتوانند مصرفگرایی را کنترل کنند. از طرف دیگر سیستمهای آموزشی نقش خود را به خوبی ایفا کرده و رسانهها هم آگاهسازی فراگیری در خصوص این مقولهها داشته باشند چون بسیاری از خانوادهها از آسیبها آگاه نیستند. به نظرم باید گفتمان سادهمحور در جامعه داشته باشیم یعنی بتوانیم مسائل اجتماعی را با دیالوگهای ساده مطرح کنیم تا برای همه افراد جامعه قابل فهم باشد اما برای اینکه بتوانیم فهم مشترک را در پیشگیری مسائل اجتماعی داشته باشیم، باید بتوانیم آن را در جامعه توسعه دهیم.»
انتهای پیام/