![قدم آهسته زیر سایه ناکامی مطلق](https://cdn-sport.inn.ir/photo/1403/11/17/5302226f9728f9c848776b6e8d329343-a-i-s.jpg)
فاصله فوتبال ایران با عربستان، حاصل سودجویی و سوءمدیریت
قدم آهسته زیر سایه ناکامی مطلق
آمار ضعیف تیمهای ایرانی در لیگ نخبگان و لیگ قهرمانان آسیا مقابل نمایندگان عربستان و آمار ۱۰ پیروزی متوالی الهلال عربستان مقابل نمایندگان فوتبال کشورمان، بیش از هر زمان دیگری فضای فوتبالی کشور و هواداران فوتبال در ایران را دلسرد کرده است. اگر در زمان شکستهای استقلال مقابل العین یا پرسپولیس مقابل الهلال در سال ۲۰۱۷ شاهد کریخوانی بین هواداران دو تیم بودیم، این کریخوانی حداقل در فضای مجازی جای خود را به مرثیهسرایی برای وضعیت اسفناک فوتبال باشگاهی کشور در سطح اول فوتبال آسیا داده است. فوتبالی که سالهاست، رنگ قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا را ندیده و برخلاف تیم ملی در جام ملتهای آسیا، کمتر زمانی بوده که باشگاههای ایرانی از مدعیان اصلی قهرمانی در فوتبال آسیا باشند.
پس از شکست سنگین پرسپولیس مقابل الهلال، موجی از مقایسه بین هزینه تیمهای ایرانی با باشگاههای فوتبال عربستان و تفاوت ارزش تیمها ایجاد شده است؛ در اینکه فوتبال عربستان با هزینههای هنگفت سه سال اخیر خود راه خود را از فوتبال ایران و آسیا جدا کرده شکی نیست و این موضوع را میتوان در جدول فعلی منطقه غرب لیگ نخبگان آسیا هم مشاهده کرد. نه تنها تیمهای ایرانی، بلکه نمایندگان امارات، قطر، ازبکستان و عراق نیز این روزها از شانس خوبی برای تقابل با تیمهای عربستانی برخوردار نیستند و باید سطح این تیمها بویژه الهلال را در سطح تیمهای اروپایی دانست.
فراموش نکنیم که دو هافبک اصلی الهلال یعنی سرگی میلینکوویچ ساویچ و روبن نوس، با رد پیشنهادهای پاریسنژرمن و بارسلونا و حضور در بالاترین سطح فوتبال جهان، تصمیم به حضور در الهلال گرفتهاند و این باشگاه، یک تیم در سطح جهانی را روانه مسابقات کرده است.
با این حال سؤال اصلی اینجاست که اگر سرمایه موجود در فوتبال عربستان، به فوتبال ایران تزریق میشد نیز شاهد چنین مدیریت و سرمایهگذاری درستی بودیم؟ جواب شاید «بله» نباشد. ۳۲ سال از آخرین قهرمانی یک باشگاه ایرانی در مسابقات آسیایی میگذرد؛ آیا در تمام این ۳۲ سال هم باشگاههای عربستانی با نیمار و رونالدو و سادیو مانه در مسابقات شرکت کرده بودند؟ در فوتبال جهان، کم نبودند تیمهایی که با بودجه و سرمایه نهچندان هنگفت، به دلیل مدیریت درست و اصولی موفق به شکست دادن تیمهای گرانقیمت و بزرگ شدهاند و در کنار این موضوع، برای اقتصاد خود سودآور بودهاند.
برای مثال باشگاه نهچندان موفقی مانند برایتون، در فصل ۲۰۲۲-۲۰۲۳ با مدیریت درست و شناسایی استعدادهای جوان از سراسر جهان، نه تنها برای اولین بار به یک رقابت اروپایی صعود کرد، بلکه توانست با ۱۲۲ میلیون پوند سود، رکورد تاریخ باشگاه را هم جابهجا کند. آیا در فوتبال ایران، ما نمونهای از سوددهی و رقم زدن کیفیت مناسب در زمین بازی با تصمیمات درست مدیریت، ولو با سرمایه و بودجه پایین را در ذهن داریم؟
شاید باشگاههای ایرانی، قانون عجیب سقف بودجه را دلیل رقم خوردن این اختلاف بین تیمهای ایرانی و عربستانی بدانند اما خرجی که برای ترکیب و کادر فنی تیمهای مطرح ایرانی در این فصل شده، به نسبت هزینههای رقم خورده در فوتبال ایران هزینه هنگفتی است. از سویی دیگر، به نظر نمیرسد که همه تیمهای لیگ برتر و بویژه تیمهای حاضر در مسابقات آسیایی، قانون سقف بودجه را به طور کامل رعایت کرده باشند اما نتیجه این هزینهها، تا به امروز فسخ قرارداد و اخراج سرمربیان و حضور کوتاهمدت بازیکنان نهچندان باکیفیت در فوتبال ایران با رقمهای هنگفت بوده است.
سوءمدیریت و ارتباطات مدیران باشگاهها با واسطهها، تبدیل به یک ویروس بدخیم در فوتبال کشور شده و توجه به منافع شخصی افراد مختلف، منافع ملی فوتبال و ورزش کشور را خدشهدار کرده است. حقیقت این است که در این روزها، هزینهای که باشگاههای عربستانی برای تقویت خود میکنند، برای باشگاههای ایرانی یک رؤیای دستنیافتنی به نظر میرسد اما تجربهای که ما از مدیریت در ورزش ایران داریم، این نشانه را به ما میدهد که حتی با داشتن چنین سرمایهای، نمیتوانستیم انتظار مدیریت صحیح و کارآمد را از آن داشته باشیم.
انتهای پیام/
پس از شکست سنگین پرسپولیس مقابل الهلال، موجی از مقایسه بین هزینه تیمهای ایرانی با باشگاههای فوتبال عربستان و تفاوت ارزش تیمها ایجاد شده است؛ در اینکه فوتبال عربستان با هزینههای هنگفت سه سال اخیر خود راه خود را از فوتبال ایران و آسیا جدا کرده شکی نیست و این موضوع را میتوان در جدول فعلی منطقه غرب لیگ نخبگان آسیا هم مشاهده کرد. نه تنها تیمهای ایرانی، بلکه نمایندگان امارات، قطر، ازبکستان و عراق نیز این روزها از شانس خوبی برای تقابل با تیمهای عربستانی برخوردار نیستند و باید سطح این تیمها بویژه الهلال را در سطح تیمهای اروپایی دانست.
فراموش نکنیم که دو هافبک اصلی الهلال یعنی سرگی میلینکوویچ ساویچ و روبن نوس، با رد پیشنهادهای پاریسنژرمن و بارسلونا و حضور در بالاترین سطح فوتبال جهان، تصمیم به حضور در الهلال گرفتهاند و این باشگاه، یک تیم در سطح جهانی را روانه مسابقات کرده است.
با این حال سؤال اصلی اینجاست که اگر سرمایه موجود در فوتبال عربستان، به فوتبال ایران تزریق میشد نیز شاهد چنین مدیریت و سرمایهگذاری درستی بودیم؟ جواب شاید «بله» نباشد. ۳۲ سال از آخرین قهرمانی یک باشگاه ایرانی در مسابقات آسیایی میگذرد؛ آیا در تمام این ۳۲ سال هم باشگاههای عربستانی با نیمار و رونالدو و سادیو مانه در مسابقات شرکت کرده بودند؟ در فوتبال جهان، کم نبودند تیمهایی که با بودجه و سرمایه نهچندان هنگفت، به دلیل مدیریت درست و اصولی موفق به شکست دادن تیمهای گرانقیمت و بزرگ شدهاند و در کنار این موضوع، برای اقتصاد خود سودآور بودهاند.
برای مثال باشگاه نهچندان موفقی مانند برایتون، در فصل ۲۰۲۲-۲۰۲۳ با مدیریت درست و شناسایی استعدادهای جوان از سراسر جهان، نه تنها برای اولین بار به یک رقابت اروپایی صعود کرد، بلکه توانست با ۱۲۲ میلیون پوند سود، رکورد تاریخ باشگاه را هم جابهجا کند. آیا در فوتبال ایران، ما نمونهای از سوددهی و رقم زدن کیفیت مناسب در زمین بازی با تصمیمات درست مدیریت، ولو با سرمایه و بودجه پایین را در ذهن داریم؟
شاید باشگاههای ایرانی، قانون عجیب سقف بودجه را دلیل رقم خوردن این اختلاف بین تیمهای ایرانی و عربستانی بدانند اما خرجی که برای ترکیب و کادر فنی تیمهای مطرح ایرانی در این فصل شده، به نسبت هزینههای رقم خورده در فوتبال ایران هزینه هنگفتی است. از سویی دیگر، به نظر نمیرسد که همه تیمهای لیگ برتر و بویژه تیمهای حاضر در مسابقات آسیایی، قانون سقف بودجه را به طور کامل رعایت کرده باشند اما نتیجه این هزینهها، تا به امروز فسخ قرارداد و اخراج سرمربیان و حضور کوتاهمدت بازیکنان نهچندان باکیفیت در فوتبال ایران با رقمهای هنگفت بوده است.
سوءمدیریت و ارتباطات مدیران باشگاهها با واسطهها، تبدیل به یک ویروس بدخیم در فوتبال کشور شده و توجه به منافع شخصی افراد مختلف، منافع ملی فوتبال و ورزش کشور را خدشهدار کرده است. حقیقت این است که در این روزها، هزینهای که باشگاههای عربستانی برای تقویت خود میکنند، برای باشگاههای ایرانی یک رؤیای دستنیافتنی به نظر میرسد اما تجربهای که ما از مدیریت در ورزش ایران داریم، این نشانه را به ما میدهد که حتی با داشتن چنین سرمایهای، نمیتوانستیم انتظار مدیریت صحیح و کارآمد را از آن داشته باشیم.
انتهای پیام/