علی جوادی

علی جوادی

سرمقاله

16710
بدرود، خالق سه‌شنبه‌های دوست‌داشتنی

بدرود، خالق سه‌شنبه‌های دوست‌داشتنی

ناصر عظیمی را برای اولین‌بار 30 سال قبل دیدم، در دیداری با زنده‌یاد امیرمسعود برومند. سماجتم در آن روزها برای مصاحبه گرفتن از دکتر عباس اکرامی (پدر فوتبال نوین تهران و شاهین) و دکتر برومند، برایش شیرین آمد. آن مصاحبه‌ها را گرفتم البته بعد از 11 مصاحبه‌ای که دکتر برومند توصیه کرده بود؛ پیشکسوتان رشته‌های مختلف ورزشی که متأسفانه اکنون همه زیر خاک خفته‌اند؛ همه و پیش‌تر از آنها، دکتر اکرامی و دکتر برومند.
ملاقات من و ناصر عظیمی چند بار تکرار شد و سال‌ها طول کشید تا مرا خودی بداند و اسرار فاش کند؛ رازهای مگوی ورزش؛ خاطراتی که هیچ زبانی بیانش نکرد و حقایقی که هیچ قلمی ننوشت.
از تاریخ ورزش ایران همه چیز می‌دانست. عکس و سند، بسیار داشت.
در همین سال‌های دوستی، از حسرتش برای جشن صدسالگی فوتبال ایران گفت... که تاریخ درباره فوتبال ایران، دستکاری شده و متأسفانه کسی فوتبال ایران را صدساله نمی‌داند. قول دادم برایش این جشن را بگیرم و گرفتم؛ در تالار دانشگاه علوم پزشکی ایران. چه جشن باشکوهی؛ همه آمدند تا لبخند روی لبان دوستم بنشیند. چون در زمان حیات این اجازه را به من داد، «دوست» خطابش کردم.
به دلیل از دست دادن جوان رعنایش مازیار، مؤسسه‌ای به همین نام تأسیس کرده بود که وظیفه سازمانی‌اش، احترام به پیشکسوتان بود. سه‌شنبه‌ها پیشکسوتان تمام ورزش ایران را دور هم جمع می‌کرد تا به آنها بگوید اگر برای کسی مهم نیستید، برای من محترمید. هر هفته نوبت یک رشته بود و همه پیشکسوتان از المپیک 1948 لندن به این سو، گرد هم جمع می‌شدند، خاطره تعریف می‌کردند، ناهاری دور هم می‌خوردند و با احساس شیرین «زنده بودن» به خانه برمی‌گشتند. عظیمی به آنها می‌گفت شما هنوز قهرمان این مملکت هستید و برای ما، عزیز.
مردی که همه زندگی‌اش را وقف پیشکسوتان ورزش ایران کرد، متأسفانه چنین احترامی را از سوی مدیران ورزش کشور ندید؛ او که بسیار به گردن ورزش کشورمان حق داشت و کارهای بزرگی برای ورزش ما کرد.
دریغ که ناصر عظیمی دیروز از میان ما رفت. روحش شاد.
انتهای پیام/
دیدگاه ها